یه بیت به انتهای شعر اضافه کن

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان گلم.. هرکس یک مصراع یا بیت به انتهای شعر اضافه میکنه و نفر بعدی به انتهای افزوده قبلی یک مصراع جدید اضافه میکنه.
در غالب شعر اصراری نیست.. یعنی شما مجبور نیستید با قافیه نفر قبلی کار کنید.. اما اگر هم اینکار رو کردید ایرادی نداره. در نظر داشته باشید که در همه اینها آزادید ولی باید وزن رو در نظر داشته باشید. یعنی از وزن خارج نشید. چون اگه از وزن بیرون برید شعر انسجامش رو از دست میده. اگر هم شخص قبلی فقط یک مصراع اضافه کرده بود، شما باید زحمت بکشید و بیت رو کامل کنید.. یعنی مصراع دوم رو بذارید.. اما اگر آخرین بیت کامل بود، شما بیت جدید رو شروع کنید و یک مصراع یا یک بیت کامل اضافه کنید.
اگر خواستید در غالب مثنوی بیتی رو اضافه کنید در نظر داشته باشید که باید در هر دو مصراع قافیه داشته باشید. اما اگر خواستید با قافیه نفر قبلی کار کنید فقط باید در مصراع دوم قافیه بگذارید. اگر هیچ کدوم رو نتونستید انجام بدید، دو مصراع با قافیه های متفاوت (یک بیت بدون قافیه) بنویسید و درین صورت نفر بعدی باید با قافیه مصراع دوم شما یک بیت بنویسه تا ایراد صناعی ایجاد نشه.. اگر هم نتونست با قافیه شما یک بیت بنویسه، فقط یک مصراع بذاره، تا نفر بعدی وظیفه نوشتن مصراع حاوی قافیه رو داشته باشه. هر جا هم کسی کمکی خواست (اصلاح.. ویراستاری.. ادیت.. نظر) من در خدمتم. در نهایت شعری که حاصل میشه، شعریه که توسط ده ها شاعر با عقاید مختلف نوشته شده و این باید واقعا جالب و خوندنی باشه. اگر اونطوری که باید بشه شد، آخر یه کتابم چاپش میکنم و اسم همه کسانی که در شعر شریک بودن رو با شماره بیت یا مصراعشون قید میکنم.
ضمنا وقتی احساس کردیم که یک شعر کامل شده و دیگه جای افزودن نداره، نفر بعدی یه بیت جدید میذاره و تکمیل شعر بعدی رو با وزن جدید شروع میکنیم. دوستان حتما میدونید که حتما باید از تراوشات ذهنی خودتون استفاده کنید.
بریم ببینیم چی میشه. با اجازتون اولین بیت رو خودم میذارم:

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان گل بازدید کننده..
نگران نباشید.. لازم نیست حتما طبق قوانین بنویسید.. شما همون چیزی که به ذهنتون میرسه رو بنویسید، بعد با کمک هم اگه ایرادی داشت رفعش میکنیم و به انتهای شعر اضافه میکنیم.
اینجوری به قلمتون هم کمک میشه
.
.
ضمنا جهت یادآوری این ابیات در وزن "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل" نوشته شدند
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم هیچکس نمیتونه چیزی اضافه کنم.. احتمالا فکر میکنین ممکنه خوب نشه.. اما واقعا مهم نیست.. با کمک هم اصلاحش میکردیم..
به هر حال به علت استقبال بی نظیر دوستان اهل شعر، از مدیریت محترم تالار تقاضا دارم که تاپیک رو پاک کنه.
با تشکر
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محمود جان من یه چیزی نوشتم دیگه ایراد شو خودت بگو به نظر من این جستار میتونه محل خوبی برای دوستانی که به سرودن شعر علاقه دارن بشود زود نا امید نشو فکر کنم دوستان که شرکت نکردند یکم قافیه سختی رو انتخاب کردی و یا اینکه براشون هنوز جا نیفتاده این جستار خیلی از جستار ها رو دیدم اولش همین جوری بوده بعد ها از پرطرفدار ترین جستار ها شده صبر همه چیز را حل میکنه یکی دو هفته دیگر هم صبر کن

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
ای که رفتی از برم با صد هزاران دلبری

غمزه ای کن که زشوق تا به لحد می آیم
 
آخرین ویرایش:

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمود جان من یه چیزی نوشتم دیگه ایراد شو خودت بگو به نظر من این جستار میتونه محل خوبی برای دوستانی که به سرودن شعر علاقه دارن بشود زود نا امید نشو فکر کنم دوستان که شرکت نکردند یکم قافیه سختی رو انتخاب کردی و یا اینکه براشون هنوز جا نیفتاده این جستار خیلی از جستار ها رو دیدم اولش همین جوری بوده بعد ها از پرطرفدار ترین جستار ها شده صبر همه چیز را حل میکنه یکی دو هفته دیگر هم صبر کن

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
ای که رفتی از برم با صد هزاران دلبری

غمزه ای کن که زشوق تا به لحد می آیم
ممنون محسن جان.. اما باور کن این یکی از ساده ترین قافیه هاست.. اگه دقت کنی میبینی نزدیک 50 قافیه میشه براش نوشت.. ضمنا توی استارت نوشتم که قافیه اصلا مهم نیست.. هرکس با هر قافیه ای که دوست داره بنویسه ولی وزن باید رعایت شه.. حتی اگه کسی نمیتونه هیچ قافیه ای بنویسه یه تک مصراع بنویسه تا خودمون کاملش کنیم.
من فکر میکنم مشکل بچه ها وزنه.. متاسفانه ایرانی ها خیلی از ادبیات دور شدن.. من توی تاپیک های مختلفی در تالار ادبیات بودم.. بچه های اینجا مثل خود شما قریحه بسیار خوبی دارن و قلم روانی دارن.. اما کمی درباره وزن بی علاقه هستن.
از بیت شما ممنون.. فرموده بودین اگه ایرادی داشت بگم. اگه دقت کنی با وزن "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل" شروع کردیم. اما مصراع اول بیت شما در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات" سروده شده.. در مصرع دوم قافیه صحیحه اما به کلی از وزن خارج شده.. هم از وزن اصلی شعر، و هم از وزن مصراع اول خودتون. ضمنا این قافیه درست در بیت بالا آومده.. البته تکرار قافیه در یک قصیده یا حتی غزل ایرادی نداری.. اما از لحاظ زیبایی شناختی اگر که قافیه رو در فواصل طولانی تر تکرار کنیم گوش نوازتر خواهد بود. برای مثال اینجوری میشه بیت شما رو وارد وزن کرد و البته مصرع دوم رو کلا تغییر دادم که از تکرار قافیه بیت قبلی پرهیز کنیم:

تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
آهای! ای همه بادهای خانه به دوش!
کجاست دلبر من؟ ای دریغ و ای وایم
اگر که گوش به حرفم کنید میبینید
چقدر خسته و تلخ است، لحن آوایم

و..........

میبینید قافیه کم نیست. ضمنا اصلا قافیه مهم نیست همونطور که گفتم.. کافیه وزن رعایت بشه.. باور کنید آقا محسن که اگه قرار بود کسی چیزی بنویسه تا حالا نوشته بود، اما چشم.. چند روز صبر میکنیم.. اون بیت شما رو با اصلاحات صورت گرفته به انتهای شعر اضافه میکنیم.. پس نفر بعدی یا خود شما اگه تمایل داشتید لطفا این رو ادامه بدید:

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم

تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم

[ادامه بدید................]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم

بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه بی کس و غمگین ، ملول و تنهایم
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم

بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه بی کس و غمگین ، ملول و تنهایم
وزنتون کاملا درسته:w27: فقط کاش "ای فرشته من رو به صورت جمله معترضه قرار میدادید، نگرانم که کسانی که کمتر با شعر آشنایی دارن نتونن سینونیم رو درست بخونن یعنی doorit رو بخونن dooriat. اما بازم ممنون عالی بود.. جسارتا اگه قافیه تون هم "تکرار نزدیک" نبود.. مثلا اینجوری میگفتید:

بیا ببین که ز دوریت.. ای فرشتۀ من

چگونه شهره و رسوای داستان هایم
یا
چگونه شهره بازار داستان هایم

دیگه بی نقص بی نقص بود. اما به هر حال عالی بود ممنون.. بی چون و چرا وتغییر به انتهای شعر اضافه شد. اگه خودتون تمایل داشتید اصلاح کنید:gol::gol:.

دوستان این رو ادامه بدید:

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه بی کس و غمگین ، ملول و تنهایم
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وزنتون کاملا درسته:w27: فقط کاش "ای فرشته من رو به صورت جمله معترضه قرار میدادید، نگرانم که کسانی که کمتر با شعر آشنایی دارن نتونن سینونیم رو درست بخونن یعنی doorit رو بخونن dooriat. اما بازم ممنون عالی بود.. جسارتا اگه قافیه تون هم "تکرار نزدیک" نبود.. مثلا اینجوری میگفتید:

بیا ببین که ز دوریت.. ای فرشتۀ من
چگونه شهره و رسوای داستان هایم
یا
چگونه شهره بازار داستان هایم

دیگه بی نقص بی نقص بود. اما به هر حال عالی بود ممنون.. بی چون و چرا وتغییر به انتهای شعر اضافه شد. اگه خودتون تمایل داشتید اصلاح کنید:gol::gol:.

دوستان این رو ادامه بدید:

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه بی کس و غمگین ، ملول و تنهایم

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
من شخصا دوست داشتم با همین قافیه چند بیت دیگه بریم و یه غزل بسازیم.. اما ازون جایی که آقا محسن معتقدن قافیه دشواره، و ظاهرا اینجوری کار برای بچه ها سخت میشه.. بیت بعدی رو با یه قافیه جدید شروع میکنم.. اما باید وزن حفظ بشه تا پیرنگش از هم نپاشه. امیدوارم ادامه دادن این راحت تر باشه.


کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

[ادامه بدید.........]
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنون محمود جان خیلی توضیحات مفیدی بود من که خیلی استفاده برم چون خیلی از سرودن شعر چیزی نمیدانم ممنون میشم بازم اشکالات این بیت رو بگوید

همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری می نهم
تا برسد به دوست طنین هر دردم

 

مارگارت

عضو جدید
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم


به اون دو بیت جدید نخورد
سعیمو کردم:cry:
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
اي کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری نهم من
تا رسد به دوست طنین اين دردم

خواستم جفا نشود ، حق اين شعر
تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم


البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
اي کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری نهم من
تا رسد به دوست طنین اين دردم

خواستم جفا نشود ، حق اين شعر
تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم


البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان گل و مهربان و عزیزم.. من به شدت از اینکه کسی رو با ویرایش آثارش برنجونم بیم دارم.. حتی اگر نیاز به اصلاح جدی نداشته باشه کاملا چشم پوشی میکنم.. واقعا دوست دارم همه چیز رو بی کم و کاستو تغییر به انتهای شعر اضافه کنم.. اما گاها از وزن خارج شدن. یا با قافیه همخوانی ندارن..
این ماجرا حس بدی به من میده که همه بنویسن و من بخوام از همه ایراد بگیرم و ویریش کنم.. از دوستان دیگه هم که انتظار کمک داشتم، متاسفانه کم لطفی میکنن.. منظورم کسانیه که روی بحور عروضی تسلط دارند و میتونن به شعرای خوش قریحه این تاپیک کمک صناعی بکنن..
مثل خانم Naghme irani که ظاهرا در شعر کلاسیک صاحب نظر هستند.. اما متاسفانه حوصله نمیکنند تشریف بیارن.
ممنون محمود جان خیلی توضیحات مفیدی بود من که خیلی استفاده برم چون خیلی از سرودن شعر چیزی نمیدانم ممنون میشم بازم اشکالات این بیت رو بگوید

همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری می نهم
تا برسد به دوست طنین هر دردم

محسن جان.. از اینکه اینقدر به تاپیک لطف داری واقعا سپاسگذارم.. اما نقد کردن اثر شما برام خیلی دشواره.. شما چندین سال از لحاظ کثرت سن از بنده بزرگترید.. دفعه پیش هم که بیت شما رو ویرایش کردم واقعا حس بدی داشتم.. خواهش میکنم بنده رو معاف کنید و اجازه بدید ابیات الحاقی شما رو بدون هیچ دستبردی به انتهای "میز شعر" مون اضافه کنیم.
اما اینبار چون دستور فرمودید، چشم..
هرچند خیلی منتظر شدم که کس دیگه ای بیاد و پیرایش اثر شما رو به عهده بگیره، اما متاسفانه کسی پیش قدم نشد.
محسن جان اینبار هم مثل تک بیت قبلیتون، دو مصراع با وزن های مختلف نوشتید، که هر دو نیز با وزن اصلی این "میزشعر" فاصله دارند. همونطور که میدونید با در وزن "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل" پیش میریم..
مصراع اول کار شما در وزن "فاعلتن فاعلتن فاعلن" سروده شده که خوب و روانه، یعنی سکته یا ایراد هجایی نداره، اما متاسفانه وزن ابیات پیشین این نیست. مصراع دوم هم بطور کلی در هیچ بحر عروضی قرار نمیگیره.. یعنی به عبارت ساده تر موزون نیست. محسن جان اگر دقت کنید میبینید در تک بیت پیشین هم عینا همین ایراد رو داشتید.. من به عنوان یه دوست کوچکتر، بهت پیشنهاد میکنم در درجه اول تلاش کنی تا بتونی دو مصراع رو در یک وزن بنویسی.. و وقتی به این موضوع مسلط شدی، روی این کار کن که بتونی در یک وزن پیشنهادی (و نه مثل الان که بصورت اتفاقی در چارچوب یک وزن مینگارید) بسرایی. مطمئنم که بسیار زود به موفقیت دست پیدا میکنی. چون همونطور که قبلا هم گفتم شما از لحاظ قریحه، و سوز و گداز کلام و در واقع چینش واژگان توانایی بالا و قابل قبولی دارید و تنها ضعف کار شما صناعیست که اون هم قابل رفعه. چون اگر یه نفر استعداد و قریحه سرودن رو نداشته باشه، هرچقدر هم از لحاظ صناعی تبحر پیدا کنه، بازهم کلامش دلنشین نیست (از نظر من حسین کسرایی ازین دسته افراده که با حدود 25 دیوان غزل!!! و 65 سال سن هنوز هم کسی ایشون رو جزو اساتید نمیدونه).. اما کسی که قریحه داره، مشکل صناعیش رو میتونه با تمرین حل کنه (مثل یغمای نیشابوری که یک فرد بیسواد و خشت مالی فقیر بود اما با یک دیوان غزل ایران رو تکان داد)
در نهایت پیشنهاد من اینه که اولین تمرین رو برای آموزش عروض شروع کنید.. یعنی که بعد از سرودن مصراع اول، تعداد بخش های اون رو بشمرید (بخش کردن به سبک دبستانی، مثلا کلمه تساهل از 3 بخش ت+سا+هل تشکیل شده) این یه چیزی مثل تمرین لوحه برای آموزش زبان فارسیه.. این کار صد در صد علمی نیست.. اما در شروع کمک بسیاری میکنه که اقلا فاصله بین دو مصراع (اگر صفر نشه) بسیار کم بشه. چون بسیار استثناییه که یک بیت با وزن درست، بتونه دو مصراع با تعداد بخش های متفاوت داشته باشه.. تقریبا بعیده.. مثلا در اینجا مصراع اول شما 11 بخش و مصراع دوم 13 بخش دارند. اما در بیت پیشین که بنده مرتکب شدم، هر دو مصراع 14 بخش دارند.. فراموش نکنید که در بخش کردن عروضی، هر مکث هم یک بخش شمرده میشه.. این مکث ها فقط در لغاتی که به حروف ساکن ختم میشن اتفاق میافته، اما در نظر داشته باشید که این رابطه دو طرفه (مستقیم) نیست، یعنی تمام لغات مختومه به ساکن دارای مکث نیستند. برای درک بهتر این گونه مکث ها همین بیت رو مثال میزنم:
همیشه ساکت و خالیست (مکث) خانه سردم
و کاش (مکث) دوست (مکث) نمی بود (مکث) عامل دردم
ضمنا محسن جان از اینکه از یک رنگ خاص استفاده میکنی بسیار ممنون.. اینجوری بعد از گذشت چند صفحه، بدون مراجعه به قبل میشه فهمید هر بیت مال چه کسی هست.. رنگ شما هم قرمزه:smile:

همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم


باز هم جسارت من رو ببخشید، شاد و آسمانی باشید:gol:
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم


به اون دو بیت جدید نخورد
سعیمو کردم:cry:
دوست خوبم این شکلک غمگین و بغض کرده چرا:smile:
اتفاقا در این زمینه آزادید که بیت رو به کجای شعر اضافه کنید، فقط به شرطی که بین دو بیت "موقوف المعانی" قرار نگیره.
دوست من شما وزن رو کاملا صحیح نوشتید.. حتی یک ایراد هجایی هم ندارید.. قافیه تون هم درسته، البته مشمول قانون تکرار نزدیک میشه اما ایرادی نداره.. واقعا احسنت. ;)
فقط کاش کمی به چینش وازگان و انتقال معنی هم دقت بیشتری میکردید و از کلمات هشو پرهیز میکردید. مثلا در مصراع اول به کلمات سبز شده دقت کنید:

وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم


هر دوی اینها حروف شرط هستند و حضور یکی ازینها در یک جمله کفایت میکنه و در غیر اینصورت جمله گوشنواز نخواهد بود و از لحاظ دستوری این کلمات "هشو" خواهند بود. برای پرهیز از تکرار هشو در اثر تنگنای قافیه، مثلا میتونستید به این شکل بنویسید (دخالت منو ببخشید):

اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
یا
اگرچه سخت زبانم از آه خشکیده

در مصرع دوم هم کلمه "آن" به ناچار برای پر کردن وزن آمده.. البته فراموش نکن دوست خوبم.. من ازین بابت که شما وزن و قافیه رو میشناسید و رعایت میکنید بسیار شما رو تحسین میکنم. این ایراد های کوچک رو هم اگر میگیرم، برای اینه که حیفم میاد که شما به خاطر چنین ضعف های کوچکی یه شاه بیت ننویسید. اما به هر حال اگه تمایل نداشته باشید دیگه هرگز جسارتی نمیکنم.
به هر حال دوست خوبم.. در کل، مصرع دوم در انتقال تصویر ذهنی شما نقصان داره، یعنی تقریبا نامفهوم شده و تنش معنایی پیدا کرده.. البته کلیت منظورتون پیداست، اما وقتی شما بیتی رو مینگارید، باید حساب خواننده ای رو بکنید که کوچکترین آشنایی با شعر نداره. در نهایت هم اگر قافیه های جدید و یا "تکرار دور" رو استفاده کنید بهتره.. البته منع دستوری نداره، اما از لحاظ شیرینی و شیوایی بهتر خواهد بود. مثلا اگر اینطور میگفتید:

اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
ولی چو یاد تو باشم، میان دریایم
یا
اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
ولی به یاد نگاهت میان دریایم

در آخر بازم ممنونم دوست من.. بیت شما به انتهای کار افزوده شد. حالا اگر خودتون صلاح دونستید این تغییرات یا تغییرات دیگه ای رو در بیتتون اعمال کنید و در یک پست اعلام کنید که اون رو جایگزین بیت فعلی کنیم. ضمنا ازین به بعد رنگ بنفش مال شماست.. همیشه ابیات شما رو با این رنگ اضافه میکنیم.
با سپاس و احترام
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
ای کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری نهم من
تا رسد به دوست طنین اين دردم

خواستم جفا نشود ، حق اين شعر
تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم


البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
ممنونم زحمت کشیدی دوست عزیز..
عزیزم مهمترین نکته ای که برای انسجام یه شعر کلاسیک و یا نیمایی باید رعایت بشه وزن اونهه.. و همین موضوع شعر کلاسیک و نیمایی رو از سپسد و موج نو و آوانگارد و غیره جدا میکنه. در درجه دوم باید قافیه و ردیف رو در یک شعر کلاسیک در نظر بگیرید.. ضمنا دوست من اون قسمت از بیت من رو که اصلاح کردید و به جای «و کاش دوست نمیبود..» مرقوم فرمودید: « ای کاش دوست نمیبود...» از لحاظ وزنی مشکل داره، در واقع از وزن خارج شده دوست من.. نمیشه یک "مصوت" رو با یک "صامت" جایگزین کرد. اما به هر حال ممنون.
اگر دقت کنید این "میزشعر" ردیف نداره و تا الان با دو قافیه جلو رفته. بنا هم بر اینه که هر وقت یک قافیه برای بچه ها سخت شد، بیت جدیدی رو با قافیه جدید اما با رعایت وزن اضافه کنیم. و یا اینکه اگر به نظر همه حق مطلب ادا شده بود، اون شعر رو تمام کنیم و همه شعر زیرش امضا کنن، و قراره که اینبار آقا محسن شعر جدید رو با وزن و قافیه جدید کلید بزنه.
به هر حال دوست من شما برای مثال با این لغات میتونستید به چنین شکلی درون وزن بنگارید:

برای اینکه به شعرم جفا نباشد نیز
سرودم این دو سه خط را برای فردایم
یا
به یادگار.. سرودم برای فردایم


با تشکر.. موفق باشید


------------------------------------------------------------------------------------------
دوستان گلم از همه کسانی که توانایی کمک و همراهی.. ادیت و ویرایش.. تدوین و همخوانی... و کمک های دیگر و از همه مهمتر.. سرودن با اشتیاق رو دارند.. تقاضا میکنم که تشریف بیارن و کمک کنن تا با هم پیش بریم.. چون اینجوری که پیش میره همین کسانی هم که مثل آقا محسن دارن اینجا با اشتیاق کار میکنن، دلسرد میشن و دیگه نمیان.. و البته خود من هم همینطور.. راستش من یکبار حتی از مدیران خواستم که تاپیک رو پاک کنن.. اما محسن منصرفم کرد.
ضمنا در حال حاضر از دوستانی که بیت گذاشتن خواهشمندم با همون رنگی که اولین بار بیت اضافه کردن، باز هم بیت اضافه کنن.. اگر یه روزی تعداد نویسندگان از تعدا رنگ های قابل استفاده بیشتر شد، بعد یه فکر دیگه میکنیم، مثلا به کسی که رنگ قرمز رو برمیداره، میگیم کنار بیتش یه 2 هم بنویسه.. اینجوری وقتی مثلا در صفحه بیستم کسی شعر رو بخونه.. میدوه که ابیات قرمز مال آقا محسنه، و ابیات قرمزی که کنارشون 2 نوشته شده، مال مثلا حامده..
در کل وقتی تعدا سرایندگان به 10 رسید، در پشت استارت، یه شناسنامه اضافه میکنیم و اسم هرکس رو با رنگش مینویسیم، تا بازدید کنندگان به راحتی بتونن ابیات کسی که میخوان رو بخونن.. و در ادامه هم هرکس اضافه شد، با رنگش و یا رنگ و عددش به شناسنامه اضلفه میکنیم. اگر هم خدای نکرده یه وقت کسی بیتی گذاشت که به هیچ وجه قابل پذیرش نبود، خوب طبیعتا اون رنگ براش پبت نمیشه تا وقتی که بیت قابل افزودن بذاره.
ضمنا آقا محسن.. من در بستن انتهای این شعر دخالتی نمیکنم.. نوبت شمات که یک مطلع جدید قرار بدید و شعر دوم رو استارت بزنید.. پس هر وقت احساس کردید این شعر به اندازه کافی پیش رفته، اعلام انتها بفرمایید، و مطلع جدید رو با وزن جدید قرار بدید:w27:
دوستان تا اینجا اینها رو داریم، لطفا با توجه به توضیحات پست استارت، این رو ادامه بدید (فراموش نکنید، فقط در وزن اجبار هست.. ولی میتونید قافیه رو عوض کنید و یا حتی با قافیه و ردیف بسرایید):

کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم

 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنونم محمود جان نه اصلا سن مطرح نیست اتفاقا خیلی کار خوبی میکنی وقتی که بحث یاد گیری در میان هست دیگه هیچ چیز نباید در نظر گرفته شود همیشه میخواستم اینجور جستاری وجود داشته باشد چون لااقل کنار اشعار یه آموزش هم صورت بگیره از تلاشت واقعا ممنونم واقعا نوشته های شما کار ساز بوده و هست موفق باشی ادامه بدهید
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از من



مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم




کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم
 
آخرین ویرایش:

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم از من



مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم




کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم

دوست من! شما اولین کسی هستید که تمام عناصر رو رعایت کردید.. بی اشکال..
تکنیک و معنا رو با هم دارید.. نیاز به هیچ اصلاحی نداره.. هم وزن و قافیه درسته، و هم معنا و مفهوم زیباست.. لازم به هیچ تغییری نیست..
اما چون خواستید نقد کنم، به 2 نکته اشاره میکنم.. اما پیش تر بگم که تا به اینجا همچین نکاتی رو کاملا نادیده گرفتم.. اما کار شما در سطح بالاتری هست، پس طبیعتا نقد جزیی و ریزتر میشه.
1. در این پارت از غزل، انتهای هر مصراع به یک هجای کوتاه ختم میشه، یعنی اینها:
یم، سی، زی، من، تم..
که همه در تقطیع عروضی با خط تیره نشون داده میشن. اما مصراع اول شما به یک یک هجای کشیده ختم میشه که در موقع خوندن کشش ایجاد میکنه و در تقطیع به صورت U نوشته میشه. یعنی:
پار..
2. از لحاظ زیبایی شناختی و ارتباط خیال و مکان، اگر به جای "درون" از کلمه "میان" استفاده میکردید، احسن بود. یعنی اینطور مینگاشتید:

مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری میان دریایم



اما در کل خیلی زیبا بود.. و این نکات جزیی چندان حائز اهمیت نیستند. بیت شما بی تغییر و کم و کاست به انتهای قسمت مربوطه اضافه شد. رنگ شما هم که شد صورتی.



...........................................................
دوستان، این رو ادامه بدید (به هر کجا که میخواید اضافه کنید، به شراطی ناقض معانی موقوف نشید)


کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز حسرت دوریت، تشنه لب هستم
ولی تو را چو ببینم، به چشم سیر آیم
مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم


* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای ز برم
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم


کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای ز برم
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم


کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم
زیبا بود.
به جز یه بیرون زدگی از وزن در پایان مصراع اول ایرادی نداشت..
میدونید که پایان این بحر به "فاعل" ختم میشه.. اما مصراع شما به "فعلن" ختم میشه.. به این شکل میشه وزنش رو پیرایش کرد:

همیشه در نظری ؛ای که رفته ای از بر
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم


در واقع این ایراد رو در بیتی که دفعه پیش هم گذاشتید داشتید، اما در کل در غزل مدرن دیگه وزنامیزی میکنن.. وزن مصراع اول و دوم شما هم فقط در یک کلمه اختلاف داشت.. یعنی وزن اصلی که: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل
و وزن شما که: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
هستند، شباهت شنیداری زیادی دارن.
در ضمن میخواستم خواهش کنم همیشه با یک رنگ بنویسید تا بشه با یک نگاه تشخیص داد هر بیت مربوط به چه کسی ست. چون با فرض اینکه تعداد صفحات زیاد بشه، بعد باید برای کشف اینکه هر بیت رو کی گفته همه صفحات قبل رو جستجو کرد. رنگ شما هم اگه ایراد نداره همون رنگی باشه که برای اولین پست انتخاب کردید. یعنی آبی تیره.


...........................................
دوستان این رو ادامه بدید: (به هر جای شعر که خواستید اضافه کنید به شرطی که مابین معانی موقوف نباشه)


کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز حسرت دوریت، تشنه لب هستم
ولی تو را چو ببینم، به چشم سیر آیم
مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای از بر
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم منم


بغل کنید....من ....امشب دلم بغل میخاد
مخالفم..... که شبیه تمام مردایم
سریع میروم .... حتما .... غروب می آیم
مسافر اتوبوسی شبیه فردایم



کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز حسرت دوریت، تشنه لب هستم
ولی تو را چو ببینم، به چشم سیر آیم
مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای از بر
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
 

siyavash51

عضو جدید
با پوزش بسیار...

من از خطوط نگاهت نشانه ای دیدم

که تا قیام قیامت دمی نیاسایم

اگر به خون من آن غنچه می شود خندان

بگو چگونه بگویم که : من نمی آیم ؟!
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
با پوزش بسیار...

من از خطوط نگاهت نشانه ای دیدم

که تا قیام قیامت دمی نیاسایم

اگر به خون من آن غنچه می شود خندان

بگو چگونه بگویم که : من نمی آیم ؟!
چرا پوزش!! بسیار عالی بود..

خودم به دست خودم خون خویش میریزم
اگر چنین نکنم، سخت بی سر و پایم
که در کنار تو با قند سرخ لبهایت
بنوشم آخر عمرم از آخرین چایم
 
آخرین ویرایش:

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم منم


بغل کنید....من ....امشب دلم بغل میخاد
مخالفم..... که شبیه تمام مردایم
سریع میروم .... حتما .... غروب می آیم
مسافر اتوبوسی شبیه فردایم
ممنون دوست عزیز..
من کمی در خوانش بیت اول مشکل دارم. قافیه بیت اولتون "مردایم" نوشته شده.. آیا "مردابم" بوده که بد تایپ شده؟ مرداب متاسفانه با ابیات دیگر این غرلگونه هم قافیه نیست دوست عزیزم.. اگر هم همون "مردایم" هست، راستش من متوجه معنیش نمیشم.. مگر اینکه منظورتون "مردهایم" بوده باشه.. درین صورت هم دوست گلم.. استفاده از کلمات محاوره ای در غزل نو کاملا باب شده و نمیشه ایرادی بهش گرفت.. اما باید در متن شعر بنشینه و احساس دو پارگی رو در مخاطب ایجاد نکنه.. و ضمنا "مردهایم" رو بصورت محاوره ای هم میگن" مردام"..
خلاصه اگه نظر من رو بپرسید، مناسب نیست..
در مورد مصرع اول هم اگه به گونه ای دیگر می نگاشتید زیباتر بود.. چون "میخاد" هم مثل همون مصراع دوم، اونطور که باید با کلمات دیگر آمیخته نشده و در جای مناسب خودش نیست.. به عنوان مثال میشد اینطور نوشت:

بغل کنید.. من امشب خراب آغوشم..

و یا

بغل کنید.. من امشب هلاک آغوشم..


دو ایراد هجایی در مصراع دوم و چهارم هم دارید که چندان هم نیست.
بیت دومتون زیباست. اگه تونستید هر دو بیت رو اصلاح کنید و دوباره بذارید.. اگر نه هم که به هر حال اضافه میشن به شعر..
موفق باشید:gol:
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
این ابیات را اصلاحی بر دو بیت قبل به حساب آورید !(اینا جا اونا ؟ok ?)


رسید تمام دقیقه های تنش
مسافر اتوبوسی که رو به فردایم
نمیرود برسد میرود که گم بشود
به ساعتم..... نه دقیقا... به عقربه هایم !؟
 

aylin.eng

عضو جدید
ببخشید

ببین که ز صبر خود چگونه شده ام
امیدم اینست که دوباره بیایی ز برم
یا

ببین که ز دوریت به چه روز افتادم
ببین که بدون تو خراب و ویرانم

من الان این تاپیک رو دیدم
شعر من نسبت به شعر بقیه ها خیلی ابتدایی تره ولی دشت اولم بود
مرسی از تاپیک خوبتون
 
آخرین ویرایش:

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
این ابیات را اصلاحی بر دو بیت قبل به حساب آورید !(اینا جا اونا ؟ok ?)


رسید تمام دقیقه های تنش
مسافر اتوبوسی که رو به فردایم
نمیرود برسد میرود که گم بشود
به ساعتم..... نه دقیقا... به عقربه هایم !؟
باشه عزیزم..
مصراع اول از وزن خارجه گلم.. مثلا میشه اینطور وارد وزنش کرد:

رسیده ام به تمام دقیقه های تنش



مصراع دوم هم ایرادی نداره اما اگه اون "که" رو حذف کنی بهتره.. مثلا به این شکل:

مسافر اتوبوسی به سوی فردایم
(یا همون که قبلا فرموده بودید: شبیه فردایم)


بیت دوم ایرادی نداره سوای ایراد های کوچیک هجایی که مهم نیستن.. اما راستش در رسوندن منظور شما نارسایی داره.. ظاهرا منظورتون نشون دادنه دقت در اعلام زمان مجازیه.. اما در اون صورت لازمه که "ساین" هایی در بیت قبل.. خود بیت.. یا بیت بعد از آن گنجانده بشه تا روشن بشه.. وقتی مخاطب خاص متوجه نشه، مخاطب عام که دیگه تکلیفش روشنه. اگه اجازه بدی بیت اول رو اضافه میکنیم به شعر، و اگه میتونید یا میخواید دومی رو اصلاح کنید.. اگه نه هم که هر دو رو اضافه میکنیم.. موفق باشی
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید

ببین که ز صبر خود چگونه شده ام
امیدم اینست که دوباره بیایی ز برم
یا

ببین که ز دوریت به چه روز افتادم
ببین که بدون تو خراب و ویرانم

من الان این تاپیک رو دیدم
شعر من نسبت به شعر بقیه ها خیلی ابتدایی تره ولی دشت اولم بود
مرسی از تاپیک خوبتون
آیلین عزیز ممنون از احساسی که برای نوشتن این ابیات خرج کردی.. اما گلم، بچه هایی که در این تاپیک مینویسن باید حداقل آشنایی با وزن (عروضی) رو داشته باشن.. چون اینجا داریم تلاش میکنیم که چند غزل مشترک بنگاریم.. که شرط اول غزل هم اینه که تمام ابیاتش هم وزن باشند.. اما متاسفانه ابیات شما کلا فاقد وزن هستند. دوست من پیشنهاد من به شما اینه که در صورتی که علاقه دارید موزون بنگارید، به جای اینکه 2 بیت بنویسید، 1 بیت و یا حتی 1 مصراع بنویسید برامون، اما سعی کنید همون رو درست بنویسید.. من براتون مصراع دومش رو میذارم.. اگه با وزن هیچ آشنایی ندرید.. به صفحه دوم همین تاپیک مراجعه کنید، یه جا توضیح مفصل دادم که چطور میشه با یه راه خیلی خیلی ساده وزن رو درست بنویسید.. در مورد قافیه هم باز اگه دقیقا اطلاع ندارید، بفرمایید تا براتون مفصل بگم که قافیه چیه و چند نوع داره و چجوری باید شناساییش کنی. چون در این ابیات قافیه رو هم متاسفانه رعایت نکردین..
یه نکته دیگه هم در مورد معنای جملات شماست عزیزم.. شما باید در کنار همه چی حواستون باشه که در تنگنای وزن، از معنی خارج نشید.. مثلا در این مصراع شما:

امیدم اینست که دوباره بیایی ز برم
حرف اضافه "از" رو که برای آمدن از مکان خارجی به سمت شماست استفاده کردید، اما در ادامه مبدا این آمدن رو آغوش خودتون معرفی کردید (برم). که میبینید از لحاظ معنایی ایراد داره.. یعنی باید میفرمودید: که دوباره بیایی به برم
و یا اینکه همون مبدا خارجی رو اعلام میکردید، مثلا: که دوباره بیایی از سفر
منتظر ابیات محکم تر و پر معناتری از شما هستم.

دوستان گلم.. این رو ادامه بدید (میتونید با قافیه قسمت بالا کار کنید و یا با قافیه قسمت پایین):
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز حسرت دوریت، تشنه لب هستم
ولی تو را چو ببینم، به چشم سیر آیم
مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای از بر
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم
من از خطوط نگاهت نشانه ای دیدم
که تا قیام قیامت دمی نیاسایم
اگر به خون من آن غنچه می شود خندان
بگو چگونه بگویم که : من نمی آیم ؟!
خودم به دست خودم خون خویش میریزم
اگر چنین نکنم، سخت بی سر و پایم
که در کنار تو با قند سرخ لبهایت
بنوشم آخر عمرم از آخرین چایم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
محسن جان..
اعلام پایان این شعر و شروع شعر بعدی توسط یک یا دو بیت به عهده شماست ها..
هر وقت احساس کردید دیگه جای ادامه دادن نداره، اقدام بفرمایید.. دیگه این کاریه که گردن شماست.. گریزی هم ازش نیست:smile:

با سپاس:gol:
 

چاووش

عضو جدید
آیلین عزیز ممنون از احساسی که برای نوشتن این ابیات خرج کردی.. اما گلم، بچه هایی که در این تاپیک مینویسن باید حداقل آشنایی با وزن (عروضی) رو داشته باشن.. چون اینجا داریم تلاش میکنیم که چند غزل مشترک بنگاریم.. که شرط اول غزل هم اینه که تمام ابیاتش هم وزن باشند.. اما متاسفانه ابیات شما کلا فاقد وزن هستند. دوست من پیشنهاد من به شما اینه که در صورتی که علاقه دارید موزون بنگارید، به جای اینکه 2 بیت بنویسید، 1 بیت و یا حتی 1 مصراع بنویسید برامون، اما سعی کنید همون رو درست بنویسید.. من براتون مصراع دومش رو میذارم.. اگه با وزن هیچ آشنایی ندرید.. به صفحه دوم همین تاپیک مراجعه کنید، یه جا توضیح مفصل دادم که چطور میشه با یه راه خیلی خیلی ساده وزن رو درست بنویسید.. در مورد قافیه هم باز اگه دقیقا اطلاع ندارید، بفرمایید تا براتون مفصل بگم که قافیه چیه و چند نوع داره و چجوری باید شناساییش کنی. چون در این ابیات قافیه رو هم متاسفانه رعایت نکردین..
یه نکته دیگه هم در مورد معنای جملات شماست عزیزم.. شما باید در کنار همه چی حواستون باشه که در تنگنای وزن، از معنی خارج نشید.. مثلا در این مصراع شما:

امیدم اینست که دوباره بیایی ز برم
حرف اضافه "از" رو که برای آمدن از مکان خارجی به سمت شماست استفاده کردید، اما در ادامه مبدا این آمدن رو آغوش خودتون معرفی کردید (برم). که میبینید از لحاظ معنایی ایراد داره.. یعنی باید میفرمودید: که دوباره بیایی به برم
و یا اینکه همون مبدا خارجی رو اعلام میکردید، مثلا: که دوباره بیایی از سفر
منتظر ابیات محکم تر و پر معناتری از شما هستم.

دوستان گلم.. این رو ادامه بدید (میتونید با قافیه قسمت بالا کار کنید و یا با قافیه قسمت پایین):
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز حسرت دوریت، تشنه لب هستم
ولی تو را چو ببینم، به چشم سیر آیم
مرا دوباره به آغوش صخره ها بسپار
منی که عاشق شهری درون دریایم
همیشه در نظری ؛ای که رفته ای از بر
که با تو سرخوش و شادم ؛ تو خواب و رویایم
من از خطوط نگاهت نشانه ای دیدم
که تا قیام قیامت دمی نیاسایم
اگر به خون من آن غنچه می شود خندان
بگو چگونه بگویم که : من نمی آیم ؟!
خودم به دست خودم خون خویش میریزم
اگر چنین نکنم، سخت بی سر و پایم
که در کنار تو با قند سرخ لبهایت
بنوشم آخر عمرم از آخرین چایم

* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم

ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
بیا که یاد تو از من نمیشود خالی
همیشه نام تو جاریست روی لبهایم
نگاه مست تورا در پیاله خواهم ریخت
مگر به سر رسد اخر غروب غمهایم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محسن جان..
اعلام پایان این شعر و شروع شعر بعدی توسط یک یا دو بیت به عهده شماست ها..
هر وقت احساس کردید دیگه جای ادامه دادن نداره، اقدام بفرمایید.. دیگه این کاریه که گردن شماست.. گریزی هم ازش نیست:smile:

با سپاس:gol:
محمود جان ممنونم
ولی کار سختی رو جلوی من گذاشتی تو که میدونی من زیاد تو سرودن شعر وارد نیستم فقط میتونم اینو بگم بهتره بعد از هر ده بیت شعر تمام شود و شعر جدید شروع شود
سپاس فروان از شما :gol:
 

Similar threads

بالا