ضد ارزشی به نام حسد(۵)
نشانههاى حسد
این صفت رذیله مانند بسیارى از صفات دیگر گاه آشکار و صریح است و گاه مخفى و در حال کمون، به همین دلیل باید از آثارى که بزرگان علم اخلاق و روانکاوان براى آن ذکر کردهاند یا به تجربه دریافتهایم، در مراحل اولیه شناخت و پیش از آن که در وجود انسان ریشه بدواند و مستحکم گردد به درمان آن پرداخت .
اثر بسیار منفى حسد، آلوده شدن به انواع گناهان دیگر است، زیرا حسود براى رسیدن به مقصد خود یعنى زایل کردن نعمت از دیگران، به انواع گناهان مانند ظلم و غیبت و تهمت و دروغ و سعایت و غیر آن متوسل مىشود و تمام نیروى خود را به کار مىگیرد تا محسود را به زمین زند، لذا از هر وسیله نامشروعى براى وصول به این مقصد نامشروع کمک گیرد.
از جمله نشانههایى که براى آن ذکر شده امور زیر است:
۱- هنگامى که مىشنود نعمتى به دیگرى رسیده است، غمگین و ناراحت مىشود، هر چند آثارى از خود بروز ندهد.
۲- گاه از این مرحله فراتر مىرود و زبان به غیبت و عیبجویى مىگشاید.
۳- گاه از این هم فراتر مىرود و به دشمنى و عداوت و کارشکنى برمىخیزد!
۴- گاه تنها به بىاعتنایى و بىمهرى و یا قطع رابطه از شخصى که مورد حسد او قرار گرفته قناعت مىکند، سعى دارد او را نبیند و سخنى از او نشنود و اگر سخنى درباره او بگویند سعى مىکند با ورود در مطالب دیگر، گوینده را از ادامه سخن باز دارد، یا اگر مجبور به بیان مطلبى درباره او شود سعى مىکند صفات برجسته او را پنهان سازد یا نسبت به آن سکوت کند.
هر یک از این امور مىتواند نشانهاى از بروز رذیله حسد باشد.
در احادیثى که در منابع اهل عصمت براى ما نقل شده اشارات روشنى به این معنى دیده مىشود، از جمله در کلامى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «یکفیک من الحاسد انه یغتم فى وقت سرورک؛ براى شناخت حسود همین بس که او غمگین شود در حالى که تو شادمان هستى!» (۳۲)
به عکس هنگامى که زیانى به انسان برسد، شخص حسود خوشحال مىشود، همانگونه که در آیه ۵۰ سوره توبه مىخوانیم: «ان تصبک حسنة تسؤهم و ان تصبک مصیبة یقولوا قد اخذنا امرنا من قبل و یتولوا و هم فرحون؛ هر گاه نیکى به تو رسد آنها را ناراحت مىکند و اگر مصیبتى به تو رسد مىگویند: ما قبلا پیشبینى چنین مطلبى را مىکردیم و تصمیم لازم را گرفتیم و باز مىگردند در حالى که خوشحالند!»
آیات متعدد دیگرى نیز اشاره به همین گونه عکسالعملها از سوى کافران حسود دارد از جمله آیهاى است که در آغاز بحث گذشت که کافران به مواهبى که از سوى خداوند به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده بود حسد مىورزیدند.
در روایات اسلامى نیز اشارات مکررى به همین مساله دیده مىشود که حسودان همیشه از زوال نعمت محسود خوشحال مىشوند و از موفقیت او ناراحت؛ از جمله در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «الحاسد یفرح بالشرور و یغتم بالسرور؛ حسود از شرور و بدىها خوشحال مىشود و از سرور و خوشحالى دیگران غمگین مىگردد!» (۳۳)
زیانهاى معنوى حسد از زیانهاى مادى و جسمانى آن به مراتب بیشتر است، زیرا حسد ریشههاى ایمان را مىخورد و نابود مىکند و انسان را نسبت به عدل و حکمت الهى بدبین مىسازد، چرا که حسود در اعماق قلبش به بخشنده نعمتها یعنى خداوند بزرگ معترض است!
پیامدها و آثار سوء حسد
حسد آثار بسیار زیانبارى از نظر فردى و اجتماعى و مادى و معنوى به بار مىآورد و کمتر صفتى از صفات رذیله است که این همه پیامدهاى سوء داشته باشد؛ مهمترین آنها آثار زیر است:
۱- حسود دائما ناراحت است و همین امر سبب بیمارى جسمى و روانى او مىشود؛ هر اندازه دیگران صاحب موفقیت بیشتر و نعمتهاى فزونتر گردند او به همان اندازه ناراحت مىشود تا آنجا که گاه خواب و آرامش و استراحت را به کلى از دست مىدهد و بیمار و رنجور و نحیف و ضعیف مىشود، در حالى که امکانات خوبى دارد و اگر این رذیله را از خود دور مىساخت براى خودش زندگى آبرومند و مرفهى داشت.
در احادیث فراوانى به این نکته اشاره شده و معصومین نسبت به آن هشدار دادهاند، از جمله در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم که فرمود: «اسوء الناس عیشا الحسود؛ بدترین مردم از نظر(آرامش در) زندگى حسود است!» (۳۴)
همین معنى در حدیث دیگرى از آن حضرت به صورت فشردهترى نقل شده که فرمود: «لا راحة لحسود؛ حسود راحتى ندارد!» (۳۵)
در تعبیر دیگرى از همان حضرت مىخوانیم: «الحسد شر الامراض؛ حسد بدترین بیماریهاست!» (۳۶)
و در تعبیر دیگرى آمده است:«العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد؛ تعجب مىکنم چگونه حسودان براى سلامتى جسم خود ارزش قائل نیستند و از آن غافلند!» (۳۷)
این سخن را با حدیث دیگرى از آن حضرت به پایان مىبریم، هر چند احادیث در این زمینه بسیار است، فرمود: «الحسد لایجلب الا مضرة و غیظا، یوهن قلبک، و یمرض جسمک؛ حسد جز زیان و خشم چیزى در وجود انسان ایجاد نمىکند، حسد سبب مىشود که قلب انسان ناتوان و جسم او بیمار گردد!» (۳۸)
حضرت علی علیه السلام فرمود: “مؤمن غبطه مىخورد (و تمناى نعمتهایى شبیه دیگران مىکند ولى) حسد نمىورزد، در حالى که منافق حسد مىورزد و غبطه نمىخورد.”
۲- زیانهاى معنوى حسد از زیانهاى مادى و جسمانى آن به مراتب بیشتر است، زیرا حسد ریشههاى ایمان را مىخورد و نابود مىکند و انسان را نسبت به عدل و حکمت الهى بدبین مىسازد، چرا که حسود در اعماق قلبش به بخشنده نعمتها یعنى خداوند بزرگ معترض است!
در حدیث معروفى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «لاتحاسدوا فان الحسد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب؛ نسبت به یکدیگر حسد نورزید، چرا که حسد ایمان را مىخورد همانگونه که آتش هیزم را مىخورد!» (۳۹)
همین معنى از بنیانگذار اسلام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و از فرزند گرامیش امام باقرعلیه السلام نیز نقل شده است.
در حدیث دیگرى که مرحوم کلینى در کافى آورده است از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «آفة الدین الحسد و العجب و الفخر؛ آفت دین و ایمان، حسد و خودبینى و فخرفروشى است!» (۴۰)
از همان امام بزرگوار نقل شده است که فرمود: «ان المؤمن یغبط ولا یحسد، والمنافق یحسد ولا یغبط!؛ مؤمن غبطه مىخورد (و تمناى نعمتهایى شبیه دیگران مىکند ولى) حسد نمىورزد، در حالى که منافق حسد مىورزد و غبطه نمىخورد!» (۴۱)
از این حدیث به خوبى استفاده مىشود که حسد با روح ایمان سازگار نیست و هماهنگ با نفاق است. در حدیث قدسى آمده است که خداوند به موسى بن عمران فرمود:«از حسد بپرهیز که حسود نسبت به نعمتهاى من خشمگین است و با قسمت من در میان بندگانم مخالف مىباشد.»
۳- حسد حجاب ضخیمى در برابر معرفت و شناخت حقایق مىافکند، چرا که حسود نمىتواند نقطههاى قوت محسود را ببیند هر چند استاد و مربى و بزرگ او باشد، بلکه دائما چشم او در پى جستجو براى نقاط ضعف است و اى بسا به خاطر حسد، خوبى را بدى و نقاط قوت را ضعف بپندارد و از آنها دورى کند. به همین دلیل از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «الحسد حبس الروح؛ حسد، روح انسان را زندانى مىکند و از درک حقایق باز مىدارد.» (۴۲)
۴- انسان، دوستان خود را از دست مىدهد، زیرا هر کس داراى نعمتى است که احیانا دیگرى ندارد و اگر انسان داراى صفت رذیله حسد باشد طبعا نسبت به همه مردم حسد مىورزد و همین امر سبب مىشود که افراد از او دورى کنند و پیوندهاى محبت میان او و دیگران گسسته شود.
شاهد این سخن کلام پربارى است که از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شده که فرمود:«الحسود لا خلة له؛ فرد حسود، دوستى ندارد.» (۴۳)
انسان، دوستان خود را از دست مىدهد، زیرا هر کس داراى نعمتى است که احیانا دیگرى ندارد و اگر انسان داراى صفت رذیله حسد باشد طبعا نسبت به همه مردم حسد مىورزد و همین امر سبب مىشود که افراد از او دورى کنند و پیوندهاى محبت میان او و دیگران گسسته شود.
۵- حسد انسان را از رسیدن به مقامات والا بازمىدارد به گونهاى که شخص حسود هرگز نمىتواند از مدیریت بالایى در جامعه برخوردار شود چرا که حسد، دیگران را از گرد او پراکنده مىکند و کسى که داراى قوه دافعه است هرگز به بزرگى نمىرسد.
شاهد این سخن گفتار دیگرى از على علیه السلام است که فرمود:«الحسود لایسود؛ حسود هرگز به سیادت و بزرگى و آسودگی نمىرسد.» (۴۴)
۶- اثر بسیار منفى حسد، آلوده شدن به انواع گناهان دیگر است، زیرا حسود براى رسیدن به مقصد خود یعنى زایل کردن نعمت از دیگران، به انواع گناهان مانند ظلم و غیبت و تهمت و دروغ و سعایت و غیر آن متوسل مىشود و تمام نیروى خود را به کار مىگیرد تا محسود را به زمین زند لذا از هر وسیله نامشروعى براى وصول به این مقصد نامشروع کمک گیرد.
باز شاهد این سخن، کلام نورانى دیگرى از امیرمؤمنان على علیه السلام است که فرمود:«الحسود کثیر الحسرات، و متضاعف السیئات؛ حسود بسیار حسرت و اندوه دارد و گناهانش پیوسته افزوده مىشود!» (۴۵)
۷- بدبختى حسود این است که پیش از آن که به «محسود» زیان برساند به خودش ضرر مىزند، چرا که قبل از هر چیز خودش را گرفتار ناراحتى روح و جسم و عذاب دنیا و عقبى مىسازد.
در احادیث اسلامى به این حقیقت اشاره شده، امام صادق علیه السلام در حدیثى مىفرماید: «الحاسد مضر بنفسه قبل ان یضر بالمحسود، کابلیس اورث بحسده بنفسه اللعنة، و لآدم علیه السلام الاجتباء و الهدى…؛ حسود پیش از آنچه مىتواند به «محسود» ضرر برساند به خویشتن زیان مىرساند، مانند ابلیس که با حسدش لعنت براى خود آفرید و براى آدم برگزیدگى و هدایت.» (۴۶)
http://www.findfa.com/3579-ضد-ارزشی-به-نام-حسد5/