آره یه چیزایی بلدممگه بلدی؟؟؟
آره یه چیزایی بلدممگه بلدی؟؟؟
خوب حالا منم یه کارایی کرده بودم که البته چندان بدم نبوداااااا ... این دوتا الکی پیاز داغشو زیاد کردن ....
چرا متوجه نشدی؟؟؟
آخی نازیمن برم یه گلی به سرم بگیرم...
تا...بعد....
خودت گفتي ميكشمتمن به این مهربونی
کجا خشنم
چرا خودش گفت من كه ميگم ايندفعه شيراز نرو ميكشدتیعنی چون خشنه ....
خشن نیستااااا من میدونم باور کنید
عجبخاطره :
اولین باری که من افسون و مریم رو دیدم کنار درب وردی باغ ارم بود
دیدم دونفر ایستادن ... دستاشونم تو جیبشون .... و عصبی ... افسون عینک آفتابی هم زده بود که این به وحشتناک بودنش اضافه میکرد
خلاصه نیم ساعت با عصبانیت منو نگاه کردن .... من میخندیم...خوب چیکار میکردم من غریب و تنها گیر اورده بودن
مریم همش دنبال موقعیتی بود که منو بکشه اما خیابون شلوغ بود نمیتونست .... منم یه فکری بکر کردم ... از اونجایی که میدونستم مریم شکموهه یه بسته شیرینی خریده بودم دادم دستش تا مشغول بشه و یه چند ساعتی پیاده روی کردیم مریم اینقدر خورد تا شکمش ورم کرد و از پیاده روی پاهاش ورم کرد .... حالا همش مال خودش بودا ولی هی میخورد میگفت چه خوشمزست ....
افسونم که لا اون عینکش دست به سینه ایستاده بود ... من اون موقع بود فهیدم استینش تنگه
یادش خیر
اولین ملاقاتمون خوش بیدددددد
ایشالله اخر هفته دیگه این ملاقات تازه میشه یا اخر دوهفته دیگه
خوبه خونه رو دستت نسپردهاینم خبره جدید...
مامانم سپرده بود مواظبه غذاها باشم
که همش سوخت...الان فهمید
اره بدو تا مال شما هم نسوختهمن الان باید برم سر وقت ناهار
برو نيمرو درست كن نه برو ديزي بگير نه ..... برو پيتزا بگير ..... چه ميدونم برو ديگه الانه همه بيان اونوقت مجبورن گشنه پلو بخورنمن برم یه گلی به سرم بگیرم...
تا...بعد....
انگار من از مریم میترسم
مریممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
نه حرف ترس نیستانگار من از مریم میترسم
مطمئنم مریم چماق دست میگیرهنه حرف ترس نیست
حرفای جدید داری میزنی گفتم بیاد حرفاتو بخونه
مطمئنم اونم مثل من این جوری میشه
نه حرف ترس نیست
حرفای جدید داری میزنی گفتم بیاد حرفاتو بخونه
مطمئنم اونم مثل من این جوری میشه
افسوننننننننن
محمدرضا میگه چرا با هم دعوا میکنید؟؟؟مگه ما دعوا میکنیم؟
افسوننننننننن
محمدرضا میگه چرا با هم دعوا میکنید؟؟؟مگه ما دعوا میکنیم؟
نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفرميگم افسون نكنه اوني كه شما ديدي زهرا نبوده اوني هم كه زهرا ديده تو با مريم نبودين اگه اينطوري بوده اون كه شيريني خورده كلي حال كرده چون مفتي مفتي خدا براش رسوند
ما نهار ماهی داریمممممممممممممممممممممممممم
بیا هی میگه بیا شیراز میخاد من بزنه
دعوا؟
نه الان دعوا ندارم وقتی دیدمت جواب این حرفتو میدم
این محمدرضا چرا فکر میکنه من خشنم؟
نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفر
یادته زهرا؟
سلام به روی ماهتسلام...
راست میگیازهرا ميگم اون دريا كنارتون نبود شما چي ميخوردين يا ماهي دارين يا ميگو
ميگم بيا يكم نشنوهاتونو باهم چك كنين شايد اشتباهي شده اونوقت ايندفعه باهم قاطي ميشين اشتباه در نياد
بیا هی میگه بیا شیراز میخاد من بزنه
محمدرضا فکرش منحرفهاالبته انحرافش به سمت خشانته
اره یادش بخیر
تو خیابون به ملت شیرینی میدادیم گفتیم شیرینی نامزدیه
زهرا يه جعبه شيريني اينهمه ادم رسيد به همه؟
دعوا؟
نه الان دعوا ندارم وقتی دیدمت جواب این حرفتو میدم
همينجا بگو من گوشامو گرفتم
این محمدرضا چرا فکر میکنه من خشنم؟
خودت گفتي ميكشم اين خشونت نيست ؟
نه بابا وسط خیابون ارم شیرینی دادن به چند نفر
یادته زهرا؟
اخي ملت نگفتن چند سال منتظر نامزد بودين كه اينطوري دارين عمومي شيرني پخش ميكنينبیا هی میگه بیا شیراز میخاد من بزنه
محمدرضا فکرش منحرفهاالبته انحرافش به سمت خشانته
اره یادش بخیر
تو خیابون به ملت شیرینی میدادیم گفتیم شیرینی نامزدیه
سلام...
بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
چون من که نازدیم اونبار بود
مریمم که دیگه از نامزدی گذشته عروس خانمه دیگه
بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
چون من که نازدیم اونبار بود
مریمم که دیگه از نامزدی گذشته عروس خانمه دیگه
الهي ايشالله ايشالله خدا از دهنت بشنوه اونوقت ملت دايم ميان اونجا شيرني خورون نامزدي
خوبی افسون جونم؟؟؟سلام به روی ماهت
سلام دایی...مرسی...شما خوبین؟سلام الهامي خوبي
زهرااااااااااااااااااااااااااااااا...بازم شیرینی میارم اینبار نامزدیه توهه باشه؟؟؟؟
چون من که نازدیم اونبار بود
مریمم که دیگه از نامزدی گذشته عروس خانمه دیگه
جمع همگی جمع هست ها
سعید هم اومد
سلام به روی ماه همه دوستان عزیز و کم پیدای ما
الهي ايشالله ايشالله خدا از دهنت بشنوه اونوقت ملت دايم ميان اونجا شيرني خورون نامزدي