مشاعرۀ سنّتی

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی جان عجب باید که داند جان فدا کردن



دو چشم معنوی باید عروسان معانی را



آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور میگرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
 

iman.mpr

عضو جدید
در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است / هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست / درمان که کند مرا که دردم هیچ است
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تاچند عمر در هوس و آرزو رود؟

ایکاش این نفس که برآمد فرو رود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای که اندیشه ات از حال گرفتاران نیست

باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی

با چنین دلکشی ای خاطره یار قدیم

حیفم آید که تو در خاطر اغیار آئی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**علی اطهری کرمانی**

**علی اطهری کرمانی**

اشکِ گرم و آهِ سرد و رویِ زرد و سوزِ دل

حاصلِ عشقند و من این نکته می دانم چو شمع
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرغ دل من در شکن زلف دلارام

یا رب چه تذرویست که در چنگ عقابست

تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است

طالع مگو که چشمه خورشید خاورست

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است

آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترا ای تازه پرواز آفریدند

سراپا لذت بال آزمائی


هوس ما را گران پرواز دارد

تو از ذوق پریدن پر گشائی

یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است

سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است

بگذار شهریار به گردون زند سریر

کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا دم صبح دوست خواهم خواند
دعوت آفتاب خواهم کرد
بجز از باده خوردن و خفتن
توبه از خورد و خواب خواهم کرد
دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او

آورده سر به گوش من و عذرخواهش است

بگریخته است از لب لعلش شکفتگی

دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است


 

koobagher

عضو جدید
تا به کی ما را ز خود می رانی ای زرین قبا ............. جمله از زرین قبایت جلوه گیریم و صفا
(ک.م)
27/05/1389
15:00​
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا به کی ما را ز خود می رانی ای زرین قبا ............. جمله از زرین قبایت جلوه گیریم و صفا

(ک.م)
27/05/1389

15:00​



آنان که محیط فضل و آداب شدند

در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون

گفتند فسانه ای و در خواب شدند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا