کوروش و ذوالقرنین دو کلمه ناهمگون!

phalagh

مدیر بازنشسته
تو متن چیزی ذر مورد عدم التزام اون بزرگواران ذکر نشه



خب يه سر به قمستي كه همرنگ نوشتمه بزن تا بدوني چرا اونو نوشتم. اون قسمت كه سبز كردم.
ربطش اينه.
متن مشا ميگه كساني اين مسئله رو عنوان كردن مه به اسلام و قران التزام ندارن. از طرفي همه ميدونن اين دو بزرگوار در تفسير سوره كهف گفتن كه به احتمال بسيار قوي ذوالقرنين همون كوروشه. و البته با دليل هم اينو ثابت كردن.
 

بيتاب

عضو جدید
تاپیکت خیلی مزخرفه....داری ارزش کوروش رو میاری پایین...گور بابای ذوالقرنین
پس حداقل اون شماره رو از تو امضات بردار
تو هم شخصیتت مثل بعضیاست....
خدا در قران ، ذوالقرنين را ، مردي پاك وصالح ومومن واز نيكان واز مقربين درگاه خداوندي ؛ قلمداد ميكند ولي تو به او توهين ميكني (گور بابای ذوالقرنین)
حيف كه به شماها گويند مسلمان :eek::eek:
 
آخرین ویرایش:

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا در قران ، ذوالقرنين را ، مردي پاك وصالح ومومن واز نيكان واز مقربين درگاه خداوندي ؛ قمداد ميكند ولي تو به او توهين ميكني (گور بابای ذوالقرنین)
حيف كه به شماها گويند مسلمان :eek::eek:
خوشکله تو حرص نخور پوستت خراب میشه ها:redface:
 

salimipour

عضو جدید
کاربر ممتاز
شک نکنید نویسنده تایپک عربه که اصلا نمی تونه افراد بزرگی مثل کوروش که حتی خدواند هم اونا به نیکی در قران یاد کرده را ببینه
در ضمن مطمن باش کوروش واقعا یک حکمران عادل و دادگر و پیامبر عصر خویش بوده که بعد از 2000 سال هنوز آرامگاه اون باقی مونده و این به خواست خدا بوده
 

Wilfred

عضو جدید
شک نکنید به ایرانی بودنتون
حتی چارلی چاپلین هم ایرانی بوده
ماها خیلی حرف داریم برا گفتن..
نمونش همین بشکه های اس 300
 

m_dabiri

عضو جدید
:surprised::surprised::surprised::surprised:
ربطشو بگی خوشحال میشم:weirdsmiley:
یعنی این سبزی که شما راه انداختین فتنه است :cool: یه نگاه بندازین ببینین کیا ازتون حمایت میکنن BBC,VOA انجمن پادشاهی ضد انقلابهای فراری خوانندهای اون ور ابی.من به اونایی که میدونن اصل این فتنه چیه و با اگاهی به اصل موضوع از اون حمایت میکنن میگم به هدفتون نمیرسین و به اونایی که فکر میکنن این راه و روش راه امام و انقلابه میگم یه کم فکر کنین و بصیرت داشته باشین دارین اشتباه میکنین مگه امام نگفت پشتیبان ولایت فقیه باشین تا به مملکت شما اسیبی نرسد؟ این تذهبون؟
 

MADMAN

عضو جدید
یعنی این سبزی که شما راه انداختین فتنه است :cool: یه نگاه بندازین ببینین کیا ازتون حمایت میکنن BBC,VOA انجمن پادشاهی ضد انقلابهای فراری خوانندهای اون ور ابی.من به اونایی که میدونن اصل این فتنه چیه و با اگاهی به اصل موضوع از اون حمایت میکنن میگم به هدفتون نمیرسین و به اونایی که فکر میکنن این راه و روش راه امام و انقلابه میگم یه کم فکر کنین و بصیرت داشته باشین دارین اشتباه میکنین مگه امام نگفت پشتیبان ولایت فقیه باشین تا به مملکت شما اسیبی نرسد؟ این تذهبون؟



من تازه واردم ولی معلومه که تو خیلی بیشعوری...
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله میخونم.
جواب منو ندادی !
چرا فردوسی از هخامنشیان چیزی نگفته؟

چرا میگن اولین منشور حقوق بشر رو کوش نوشته....اون پیامبر شلغم بودن پس؟
1- اینکه چرا سخن نگفته حرف مسخره ایه!!!!(با عرض معذرت)
اولا شاهنامه به دو بخش افسانه ای و تاریخی برمیگرده که نویسنده اش یعنی فردوسی سعی در مدون کردن این تاریخ که به صورت سینه ای از پدر به فرزند در ایران رسیده جمع آوری کرده و اونا رو بهشون نظم بخشی کرده..
در مقاله های تاریخی هم همیشه اگه میخواسته باشند به شاهنامه فردوسی استناد کنند به قسمت تاریخی یعنی دوران ساسانیانش ارجاع میدند...
البته قمست افسانه ای شاهنامه هم دارای مشخصه های تاریخی هست ولی این که این اشخاص شخصیتی واقعی داشته باشند معلوم نیست...
هر چند افسانه ها از دل واقعیت بیرون میاد ولی دلیل نمیشه که افسانه ها همه واقعی بودند...
البته کسی که داستان های افسانه ای شاهنامه رو یه نیمچه نگاهی بندازه میتونه به اسطوره های افسانه ای فردوسی پی ببره..
و گر بخوایم شاهنامه قمست افسانه ایش در مورد اسطوره هاش رو واقعیت فرض کنیم باید بتونیم این فرضها رو نیز اثبات کنیم...
مثلا در باب شخصیت رستم و هفت خوان رستمش..
شاهنامه مبنای سلسله های تاریخی خود را این چنین میپندارد..

دودمان‌های پادشاهی در شاهنامه 1-پیشدادیان
2-کیانیان
3-اشکانیان
4-ساسانیان
که هر چه به متاخرین می رسد اهمیت شاهنامه در باب مسائل و واقعیات تاریخی بیشتر میشود...
2- در اینکه میگن اولین حقوق بشر توسط کورش نوشته شده دلایل بسیاری هست...
قیاس کورش اگر او را پیامبر فرض نکنیم و با پیامبران یکی بگیرم قیاس ناقص است..
کورش رو که یک پادشاه است و رای سیاسی دارد با پادشاهان هم دوره ی زمانی خود میتوان قیاس کرد...
مثلا کورش رو میتوان با اسکندر مقدونی ( بعد از کورش ) و یا آشوربانیپال (قبل از کورش) قیاس نمود.....
مثلا آشوربانیپال میگوید:
من از شهرهای عیلام به اندازه ای ویران کردم که برای عبور از ویرانه ها یک ماه و بیست و پنج روز وقت لازم است . شاهزادگان و جوانان و پیران و خواهران شاه را همگی به اسیری بردم . زنان و مردان شهر را به همراه اسبان و گوسفندانشان که شمارشان از دسته های ملخ بیشتر بود همگی را به غنیمت بردم . تمام عیلام و شوش و هلتماس را تصرف کردم و بانگ آدمیزاد و شادی را از آنجا برانداختم . آشوربانی پال فرمان داد تا زبان سربازان اسیر را بکنند و با گرز سرهایشان را بکوبند تا بمیرند . دستور داد تا مردم شهر را در برابر مجسمه گاوان بالدار شهر سر ببرند . این کار آشوربانی پال درست همانند جدش سناخریب است که وی نیز چنین کرده بود . جسد مردگان در شهر بایستی بماند تا خوکان و پرندگان بخورند .
و هم چنین کشتار بی رحمانه و تخریبات اسکندر در راه فتح هند....
به هر حال چیزی که وجود دارد کتیبه ها و نوشته ها و ابنیه ها و... تاریخی است که انسان میتواند عقلش رو بگذارید و مختصری نوشته های کورش را با نوشته های شاهان هم دوره قیاس نماید...
گزیده هایی از استوانه کورش...
  • خط ۲۳. همهٔ مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مَردوک دل‌های پاک مردم بابل را متوجه من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

  • خط ۲۵. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد ... من برای صلح کوشیدم. نـَبونید، مردم درماندهٔ بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود.
  • خط ۲۶. من برده داری را برانداختم. به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همهٔ مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مردوک از کردار نیک من خشنود شد.
  • خط ۲۸. برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مَردوک همهٔ شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته اند؛

  • خط ۳۲. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همهٔ خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همهٔ مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همهٔ مردم را به همبستگی فرا خواندم.
فک نکنم دیگر نیازی به توضیح باشد...
با تشکر
یا حق
 

asaese

عضو جدید
نقد و بررسي هر موضوعي نياز به تخصص در آن رشته دارد. موضوع هاي تاريخي هم از اين قائده مستثنی نيستند. پرسش من از بازكننده ي اين تاپيك اين است كه چند كارشناس و صاحب نظر تاريخ در اين سايت حاضر هستند؟ كساني كه اطلاعات جامع تاريخي داشته باشند، چه كساني مي باشند؟ رشته ي تحصيلي و نوع بيان و نوشته هاتون نشان مي ده كه صاحب نظر نيستيد، من نيز نيستم و بسياري از كاربران اين سايت. پس اگر نقدي هست، چرا در سايت هاي تخصصي با حضور كارشناسان آن را دنبال نمي كنيد؟ آيا نشنيده ايد كه هر كس يك طرفه به قاضي رود راضي برمي گردد؟ تاپيك تخصصي در سايت غيرتخصصي زدن و احیاناً نتيجه ي خيالي گرفتن رو مي گن مغلطه ي توسل به ناداني Ad Ignorantiam

آگاه باشيم w.w.w. به همان اندازه كه دسترسي ما را به منابع علمي آسان كرده، به نوشته هاي دروغين هم. پس منطقي هست كه اگر دوست دار تاريخ يا هر زمينه اي هستيم به منابع دانشگاه هاي معتبر جهان كه تدريس مي شود يا دانشنامه هاي جهاني يا نشريه هاي علمي رجوع كنيم. اين جور فكر نمي كنيد؟ اگر نه بدبخت ملتم كه شما خس و خاشاك 390 ميش هستي و بي چاره ايلم كه شما نخستين پشتيبانش باشي.

لینک 1 و 2، فهرست هایی از مغالطه ها هستند كه مطالعه ي اون، به ما در درست انديشيدن و اشتباه نكردن در تحليل مسائل كمك مي كنه.


و اما متن آن قدر تند و گستاخ گونه نوشته شده كه مخاطب را از بحثي علمي دور مي سازد. بار شخصي نوشته بسيار بسيار بيشتر از بار علمي آن است. كسي كه ادعاي منطق دارد چه نياز است به تهمت زدن؟! چرا ريشخند و چرا استفاده از كاريكاتور، وا‍‍ژگان و عبارت هاي كنايه دار و توهين آميز كه جايي در هيچ گفتمان علمي اي ندارند؟! آیا اين ها نشان دهنده ي ضعف نویسنده در نقد موضوع نیست؟







یکی از مباحثی که اخیراً و با سو استفاده از احساساتمذهبی مردم بین طرفداران اندیشه پان فارسیستی و گاه پان ایرانیستی مطرح میگردد ، یکی انگاشتن کورش سرسلسله پادشاهان هخامنشی با ذوالقرنین مذکور درقرآن کریم است. خوشبختانه اکثر کسانی که چنین سخنانی را رواج می دهند ازکسانی هستند که خواسته یا ناخواسته در سخنانشان عدم اعتقاد و یا التزام خویشرا به دین مبین اسلام نشان داده اند. آنها که برای حتی کوچکترین بحث و صحبتیاز آموزه های زرتشت سخن می گویند و وی را به انحای مختلف تبلیغ می کنند درچنین موقعیتهایی ، با کشیدن پای قرآن کریم به ماجرا سعی دارند از این کتابمقدس الهی هم برای اهداف شوم و استعماری خویش استفاده کنند. اگر برای اینهاسخن و گفته قرآن ملاک است پس چرا در دیگر موارد به آن ملتزم نیستند. البتهناگفته نماند که منظور ما از این گفتار ، خدای ناکرده اهانت به آیین زرتشتی ویا پیامبر بزرگ آیین زرتشتی نیست ، چرا که به اعتقاد اکثر مفسران اسلامی ،پیروان آیین زرتشتی جزو اهل کتاب حساب می شوند یعنی در ردیف پیروان آیینهایمسیحیت و یهود. و پیروان آیین زرتشت به مانند پیروان دیگر آیینهای آسمانیدارای احترام خاصی هستند.
اصولاً مقاله هاي چاپ شده در نشريه هاي معتبر، از سه بخش كلي: 1. چكيده (حاوي توضيح مختصري درباره موضوع پ‍ژوهش و نتيجه ي به دست آمده)، 2. تنه (حاوي شرح داده ها و اطلاعات، بيان استدلال ها و تفسير) و 3. منابع مي باشد.

با يه نيم نگاه به مثلاً چكيده ي اين نوشته (كه بايد به معرفي ذوالقرنين و موضوع پژوهش و نتيجه ي به دست آمده پرداخته شده باشد، نه چيزي غير از اين ها، نه شاخ و برگ اضافي و نه بازی با واژه ها)، اين فكر به ذهن مي رسه كه مگر نويسنده در پي سفسته و القاي برخي چیزها در ذهن مخاطب خام و سواستفاده ي ابزاري از وي هست كه آن گونه قلم زده؟! در كدام مقاله ي علمي كاريكاتوري در آغاز به ريشخند گذاشته مي شود و ادعاهايي مطرح مي شه كه ابداً در تنه ي اصلي مقاله (در ادامه خواهم آورد) حتي مطرح نشده؟! به نظرتون نبايستي در خلوص نيت و انگيزه ي نويسنده شك كرد؟

و اما در مورد کورش که برخی وی را ذوالقرنین میپندارند. اگر ما چنین فرضی را پیش بگیرم ناگزیر مجبوریم این را نیز بپذیریمکه طبق گفته بسیاری از تواریخ به مانند فارسنامه ابن بلخی و شاهنامه فردوسی و ... که همگی از کتابهای مورد تایید پان فارسهاست ، ذوالقرنین قرآن ، شخصی بهنام اسکندر رومی است که با حمله به ایران ، پادشاهی را از آخرین شاه کیانی (دارا) گرفت. دقت داشته باشید که اصول اولیه علم ریاضیات می گوید که وقتیطرفهای اول دو عبارت جبری برابر باشند طرفهای دوم آن عبارتها نیز می بایستبرابر باشند:

ذوالقرنین = اسکندر رومی (طبق گفته شاهنامه وفارسنامه)
ذوالقرنین = کورش هخامنشی (طبق ادعای برخی دوستان)

پسنتیجه می گیریم: اسکندر رومی = کورش هخامنشی

برای این گفتار دلایلدیگری نیز هست مثلاً:
ذوالقرنین آنگونه که در قرآن وصف شده است می بایستشخصیتی نیکومنش و بزرگوار باشد که مسلماً با شخصیت اسکندر مقدونی همگونیندارد چرا که قتل و غارت و کشتار وی بر همگان آشکار است (برخی از مورخینمعتقدند که اسکندر رومی همان اسکندر مقدونی است و بالتبع ذوالقرنین قرآن ، کهاعتقاد ناصحیحی هست) حال اگر کورش را آنگونه که پان فارسها تصویر می کنندفردی نیکومنش بدانیم و با اوصاف ذوالقرنین همگون بیابیم لاجرم بایستی قبولکنیم که کورش همان اسکندر رومی شاهنامه هست.
تنه ي اصلي متن، از اين جا شروع مي شه. موافق هستيد كه براي بررسي هر موضوعي بايد كليه اسناد علمی تاریخی، گردآوري و بدون دخل و تصرف در ديد گذاشته شود.
1. در كجا، متن شاهنامه فردوسي و فارسنامه ابن بلخي آورده شده؟!
2. از كجا مطمئن باشيم در اين دو كتاب ذوالقرنين همان اسكندر است و نويسنده برداشت اشتباهی یا حتی تحريف نكرده است؟!
3. منابع تاريخي ديگر پيرامون ذوالقرنين كوشن؟!
4. چرا آيات قرآن در باره ذوالقرنين نياورده شده؟!
5. آيا وزن و اعتبار هر يك از نقل هاي تاريخي سنجيده شده است؟!
6. مقايسه و مطابقت دادن ويژگي هاي كورش و اسكندر مقدوني، با ذوالقرنين چرا انجام نشده؟!
7. نويسنده بنابر چه دليلي مي گويد اسكندر مقدوني و اسكندر رومي دو شخص جدا هستند؟!
8. چرا نويسنده به جاي ذكر اسناد، مدام پان فارس، پان فارس مي كند؟! مگر ويليم دورانت، گزنفون، دیودوروس سیسولوس، گيرشمن، ريچارد نلسون فراي، افلاطون، هرودوت و... ايراني بودند؟

نه، اين روش، روش درست تحقيق نيست و من اجازه نمي دم، شعورم به بازي گرفته شه. تعصب بي خود، چشم آدم رو كور مي كنه جناب آيهان، متعصب يلداش!
اگر خواهان بحثی علمی هستی، باید بتوانی تک تک پرسش های بالا را پاسخ بدی آن هم نه با ادبیاتی سخیف چون پست 1#.
_______________________________________

از سایت اسلامی http://www.understanding-islam.com/:

With this discussion in view we can conclude that in our opinion there is a greater likelihood that Cyrus the Persian king was the person mentioned as Zulqarnain in the Qur’an.​


ذوالقرنین در دانشنامه ویکی پدیا:

برخی از مفسران و تاریخ‌دانان از آن میان ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب ذو القرنین یا کوروش کبیر و شماری از مفسرین معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان و مکارم شیرازی و سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قران و تاریخ‌ها و داستان‌ها آمده‌است با منش تاریخی کوروش بزرگ همسویی دارد.

_______________________________________
و این هم نادرستی ادعای نویسنده درباره اسکندر رومی و مقدونی از لغت نامه دهخدا:

سکندر رومی . [ اِ ک َ دَ رِ رو ] (اِخ ) قدما اسکندر مقدونی (یونانی ) را اسکندر رومی گفته اند و در کتب پهلوی ارومیک (رومی ) آمده .
 

Similar threads

بالا