زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خوب حالا منم یه کارایی کرده بودم که البته چندان بدم نبوداااااا ... این دوتا الکی پیاز داغشو زیاد کردن ....

چرا متوجه نشدی؟؟؟
:surprised::surprised::surprised:
مریممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
:surprised::surprised::surprised:
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
من به این مهربونی:cry:
کجا خشنم:cry:
خودت گفتي ميكشمت
یعنی چون خشنه ....:surprised:
خشن نیستااااا من میدونم باور کنید
چرا خودش گفت من كه ميگم ايندفعه شيراز نرو ميكشدت :confused:
خاطره :

اولین باری که من افسون و مریم رو دیدم کنار درب وردی باغ ارم بود
دیدم دونفر ایستادن ... دستاشونم تو جیبشون .... و عصبی ... افسون عینک آفتابی هم زده بود که این به وحشتناک بودنش اضافه میکرد:cool:
خلاصه نیم ساعت با عصبانیت منو نگاه کردن .... من میخندیم...خوب چیکار میکردم من غریب و تنها گیر اورده بودن:(
مریم همش دنبال موقعیتی بود که منو بکشه اما خیابون شلوغ بود نمیتونست .... منم یه فکری بکر کردم ... از اونجایی که میدونستم مریم شکموهه یه بسته شیرینی خریده بودم دادم دستش تا مشغول بشه :biggrin: و یه چند ساعتی پیاده روی کردیم مریم اینقدر خورد تا شکمش ورم کرد و از پیاده روی پاهاش ورم کرد .... حالا همش مال خودش بودا ولی هی میخورد میگفت چه خوشمزست ....

افسونم که لا اون عینکش دست به سینه ایستاده بود ... من اون موقع بود فهیدم استینش تنگه :surprised:

یادش خیر
اولین ملاقاتمون خوش بیدددددد
ایشالله اخر هفته دیگه این ملاقات تازه میشه یا اخر دوهفته دیگه:redface:
عجب:warn:
اینم خبره جدید...
مامانم سپرده بود مواظبه غذاها باشم
که همش سوخت...الان فهمید:confused:
خوبه خونه رو دستت نسپرده :confused:
من الان باید برم سر وقت ناهار :D:D:D
اره بدو تا مال شما هم نسوخته :smile:
من برم یه گلی به سرم بگیرم...
تا...بعد....:cry:
برو نيمرو درست كن نه برو ديزي بگير نه ..... برو پيتزا بگير ..... چه ميدونم برو ديگه الانه همه بيان اونوقت مجبورن گشنه پلو بخورن :redface:
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
نه حرف ترس نیست
حرفای جدید داری میزنی گفتم بیاد حرفاتو بخونه:surprised:
مطمئنم اونم مثل من این جوری:surprised: میشه :surprised:

ميگم افسون نكنه اوني كه شما ديدي زهرا نبوده اوني هم كه زهرا ديده تو با مريم نبودين :surprised: اگه اينطوري بوده اون كه شيريني خورده كلي حال كرده چون مفتي مفتي خدا براش رسوند :D
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
افسوننننننننن
محمدرضا میگه چرا با هم دعوا میکنید؟؟؟مگه ما دعوا میکنیم؟
:surprised::surprised::surprised:
دعوا؟:surprised::surprised::surprised:
نه الان دعوا ندارم وقتی دیدمت جواب این حرفتو میدم:D

این محمدرضا چرا فکر میکنه من خشنم؟:cry:
ميگم افسون نكنه اوني كه شما ديدي زهرا نبوده اوني هم كه زهرا ديده تو با مريم نبودين :surprised: اگه اينطوري بوده اون كه شيريني خورده كلي حال كرده چون مفتي مفتي خدا براش رسوند :D
نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفر:biggrin:
یادته زهرا؟:D
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
ما نهار ماهی داریمممممممممممممممممممممممممم

زهرا ميگم اون دريا كنارتون نبود شما چي ميخوردين يا ماهي دارين يا ميگو :question::surprised:




ميگم بيا يكم نشنوهاتونو باهم چك كنين شايد اشتباهي شده اونوقت ايندفعه باهم قاطي ميشين اشتباه در نياد :w01:
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised::surprised::surprised:
دعوا؟:surprised::surprised::surprised:
نه الان دعوا ندارم وقتی دیدمت جواب این حرفتو میدم:D

این محمدرضا چرا فکر میکنه من خشنم؟:cry:

نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفر:biggrin:
یادته زهرا؟:D
بیا هی میگه بیا شیراز میخاد من بزنه :cry:

محمدرضا فکرش منحرفه:surprised:االبته انحرافش به سمت خشانته:mad:

اره یادش بخیر
تو خیابون به ملت شیرینی میدادیم گفتیم شیرینی نامزدیه :biggrin:
 

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
زهرا ميگم اون دريا كنارتون نبود شما چي ميخوردين يا ماهي دارين يا ميگو :question::surprised:




ميگم بيا يكم نشنوهاتونو باهم چك كنين شايد اشتباهي شده اونوقت ايندفعه باهم قاطي ميشين اشتباه در نياد :w01:
راست میگیا
اما کاشکی همیشه میگو بوددددددددددددد
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
:surprised::surprised::surprised:
دعوا؟:surprised::surprised::surprised:
نه الان دعوا ندارم وقتی دیدمت جواب این حرفتو میدم:D

همينجا بگو من گوشامو گرفتم
این محمدرضا چرا فکر میکنه من خشنم؟:cry:
خودت گفتي ميكشم اين خشونت نيست ؟
نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفر:biggrin:
یادته زهرا؟:D
زهرا يه جعبه شيريني اينهمه ادم رسيد به همه؟ :surprised:
بیا هی میگه بیا شیراز میخاد من بزنه :cry:

محمدرضا فکرش منحرفه:surprised:االبته انحرافش به سمت خشانته:mad:

اره یادش بخیر
تو خیابون به ملت شیرینی میدادیم گفتیم شیرینی نامزدیه :biggrin:
اخي ملت نگفتن چند سال منتظر نامزد بودين كه اينطوري دارين عمومي شيرني پخش ميكنين :w01:

سلام الهامي خوبي:w30:
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
:razz:
بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
چون من که نازدیم اونبار بود
مریمم که دیگه از نامزدی گذشته عروس خانمه دیگه

الهي ايشالله ايشالله خدا از دهنت بشنوه اونوقت ملت دايم ميان اونجا شيرني خورون نامزدي ;)
 

atish pare

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به روی ماهت:gol:
:gol:خوبی افسون جونم؟؟؟
سلام الهامي خوبي:w30:
سلام دایی...مرسی...شما خوبین؟:gol:
بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
چون من که نازدیم اونبار بود
مریمم که دیگه از نامزدی گذشته عروس خانمه دیگه
زهرااااااااااااااااااااااااااااااا...
بهم سلام کنننننننننننننننننننن...:D
 

dalin

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع همگی جمع هست ها

سعید هم اومد :smile:

سلام به روی ماه همه دوستان عزیز و کم پیدای ما
 
بالا