دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

و ناگهان ديدم در کنار فرعون ها و قارون ها که به بردگيمان
مي خريدند و به بيگاريمان مي کشيدند، ديگراني نيز به نام
جانشينان پيامبران سرکشيدند، روحانيان رسمي.

آري اين چنين بود برادر - دکتر علي شريعتي
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم
تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

با همه چيز درآميز و با هيچ چيز آميخته مشو
که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که
در خودش وجود دارد

 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم
 

majid.ph

عضو جدید
نقل قول

نقل قول

 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
…خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
…کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدنیا آمده ام که انسان باشم. همین! نه فرشته و نه حیوان ... یک انسان با همه نقص ها و قدرتهایش. بر آنم که همواره از انسان بودنم لذت ببرم و دفاع کنم. چیز کمی نیست.
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بودا ! تو گفته ای
بودا ! تو گفته ای که در این هستی پلید
غیر از دروغ و رنگ و ریا و فریب نیست
گفتی که در سراب فریبندهء حیات
جز رنج و درد هیچکسی را نصیب نیست
گفتی که زندگی شبح مرگ موحشی است
افسانه ای است پر ز فریب و پر از دروغ
رخشنده مشعلی است فرا راه آدمی
اما گرفته است ز رنج و ز غم فروغ
. . . گفتی که شادکامی سرمایه غم است
 

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
بدست کودک گستاخ و بازیگوش
و او
یک ریز و پی درپی
دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم را ...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.
…خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده….
یا رب! یا رب! یا رب!».
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه امید بندم در ابن زندگانی
که در ناامیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی

بنالم زمحنت همه روز تا شام
بگریم ز حسرت همه شام تا روز
تو گویی سپندم بر این آتش طور
بسوزم از این آتش آرزوسوز

بود کاندرین جمع ناآشنایان
پیامی رساند مرا آشنایی؟
شنیدم سخن ها زمهر و وفا، لیک
ندیدم نشانی ز مهر و وفایی

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شِکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم

ندانم در آن چشم عابدفریبش
کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست؟
ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش
چنین دل شکاف و جگرسوز از چیست؟

ندانم در آن زلفکان پریشان
دل بی قرار که آرام گیرد؟
ندانم که از بخت بد، آخر کار
لبان که از ان لبان کام گیرد؟

شعری از دکتر علی شریعتی
 

عباس13659

عضو جدید
دکتر علی شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست
که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛
اول آنکه کچل بود،
دوم اینکه سیگار می کشید .
و سوم – که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!
… چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه :
زن داشتم ،سیگار می کشیدم وکچل شده بودم.
وتازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران که ابراز انزجار می کند
ممکن است در خودش بوجود آید
==========================================
لطفا اگر سخنانی از استاد دارید،شنیدید که جالبه تواین تاپیک بنویسید
دکتر علی شریعتی
من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند .
«دکتر علي شريعتي»

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

به سه چيز تکيه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور مي تازد، با دروغ مي بازد و با عشق مي ميرد. «دکتر علي شريعتي»

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند... ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر... مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي .... براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني ... در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ... او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ... او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني...او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد .... او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ... او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر .....

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگي کني .

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

آن روز که همه به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

دکتر شريعتي : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي در ته کلاس ما مي نشست که براي من مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اينکه سيگار مي کشيد و سوم - که از همه تهوع آور بود- اينکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يک روز که با همسرم ازخيابان مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم در حاليکه خودم زن داشتم ،سيگار مي کشيدم و کچل شده بودم

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

هر كس آنچنان مي ميرد كه زندگي مي كند

------------ --------- --------- --------- --------- --------- --

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
 

maryam_bah

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست
که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود آن هم به سه دلیل؛
اول آنکه کچل بود،
دوم اینکه سیگار می کشید .
و سوم – که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!
… چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه :
زن داشتم ،سیگار می کشیدم وکچل شده بودم.
وتازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران که ابراز انزجار می کند
ممکن است در خودش بوجود آید
==========================================
لطفا اگر سخنانی از استاد دارید،شنیدید که جالبه تواین تاپیک بنویسید
شاید منظور دکتر منع کردن آدما بوده:w16:من که خیلی به این حرفشون اعتقاد دارم:wallbash:

شاید آدم بعضی وقتا باید واسه دل خودش کسی رو دوست داشته باشه
:w16:
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور،[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرفت را من می زنم.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فاشیسم می گوید: رفیق نانت را من می خورم،[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرفت را هم من می زنم[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و تو فقط برای من کف بزن.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور،[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حرفت را هم خودت بزن[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.[/FONT]​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم،[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن.[/FONT]​
ای کاش همیشه و همه جا اسلام حقیقی وجود داشت:w00:

عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگي کني .
:w16:

خدایا کفر نمی گویم ! سلام بچه ها این یکی خیلی به نظرم جالب اومد
این گلایه از خداست


خدایا کفر نمی گویم
پریشانم
چه می خواهی تو از جانم !
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا !
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب ، آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟

خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟

خداوندا !
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت
از این بودن ، از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا !
تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.

منم یه تیکه بهش اضافه می کنم

خداوندا ! کاشکی فقط یه بار بشر بودنو تجربه می کردی فقط واسه یه روز

می دونی چیه فقط واسه اینکه دلم می خواد خیلی چیزا ازت بپرسم ولی جواب بگیرم و شاید دوست دارم خنده و گریتو ببینم و یا اینکه دوست دارم ببینم خدا اگه پیروز شی چی کار می کنی یا اگه شکست بخوری از کی گلایه می کنی

بعد دوست دارم بپرم تو بغلت ببوسمت بگم ممنونم از این که تن سالم و احساس و خانواده بهم دادی
چون خیلی ها همین هم ندارن پس من که دارم بی خیال دنیا که فقط دو روزه


بچه ها شما ها هم یه چی اضافه کنین (هرچی دل تنگت می خواد بگو )
الآن نمیتونم ولی حتما این کارو میکنم گلم:w12:

معني اين جمله اينه:
كسي را كه دوست داري رهايش كن اگر به سمت تو بازگشت مال تو ولي اگر بازنگشت بدان از اول مال تو نبوده.
شاید منظورشون این بوده که دوست داشتن یه طرفه ارزشی نداره:w05:

خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است
و به هر کس که دوست میداری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است....
آخه یعنی چی؟:wallbash:
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:crying2::crying2:

من دیگه چیزی یادم نمیاااااااااااد
دوستان عزیز سلام
یکی از این اعضای اصلی این تاپیک و از مشوقان این تاپیک نگین عزیزه که فکر کنم با این تاپیک قهر کرده ،
که اگه تا حالا نبود ابن تاپیک پیش نمیرفت
ازش خواهش میکنم به این تاپیک برگرده
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه که چقدر فاصله ما دور است فکر میکنم هیچ وقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم و تو همیشه منظره من باشی و در پیش چشمهای من ،در سینه چشم انداز من ،قبله نگاه من و هیچ وقت نه در کنار چشمهای من،هیچ وقتدر این زاویه همواره تنها خواهم بود بی تو. تو را خواهم دیدو آن گاه چه بگویم به یک نابینا ، یک بیگانه ، یک دور دست که چه ها می بینم ؟
 

Similar threads

بالا