نقد و بررسي هر موضوعي نياز به تخصص در آن رشته دارد. موضوع هاي تاريخي هم از اين قائده مستثنی نيستند. پرسش من از بازكننده ي اين تاپيك اين است كه چند كارشناس و صاحب نظر تاريخ در اين سايت حاضر هستند؟ كساني كه اطلاعات جامع تاريخي داشته باشند، چه كساني مي باشند؟ رشته ي تحصيلي و نوع بيان و نوشته هاتون نشان مي ده كه صاحب نظر نيستيد، من نيز نيستم و بسياري از كاربران اين سايت. پس اگر نقدي هست، چرا در سايت هاي تخصصي با حضور كارشناسان آن را دنبال نمي كنيد؟ آيا نشنيده ايد كه هر كس يك طرفه به قاضي رود راضي برمي گردد؟ تاپيك تخصصي در سايت غيرتخصصي زدن و احیاناً نتيجه ي خيالي گرفتن رو مي گن مغلطه ي توسل به ناداني
Ad Ignorantiam
آگاه باشيم w.w.w. به همان اندازه كه دسترسي ما را به منابع علمي آسان كرده، به نوشته هاي دروغين هم. پس منطقي هست كه اگر دوست دار تاريخ يا هر زمينه اي هستيم به منابع دانشگاه هاي معتبر جهان كه تدريس مي شود يا دانشنامه هاي جهاني يا نشريه هاي علمي رجوع كنيم. اين جور فكر نمي كنيد؟ اگر نه بدبخت ملتم كه شما خس و خاشاك 390 ميش هستي و بي چاره ايلم كه شما نخستين پشتيبانش باشي.
لینک
1 و
2، فهرست هایی از مغالطه ها هستند كه مطالعه ي اون، به ما در درست انديشيدن و اشتباه نكردن در تحليل مسائل كمك مي كنه.
و اما متن آن قدر تند و گستاخ گونه نوشته شده كه مخاطب را از بحثي علمي دور مي سازد. بار شخصي نوشته بسيار بسيار بيشتر از بار علمي آن است. كسي كه ادعاي منطق دارد چه نياز است به تهمت زدن؟! چرا ريشخند و چرا استفاده از كاريكاتور، واژگان و عبارت هاي كنايه دار و توهين آميز كه جايي در هيچ گفتمان علمي اي ندارند؟! آیا اين ها نشان دهنده ي ضعف نویسنده در نقد موضوع نیست؟
یکی از مباحثی که اخیراً و با سو استفاده از احساساتمذهبی مردم بین طرفداران اندیشه پان فارسیستی و گاه پان ایرانیستی مطرح میگردد ، یکی انگاشتن کورش سرسلسله پادشاهان هخامنشی با ذوالقرنین مذکور درقرآن کریم است. خوشبختانه اکثر کسانی که چنین سخنانی را رواج می دهند ازکسانی هستند که خواسته یا ناخواسته در سخنانشان عدم اعتقاد و یا التزام خویشرا به دین مبین اسلام نشان داده اند. آنها که برای حتی کوچکترین بحث و صحبتیاز آموزه های زرتشت سخن می گویند و وی را به انحای مختلف تبلیغ می کنند درچنین موقعیتهایی ، با کشیدن پای قرآن کریم به ماجرا سعی دارند از این کتابمقدس الهی هم برای اهداف شوم و استعماری خویش استفاده کنند. اگر برای اینهاسخن و گفته قرآن ملاک است پس چرا در دیگر موارد به آن ملتزم نیستند. البتهناگفته نماند که منظور ما از این گفتار ، خدای ناکرده اهانت به آیین زرتشتی ویا پیامبر بزرگ آیین زرتشتی نیست ، چرا که به اعتقاد اکثر مفسران اسلامی ،پیروان آیین زرتشتی جزو اهل کتاب حساب می شوند یعنی در ردیف پیروان آیینهایمسیحیت و یهود. و پیروان آیین زرتشت به مانند پیروان دیگر آیینهای آسمانیدارای احترام خاصی هستند.
اصولاً مقاله هاي چاپ شده در نشريه هاي معتبر، از سه بخش كلي: 1. چكيده (حاوي توضيح مختصري درباره موضوع پژوهش و نتيجه ي به دست آمده)، 2. تنه (حاوي شرح داده ها و اطلاعات، بيان استدلال ها و تفسير) و 3. منابع مي باشد.
با يه نيم نگاه به مثلاً چكيده ي اين نوشته (كه بايد به معرفي ذوالقرنين و موضوع پژوهش و نتيجه ي به دست آمده پرداخته شده باشد، نه چيزي غير از اين ها، نه شاخ و برگ اضافي و نه بازی با واژه ها)، اين فكر به ذهن مي رسه كه مگر نويسنده در پي سفسته و القاي برخي چیزها در ذهن مخاطب خام و سواستفاده ي ابزاري از وي هست كه آن گونه قلم زده؟! در كدام مقاله ي علمي كاريكاتوري در آغاز به ريشخند گذاشته مي شود و ادعاهايي مطرح مي شه كه ابداً در تنه ي اصلي مقاله (در ادامه خواهم آورد) حتي مطرح نشده؟! به نظرتون نبايستي در خلوص نيت و انگيزه ي نويسنده شك كرد؟
و اما در مورد کورش که برخی وی را ذوالقرنین میپندارند. اگر ما چنین فرضی را پیش بگیرم ناگزیر مجبوریم این را نیز بپذیریمکه طبق گفته بسیاری از تواریخ به مانند فارسنامه ابن بلخی و شاهنامه فردوسی و ... که همگی از کتابهای مورد تایید پان فارسهاست ، ذوالقرنین قرآن ، شخصی بهنام اسکندر رومی است که با حمله به ایران ، پادشاهی را از آخرین شاه کیانی (دارا) گرفت. دقت داشته باشید که اصول اولیه علم ریاضیات می گوید که وقتیطرفهای اول دو عبارت جبری برابر باشند طرفهای دوم آن عبارتها نیز می بایستبرابر باشند:
ذوالقرنین = اسکندر رومی (طبق گفته شاهنامه وفارسنامه)
ذوالقرنین = کورش هخامنشی (طبق ادعای برخی دوستان)
پسنتیجه می گیریم: اسکندر رومی = کورش هخامنشی
برای این گفتار دلایلدیگری نیز هست مثلاً:
ذوالقرنین آنگونه که در قرآن وصف شده است می بایستشخصیتی نیکومنش و بزرگوار باشد که مسلماً با شخصیت اسکندر مقدونی همگونیندارد چرا که قتل و غارت و کشتار وی بر همگان آشکار است (برخی از مورخینمعتقدند که اسکندر رومی همان اسکندر مقدونی است و بالتبع ذوالقرنین قرآن ، کهاعتقاد ناصحیحی هست) حال اگر کورش را آنگونه که پان فارسها تصویر می کنندفردی نیکومنش بدانیم و با اوصاف ذوالقرنین همگون بیابیم لاجرم بایستی قبولکنیم که کورش همان اسکندر رومی شاهنامه هست.
تنه ي اصلي متن، از اين جا شروع مي شه. موافق هستيد كه براي بررسي هر موضوعي بايد كليه اسناد علمی تاریخی، گردآوري و بدون دخل و تصرف در ديد گذاشته شود.
1. در كجا، متن شاهنامه فردوسي و فارسنامه ابن بلخي آورده شده؟!
2. از كجا مطمئن باشيم در اين دو كتاب ذوالقرنين همان اسكندر است و نويسنده برداشت اشتباهی یا حتی تحريف نكرده است؟!
3. منابع تاريخي ديگر پيرامون ذوالقرنين كوشن؟!
4. چرا آيات قرآن در باره ذوالقرنين نياورده شده؟!
5. آيا وزن و اعتبار هر يك از نقل هاي تاريخي سنجيده شده است؟!
6. مقايسه و مطابقت دادن ويژگي هاي كورش و اسكندر مقدوني، با ذوالقرنين چرا انجام نشده؟!
7. نويسنده بنابر چه دليلي مي گويد اسكندر مقدوني و اسكندر رومي دو شخص جدا هستند؟!
8. چرا نويسنده به جاي ذكر اسناد، مدام پان فارس، پان فارس مي كند؟! مگر ويليم دورانت، گزنفون، دیودوروس سیسولوس، گيرشمن، ريچارد نلسون فراي، افلاطون، هرودوت و... ايراني بودند؟
نه، اين روش، روش درست تحقيق نيست و من اجازه نمي دم، شعورم به بازي گرفته شه. تعصب بي خود، چشم آدم رو كور مي كنه جناب آيهان، متعصب يلداش! اگر خواهان بحثی علمی هستی، باید بتوانی تک تک پرسش های بالا را پاسخ بدی آن هم نه با ادبیاتی سخیف چون پست 1#.
_______________________________________
از سایت اسلامی
http://www.understanding-islam.com/:
With this discussion in view we can conclude that in our opinion there is a greater likelihood that Cyrus the Persian king was the person mentioned as Zulqarnain in the Qur’an.
ذوالقرنین در دانشنامه ویکی پدیا:
برخی از مفسران و تاریخدانان از آن میان
ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب
ذو القرنین یا کوروش کبیر و شماری از مفسرین معاصر مانند
مودودی،
علامه طباطبایی صاحب
المیزان و
مکارم شیرازی و
سلطان حسین و
نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قران و تاریخها و داستانها آمدهاست با منش تاریخی
کوروش بزرگ همسویی دارد.
_______________________________________
و این هم نادرستی ادعای نویسنده درباره اسکندر رومی و مقدونی از لغت نامه دهخدا:
سکندر رومی . [ اِ ک َ دَ رِ رو ] (اِخ ) قدما اسکندر مقدونی (یونانی ) را اسکندر رومی گفته اند و در کتب پهلوی ارومیک (رومی ) آمده .