درخواست کمک عاجزانه!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

nobody!

عضو جدید
سلام.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....:cry:
امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.
 

جاذبه

عضو جدید
سلام. خوب همه این مشکلاتو همه دارن دلیل نداره این فکرارو بکنن. خداانسانو یک جوری خلق کرده که تااخرعمرش میتونه تنوع ایجاد کنه.وقتی ما مشکلاتی که گفتی شخصی هست و نمیدونیم چه جوری میتونیم قضاوت کنیم وراه حل بهت نشون بدیم.بنظر من تو فقط باید باخودت کناربیای هیچکس نمیتونه بهترازخودت به خودت کمک کنه.امیدوارم موفق باشید.:gol:
 

hodhod_Bala

عضو جدید
سلام.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....:cry:
امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.[/QUOT
سلام عزیزم
نگفتی مشکلت چیه اما اگه مشکلت تو مسائل تحصیلی باید بدونی چند بار شکست کاملا عادی و زمینه ی یه موفقیت بزرگ.
اما اگه مشکلت خانوادگی و مالی گلم تو تمام زندگی ها پستی وبلندی وجود داره اگه تا حالا کوه نوردی رفتی میدونی که تو یه جاهایی که ادم نزدیک به قله ست باید مسافتی و برگرده تا دوباره بتونه به مسیر اصلی که به قله میرسه رو پیدا بکنه و از اونجا بره...هیچ وقت ظاهر ویترینی زندگی دورو بریات گولت نزنه عزیزم تو هیچ وقت بطن و واقعیت هیچ زندگی رو نمی بینی چه بسا که اونا تو حسرت لحظه ای از زندگی تو باشن...به داشته هات افتخار کن گلم...
اگرم مشکلت احساسی یه چیزو از من به عنوان یه خواهر همیشه به یاد داشته باش اگه کسی رهات کرد بدون مطمئنا لیاقتتو نداشته و مطمئن باش اینقدری که تو به این موضوع فکر می کنی اون ...پس به خودتو لحظه های قشنگی که میتونی داشته باشی فکر بکن...
یه چیزم هیچ وقت فراموش نکن خدا همراه و پناه همه ی بی کساست به اون توکل کن...
فکرای بد بدم نکن .
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. هر موقع فرصت داشتی بیا تالار گفتگوی روانشناسی تا بصورت انلاین باهم گفتگو کنیم. شب جمعه من میام اینجا. اگه فرصت کردی بیا باهم گفتگو میکنیم. :gol:
 

nobody!

عضو جدید
سلام. هر موقع فرصت داشتی بیا تالار گفتگوی روانشناسی تا بصورت انلاین باهم گفتگو کنیم. شب جمعه من میام اینجا. اگه فرصت کردی بیا باهم گفتگو میکنیم. :gol:


سلام.
ممنون از پیشنهادتون اما متاسفانه نمی تونم اون موقع آن بشم.
ببخشید.
 

nobody!

عضو جدید
سلام. خوب همه این مشکلاتو همه دارن دلیل نداره این فکرارو بکنن. خداانسانو یک جوری خلق کرده که تااخرعمرش میتونه تنوع ایجاد کنه.وقتی ما مشکلاتی که گفتی شخصی هست و نمیدونیم چه جوری میتونیم قضاوت کنیم وراه حل بهت نشون بدیم.بنظر من تو فقط باید باخودت کناربیای هیچکس نمیتونه بهترازخودت به خودت کمک کنه.امیدوارم موفق باشید.:gol:


:cry: سلام
شما درست می گید از مشکلم اطلاعات اندکی دارید...نمی خواستم این تاپیک رو بذارم ...اماخیلی تنهام و از خیلی اتفاقات در آینده ی نزدیک واهمه دارم...
اگرنه هرگز این کارو نمی کردم.
در هر صورت ممنونم .
شاد باشید.
 

ARTISST

عضو جدید
سلام دوست عزیز
اگر راحتی می تونی از طریق پیغام خصوصی با بنده در ارتباط باشید تقریبا تجربیات میدانی توام با تحقیقاتش تونسته مقالات مفیدی ارائه بدم. ناامید نشو.
با تشکر: مریم
 

nobody!

عضو جدید
سلام دوست عزیز
اگر راحتی می تونی از طریق پیغام خصوصی با بنده در ارتباط باشید تقریبا تجربیات میدانی توام با تحقیقاتش تونسته مقالات مفیدی ارائه بدم. ناامید نشو.
با تشکر: مریم

مریم جان امیدوارم موفق باشید... و به جوابتون برسید.
 

nobody!

عضو جدید
سلام.

سلام عزیزم
نگفتی مشکلت چیه اما اگه مشکلت تو مسائل تحصیلی باید بدونی چند بار شکست کاملا عادی و زمینه ی یه موفقیت بزرگ.
اما اگه مشکلت خانوادگی و مالی گلم تو تمام زندگی ها پستی وبلندی وجود داره اگه تا حالا کوه نوردی رفتی میدونی که تو یه جاهایی که ادم نزدیک به قله ست باید مسافتی و برگرده تا دوباره بتونه به مسیر اصلی که به قله میرسه رو پیدا بکنه و از اونجا بره...هیچ وقت ظاهر ویترینی زندگی دورو بریات گولت نزنه عزیزم تو هیچ وقت بطن و واقعیت هیچ زندگی رو نمی بینی چه بسا که اونا تو حسرت لحظه ای از زندگی تو باشن...به داشته هات افتخار کن گلم...
اگرم مشکلت احساسی یه چیزو از من به عنوان یه خواهر همیشه به یاد داشته باش اگه کسی رهات کرد بدون مطمئنا لیاقتتو نداشته و مطمئن باش اینقدری که تو به این موضوع فکر می کنی اون ...پس به خودتو لحظه های قشنگی که میتونی داشته باشی فکر بکن...
یه چیزم هیچ وقت فراموش نکن خدا همراه و پناه همه ی بی کساست به اون توکل کن...
فکرای بد بدم نکن .




سلام دوست نازم.
مشکل من بر میگرده به احساسم...توزندگیم از نظر احساسی لطمه ی بزرگی خوردم و هنوز نتونستم سرم رو بالا بگیرم و به ادامه ی مسیر نگاه کنم.
از نظر درسی دختر موفقی بودم اما امیدی واسه ادامه زندگی ندارم ... و هر روز که به ارشد نزدیک تر می شم و هیچ درسی نمی خونم ناراحتم می کنه.می دونم اینده ام تباه شده و باهیچی نمی تونم درستش کنم چون من کاملا بی تقصیرم...اما یه روزی تمام ارزوم فرار از خونه بود و این فرار محقق نمی شه مگر با درس خوندن و قبول شدن تو ارشد...
متاسفانه واسه درس خوندن یه زندگی آرووم و بی تشنج و داشتن آرامش حیاتی ست که من ندارم ...
می دونی چی بیشتر از همه ناراحتم می کنه ؟
اینکه تمام دوستام فکر می کنن ما خیلی خوشبختیم و شادیم! و حسرت می خورن که چرا اونا پدر و مادرشون مثل زهرا نیست !!
در حالی که همشون اشتباه می کنن .
 

Golden Boy

عضو جدید
سلام.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....:cry:
امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.


چرااااااااااااا؟!
مگه چی شده؟؟؟؟؟؟؟
 

Golden Boy

عضو جدید
ببین هیچ کدوم از ما روانشناس نیستیم یا اگه باشیم تجربه خاصی نداریم، سعی کن راحت حرفتو بزنی تا ما هم اگه بتونیم کمکت کنیم:gol:
 

bilesan singer

عضو جدید
مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد

:gol: فقط همین
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایمان
ایمانتو قوی تر کن و به خدا اعتماد داشته باش
خودتو بسپار به خدا
قدرتی بالاتر از این نیست
چاره ای جز این نداری...
 

nobody!

عضو جدید
ایمان
ایمانتو قوی تر کن و به خدا اعتماد داشته باش
خودتو بسپار به خدا
قدرتی بالاتر از این نیست
چاره ای جز این نداری...
سلام.
خیلی دلم می خواست مثل قدیما خدا به حرفام توجه می کرد...اما هر روز که می گذره بیشتر احساس می کنم خدا دستم را رها کرده...
متاسفانه هر دو دنیام تباه شده ...
 

nobody!

عضو جدید
ببین هیچ کدوم از ما روانشناس نیستیم یا اگه باشیم تجربه خاصی نداریم، سعی کن راحت حرفتو بزنی تا ما هم اگه بتونیم کمکت کنیم:gol:

سلام علی جان.
من دنبال روانشناس و روان پزشک دیگه نیستم....حرفاشون و شنیدم و پشیمونم از اینکه بهشون اعتماد کردم... الانم اینجام چون اینجا محیطی مجازیه و کمکهاتون بی غرض هست و اینجا احساس امنیت می کنم...



در مورد مشکلاتم قبلا توضیح داده بودم...کافی نبود؟!
میخوام رها بشم از خودم! فرار از گذشته ای که من در ساختنش بی تقصیر بودم و ا ز آینده ای که برام نا مفهوم و سیاهه...
احساس تنهایی میکنم در حالی که دیگران می گن این احساس در مورد من صادق نمی تونه باشه.
بیشتر شبها دنبال یه راه واسه فرار می گردم و وقتی به نتیجه ای آبرومندانه نمی رسم ترجیح می دم مثل همه ی اونایی که به دلایل خاص آرزوی مردن داشتن و این کارو کردن , من هم خودم لحظه مرگم رو تعیین کنم...

از خونواده ام خیلی فاصله می گیرم و ترجیح می دم هر چی غم دارم تو دلم نگه دارم ...
احساس می کنم خیلی ضعیف هستم .
دیگه هر شب گریه می کنم و صبح ها سردرد دارم.
.
.
.
.
.
 

hodhod_Bala

عضو جدید
سلام.
خیلی دلم می خواست مثل قدیما خدا به حرفام توجه می کرد...اما هر روز که می گذره بیشتر احساس می کنم خدا دستم را رها کرده...
متاسفانه هر دو دنیام تباه شده ...
عزیزم خدا همیشه کنارمون هست فقط چون اوضاع بر وقف مرادمون نیست فکر میکنیم فراموش شدیم.:(
گلم اگه بخوای باقی عمرتم به افسوس خوردن واسه اشتباهت بگذرونی هم اینده تو تباه میکنی وهم...
من شمالی ام ما به زبون خدمون یه ضرب المثال داریم که میگه:بنه بخردر قد دره. یعنی کسی که زمین میخوره دفعه ی بعد با نیروی بیشتری بلند میشه.عزیز دلم سعی کن همه ی نیروتو جمع کنی تا مغلوبش نشی...
یه چیز جالبم هست که خودم وقتی خیلی پشت هم بد میارم به خودم میگم اونم اینه که همیشه پشت چند بدشانسی یه خوش شانسی بزرگ.:biggrin::biggrin:اینو همیشه میگم تا روم کم نشه...:biggrin::biggrin:
شایدم خدا داره اول بختای بدو نشونت میده تا قدر بخت اصلی و خوب رو بیشتر بدونی هان نظرت چیه گلم...:eek:
 

nobody!

عضو جدید
عزیزم خدا همیشه کنارمون هست فقط چون اوضاع بر وقف مرادمون نیست فکر میکنیم فراموش شدیم.:(
گلم اگه بخوای باقی عمرتم به افسوس خوردن واسه اشتباهت بگذرونی هم اینده تو تباه میکنی وهم...
من شمالی ام ما به زبون خدمون یه ضرب المثال داریم که میگه:بنه بخردر قد دره. یعنی کسی که زمین میخوره دفعه ی بعد با نیروی بیشتری بلند میشه.عزیز دلم سعی کن همه ی نیروتو جمع کنی تا مغلوبش نشی...
یه چیز جالبم هست که خودم وقتی خیلی پشت هم بد میارم به خودم میگم اونم اینه که همیشه پشت چند بدشانسی یه خوش شانسی بزرگ.:biggrin::biggrin:اینو همیشه میگم تا روم کم نشه...:biggrin::biggrin:
شایدم خدا داره اول بختای بدو نشونت میده تا قدر بخت اصلی و خوب رو بیشتر بدونی هان نظرت چیه گلم...:eek:


سلام دوست خودم.
امیدوارم...یه روزی دلیلشو خدا بهم بگه!
 

kazimoto

عضو جدید
کاربر ممتاز
hi no body. راستش تاپیکتو که خوندم یه لحظه فکر کردم خودم این تایپکو گذاشتم. قصد نصیحت ندارم چون بهترین نصیحت کنندگان همان مورچگانند چرا که همیشه خاموشند!!!

اتفاقا من ااگه یه رو.ز همچین تاپیکی میدادم دقیقا همین حرفا رو میزدم. پس خیلی هم دردیم. فقط من پسرم و شما خانوم.
پیشنهادی هم نمیتونم بهت بدم چون خودم هم به این درد دچارم. امیدوارم یه روز خوب بیاد
شاد باشی
 

hodhod_Bala

عضو جدید
سلام دوست خودم.
امیدوارم...یه روزی دلیلشو خدا بهم بگه!
میفهمی عزیزم همون طور که من فهمیدم.
فقط باید تلاش کنی مغلوبش نشی...سعی کن با یه موقعیت اجتماعی عالی شکستش بدی...بعد اون روز میفهمی من تو این این روز چی بهت گفتم...
 

baran_1957

عضو جدید
سلام.
وقت بخیر.
اعصابم خیلی داغونه و حالم مدتهاست که خوب نیست.حدود 8سال.
ترجیح می دم تو اتاقم ساعتها تنها باشم و نیام بیرون بدون هیچ دلیلی.
حدود 4 ماهه یه موضوعی فکرم را خیلی مشغول کرده و به مشکلاتم دامن می زنه.
کلا حالی واسه زندگی کردن ندارم و هرکسی که تو این مدت حتی پیشنهاد ازدواج هم داده بود را با احترام رد کردم...چون دنبال آینده دیگه نیستم.
از زندگیم نمی خوام اینجا زیاد بنویسم اما عاجزانه درخواست کمک می کنم.
پیش مشاور هم زیاد رفتم و ازشون متنفرم!(بنا به دلایلی)
اصلا امیدی به اینده ام ندارم و واسه زنده موندنم ارزشی قائل نیستم.
دنبال درس بودم(ارشد) که یکباره هدفم رو ازم گرفتن (مشکلات شخصی)و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم.
نمی دونم چقدر باید توضیح بدم تا درکم کنید اما خیلی چیزارو نمی شه اینجا بیان کرد .
تقاضای من از شما اینه که منم مثل خواهرتون بدونید و دستمو بگیرید....:cry:
امیدوارم بدادم برسید تا دیر نشده و کار احمقانه ای نکردم.
ممنونم.

سلام خانم
چرا از همین اول جوونی از زندگی ناامید میشین. به نظر من هیچ کس به اندازه مادر برای فرزندش دلسوزتر نیست, یه بار دلتون رو به دریا بزنین و هرچی حرف توی این 8 سال روی هم جمع شده رو به مادرتون بگیند. مطمئن باشید کمکتون میکنه و حداقلش اینه که خالی میشین.
حودتون رو باور داشته باشین.
 

nobody!

عضو جدید
hi no body. راستش تاپیکتو که خوندم یه لحظه فکر کردم خودم این تایپکو گذاشتم. قصد نصیحت ندارم چون بهترین نصیحت کنندگان همان مورچگانند چرا که همیشه خاموشند!!!

اتفاقا من ااگه یه رو.ز همچین تاپیکی میدادم دقیقا همین حرفا رو میزدم. پس خیلی هم دردیم. فقط من پسرم و شما خانوم.
پیشنهادی هم نمیتونم بهت بدم چون خودم هم به این درد دچارم. امیدوارم یه روز خوب بیاد
شاد باشی

سلام.
بخدا براتون دعا میکنم اگه مثل من آرامشتون رو دیگران ازتون گرفتند , خدا آرامشی از جنس خودش بهتون بده.
امیدوارم احساس نشاط و امید به زندگی, درونتون پر رنگ تر بشه :gol:
 

nobody!

عضو جدید
سلام خانم
چرا از همین اول جوونی از زندگی ناامید میشین. به نظر من هیچ کس به اندازه مادر برای فرزندش دلسوزتر نیست, یه بار دلتون رو به دریا بزنین و هرچی حرف توی این 8 سال روی هم جمع شده رو به مادرتون بگیند. مطمئن باشید کمکتون میکنه و حداقلش اینه که خالی میشین.
حودتون رو باور داشته باشین.















ممنونم.
کاش می شد....
:gol:
 

Golden Boy

عضو جدید
ali

ali

سلام علی جان.
من دنبال روانشناس و روان پزشک دیگه نیستم....حرفاشون و شنیدم و پشیمونم از اینکه بهشون اعتماد کردم... الانم اینجام چون اینجا محیطی مجازیه و کمکهاتون بی غرض هست و اینجا احساس امنیت می کنم...



در مورد مشکلاتم قبلا توضیح داده بودم...کافی نبود؟!
میخوام رها بشم از خودم! فرار از گذشته ای که من در ساختنش بی تقصیر بودم و ا ز آینده ای که برام نا مفهوم و سیاهه...
احساس تنهایی میکنم در حالی که دیگران می گن این احساس در مورد من صادق نمی تونه باشه.
بیشتر شبها دنبال یه راه واسه فرار می گردم و وقتی به نتیجه ای آبرومندانه نمی رسم ترجیح می دم مثل همه ی اونایی که به دلایل خاص آرزوی مردن داشتن و این کارو کردن , من هم خودم لحظه مرگم رو تعیین کنم...

از خونواده ام خیلی فاصله می گیرم و ترجیح می دم هر چی غم دارم تو دلم نگه دارم ...
احساس می کنم خیلی ضعیف هستم .
دیگه هر شب گریه می کنم و صبح ها سردرد دارم.
.
.
.
.
.


دوست داری دنیا برات چطور باشه که فکر میکنی الان نیست؟
 

nobody!

عضو جدید
دوست داری دنیا برات چطور باشه که فکر میکنی الان نیست؟


دنیا رو باید چطور دید تا کمبودهات جبران بشه؟!
دنیا رو سفید میخوام و الان خاکستری جلوه می کنه.
بین حق و باطل گیر افتادم.
نمی دونم طرف کی رو بگیرم تا کسی ناراحت نشه...
رضا صادقی:
وایستا دنیا من می خوام پیاده شم...
 

Golden Boy

عضو جدید
ali

ali

دنیا رو باید چطور دید تا کمبودهات جبران بشه؟!
دنیا رو سفید میخوام و الان خاکستری جلوه می کنه.
بین حق و باطل گیر افتادم.
نمی دونم طرف کی رو بگیرم تا کسی ناراحت نشه...
رضا صادقی:
وایستا دنیا من می خوام پیاده شم...


اول دنیا رو باید شناخت! شناختی؟
تا حالا شده سعی کنی خودتو بشناسی؟ خودتو دوست داشته باشی؟ به خودت احترام بذاری؟ به شخصیتت،به توانایات،به دختر بودنت، به انسان بودنت........
 

nobody!

عضو جدید
اول دنیا رو باید شناخت! شناختی؟
تا حالا شده سعی کنی خودتو بشناسی؟ خودتو دوست داشته باشی؟ به خودت احترام بذاری؟ به شخصیتت،به توانایات،به دختر بودنت، به انسان بودنت........


علی جان در جواب سوالاتتون از سخنان حضرت کمک گرفتم:

مولا علی (ع)

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*به راستی که دنیا : تغییر آن سریع ، دگرگونی آن بسیار ، بی وفایی آن سخت ، خیانتش همیشگی ، [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]وضعیتش متزلزل ، نعمتهایش در گردش ، آسایشش کم ، لذتهای آن تیره ، خواستار آن خوار و [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]سوارش دچار لغزش است.[/FONT]

**آگاهی مردم از نقصان خویش ،نشانه ی کمال و فراوانی فضل اوست.**

من هیچم!
 

MEHRDAD1998

عضو جدید
فقط سستی اراده است که سبب ضعف ما می شود وگرنه انسان همیشه برای اجرای چیزی که بشدت ارزو میکند قدرت کافی را دارا می باشد.سلام خواهر من تایپک هارو خوندم نمیتونم بگم اون طوری که فکر میکنی درکت میکنم .ولی شاید باحرف زدن یکمی درد دلات سبک تر رو کم رنگ تربشه .منم جزئ از مشکلات تورو داشتم .وقتی تایپک تو خوندم ناراحت شدم واحساس کردم تو موققعیت بدی هستی.نمیشه تو یک جمله از مشکلات کم کرد ولی شاید جمله ای نشنیدای باشد که باعث تغییرت شود.سعی کن ازاین حالتی کی هستی تغییر کنی,جلوی تغییرو نگیر.چون جون تاز ه ای برا زندگی کردن میگیری .داستان زندگی دوباره عقاب رو شنیدی؟عقاب حودا 30-35سال عمر داره ولی اگر تن به تغییر کردن بده میتونه 70سال عمر کند و...که زیاده .من دوباره مزاحمت میشم تو ,خ.ضمنا مطمئن باش خدا فراموشت نکرده <اگه یادش کنی دستتو فشار میده وکمکشو احساس میکنی.به امید روزای بهتر
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا