مشاعرۀ سنّتی

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کارِ عشقم یارِ دل ؛ آگاهم از اسرارِ دل

غافل نیم از کارِ دل ؛وز کارِ دنیا غافلم


ما حلقه به گوش حلقه ی نون شده ایم

وز حلقه ی اعتدال بیرون شده ایم

یک عمر به جای آنکه لیلی طلبیم

بیهوده اسیر جیم مجنون شده ایم
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما حلقه به گوش حلقه ی نون شده ایم

وز حلقه ی اعتدال بیرون شده ایم

یک عمر به جای آنکه لیلی طلبیم

بیهوده اسیر جیم مجنون شده ایم



من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مژه بر هم نزنم آینه سان در همه عمر

بسکه در دیدۀ من ذوقِ تماشایِ تو بود
 

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

مستان خرابات ز خود بی خبرند

جمع اند و ز بوی گل پراکنده ترند

ای زاهد خودپرست با ما منشین

مستان دگرند و خود پرستان دگرند
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مرد کاغذی.. که رسیدم به انتها
کبریت میکشم به خودم نیمه های شب


باران گرفته این اتوبوس برهنه را
کم کم مهی غلیظ تمامی صحنه را
در این فضای گیج محقر اضافه است
باید پیاده اش کنی آقا کلافه است
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد

حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در بهاران کی شود سر سبز سنگ؟

خاک شو تا گل بروئی رنگ ؛رنگ
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران گرفته این اتوبوس برهنه را
کم کم مهی غلیظ تمامی صحنه را
در این فضای گیج محقر اضافه است
باید پیاده اش کنی آقا کلافه است
تا در حصار خاطره و نان و خنجرید
راهی به بیکرانه زیبا نمیبرید
با دست قافیه پر و بالی ردیف شد
دلخوش شدید باز به این که کبوترید!!
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا در حصار خاطره و نان و خنجرید
راهی به بیکرانه زیبا نمیبرید
با دست قافیه پر و بالی ردیف شد
دلخوش شدید باز به این که کبوترید!!



دو شاخه گل که بجا ماندست از شب قبلی
دو شاخه گل که لمیدست توی این سلفون
" ببین عزیز من و تو به هم نمی آییم
برو و از همه زندگیت من و پاک کن "
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو شاخه گل که بجا ماندست از شب قبلی
دو شاخه گل که لمیدست توی این سلفون
" ببین عزیز من و تو به هم نمی آییم
برو و از همه زندگیت من و پاک کن "
نکن عزیز من! آخر نکن گلم
باشد قبول اینکه من از بیخ و بن خلم



........................
اگه ممکنه این شعر رو بصورت کامل برام مسیج کنید ممنون:
دو لکه ی قرمز دستمال ماتیکی
خیال دور شدنهای بعد نزدیکی
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
من : سر و ته درون یک توالت بچه : مشغول شیطنت کردن
زن : دچار عوارض یک قرص مرد : مشغول پوست اندازی
من : شبیه توالت بچه بچه : مشغول شیطتنت خوردن
زن : به فکر عوارض مشغول مرد : مشغول پوست اندازی
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
من : سر و ته درون یک توالت بچه : مشغول شیطنت کردن
زن : دچار عوارض یک قرص مرد : مشغول پوست اندازی
من : شبیه توالت بچه بچه : مشغول شیطتنت خوردن
زن : به فکر عوارض مشغول مرد : مشغول پوست اندازی
یکی آمد یکی رفت.. یکی بیهوده سر رفت
یکی مامور تا دید.. نگاهش کرد و در رفت
یکی میگفت سرد است، اگر ایمان نداری
یکی هم آمدش خر.. و آخر هم چو خر رفت
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی آمد یکی رفت.. یکی بیهوده سر رفت
یکی مامور تا دید.. نگاهش کرد و در رفت
یکی میگفت سرد است، اگر ایمان نداری
یکی هم آمدش خر.. و آخر هم چو خر رفت


تو نور و آب خوردی و من غصه تو را
در تو شکوفه ها فراوان شروع شد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یکی آمد یکی رفت.. یکی بیهوده سر رفت
یکی مامور تا دید.. نگاهش کرد و در رفت
یکی میگفت سرد است، اگر ایمان نداری
یکی هم آمدش خر.. و آخر هم چو خر رفت
تمامِ ماجرایِ من ؛

سه واژه شد برایِ تو

سه واژۀ جدا ؛ جدا

من و ...

شب و ...

هوایِ تو...
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی بینم نشاطِ عیش در کس

نه درمانِ دلی نه دردِ دینی


یکی دو تا پک و بعد هم برو توجات بتمرگ
زنت تو من منه حرفاش " آخه جدا " بتمرگ
تو که دوسش نداری عاشقش شدی نشدی
دوباره پا شده عقلم تو رو خدا بتمرگ


عامیانه بخوانید
 

island1991

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی دو تا پک و بعد هم برو توجات بتمرگ
زنت تو من منه حرفاش " آخه جدا " بتمرگ
تو که دوسش نداری عاشقش شدی نشدی
دوباره پا شده عقلم تو رو خدا بتمرگ


عامیانه بخوانید


گوشه ای گیر که از یاد خلایق بروی

نه که از عزلت خود شهرت عنقا یابی
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
گوشه ای گیر که از یاد خلایق بروی

نه که از عزلت خود شهرت عنقا یابی
یک روز سرد و برفی، ار درد مرده بودم
آری به خاطرم هست.. من گول خورده بودم
او بر سر قرارش آن روز توی سرما
با خود فریب آورد.. من عشق برده بودم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا