هر کی سوتی داده تعریف کنه!

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پيش , هممون تو خونه ي پدر بزرگم جمع شده بوديم , سر سفره نشسته بوديم واسه ي ناهار , غذا مرغ بود ! من ران مرغ دوست دارم اما توي ديس ديگه ران نمونده بود , مجبور شدم يكي از سينه ها رو بردارم , اما بازم طاقت نياوردم , آخرش به پسر عمه ام كه روبروم نشسته بود , گفتم : حامد , من سينه ام رو مي دم به تو , تو هم رونتو بده به من , باشه ؟! :surprised:
مهمونا هم همه اينطوري شدن: :surprised:
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه بار سر كلاس هندسه سال سوم , هممون داشتيم حرف مي زديم و پچ پچ مي كرديم اما يكي از اون بچه مثبت هاي كلاس , داشت از معلم سوال درسي مي پرسيد , معلم هم به خاطر همهمه ي كلاس , سوال طرفو نمي شنيد !!! يهو عصباني شد و داد زد : ساكت بشيد ديگه ! مگه نمي بينيد دارم جواب اينو سوال مي دم :surprised:
بعد هم از روي سكوي كنار تخته پرت شد پايين !!!
كلاسم تركيد از خنده ! :w15:
 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند وقت پيش , هممون تو خونه ي پدر بزرگم جمع شده بوديم , سر سفره نشسته بوديم واسه ي ناهار , غذا مرغ بود ! من ران مرغ دوست دارم اما توي ديس ديگه ران نمونده بود , مجبور شدم يكي از سينه ها رو بردارم , اما بازم طاقت نياوردم , آخرش به پسر عمه ام كه روبروم نشسته بود , گفتم : حامد , من سينه ام رو مي دم به تو , تو هم رونتو بده به من , باشه ؟! :surprised:
مهمونا هم همه اينطوري شدن: :surprised:
ايول:biggrin:;)
 

Ka!SeR

عضو جدید
اره من تایید میکنم .به خدا به خدا به خدا خیلی خیلی خشن نیست:D


اخه مگه جرات میکنم چیز دیگه ای بگم


اگه بگم که گردنمو خورد میکنه:w43::w43::w43:
حالا که حامی تایید کرد منم تایید می کنم قبل از این که گردنم بشکنه



چند وقت پيش , هممون تو خونه ي پدر بزرگم جمع شده بوديم , سر سفره نشسته بوديم واسه ي ناهار , غذا مرغ بود ! من ران مرغ دوست دارم اما توي ديس ديگه ران نمونده بود , مجبور شدم يكي از سينه ها رو بردارم , اما بازم طاقت نياوردم , آخرش به پسر عمه ام كه روبروم نشسته بود , گفتم : حامد , من سينه ام رو مي دم به تو , تو هم رونتو بده به من , باشه ؟! :surprised:
مهمونا هم همه اينطوري شدن: :surprised:
عجب سوتی خفنی
 

tur

عضو جدید
این سوتی نیست اما خاطرس:
یه بار با بچه ها توی مدرسه وسط کریدور نماز جماعت به پا کرده بودیم آقا داشت نماز میخوند که معلم پرورشیمون که یه دختر ریزه میزه و نکبت و چندش بود کفش پاشنه دار پوشیده بود امد رد بشه پاهاش رفت هوا با مغز افتاد زمین ما اینقدر وسط نماز خندیدیم که نماز و قطع کردن:biggrin:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
این سوتی نیست اما خاطرس:
یه بار با بچه ها توی مدرسه وسط کریدور نماز جماعت به پا کرده بودیم آقا داشت نماز میخوند که معلم پرورشیمون که یه دختر ریزه میزه و نکبت و چندش بود کفش پاشنه دار پوشیده بود امد رد بشه پاهاش رفت هوا با مغز افتاد زمین ما اینقدر وسط نماز خندیدیم که نماز و قطع کردن:biggrin:
خیلی باحال بود بلااااا:D:biggrin::biggrin::biggrin:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند وقت پيش , هممون تو خونه ي پدر بزرگم جمع شده بوديم , سر سفره نشسته بوديم واسه ي ناهار , غذا مرغ بود ! من ران مرغ دوست دارم اما توي ديس ديگه ران نمونده بود , مجبور شدم يكي از سينه ها رو بردارم , اما بازم طاقت نياوردم , آخرش به پسر عمه ام كه روبروم نشسته بود , گفتم : حامد , من سينه ام رو مي دم به تو , تو هم رونتو بده به من , باشه ؟! :surprised:
مهمونا هم همه اينطوري شدن: :surprised:
به به چشمم روشن :mad:
حالا کافیه ما بگیم گشنمونه......بیا ببین چه علم شنگه ای راه میندازه ولی خودش چه چیزا به پسر مردم میگه:w16:
حالا که اینطور شد .........................اقا من گشنمه.یک کلام .تا چیزی نخورمم نمیرم.:w39::w39:
 

پترو

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پيش , هممون تو خونه ي پدر بزرگم جمع شده بوديم , سر سفره نشسته بوديم واسه ي ناهار , غذا مرغ بود ! من ران مرغ دوست دارم اما توي ديس ديگه ران نمونده بود , مجبور شدم يكي از سينه ها رو بردارم , اما بازم طاقت نياوردم , آخرش به پسر عمه ام كه روبروم نشسته بود , گفتم : حامد , من سينه ام رو مي دم به تو , تو هم رونتو بده به من , باشه ؟! :surprised:
مهمونا هم همه اينطوري شدن: :surprised:
من گشنم شده زیاد .... جوری که باید هم رون بخورم هم سینه.شاید چیز دیگه ای هم لازم باشه تا سیرم بکنه.البته میدونید رون و سینه به عنوان دسر هستش غذا چیز دیگه ای باید باشه....
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به چشمم روشن :mad:
حالا کافیه ما بگیم گشنمونه......بیا ببین چه علم شنگه ای راه میندازه ولی خودش چه چیزا به پسر مردم میگه:w16:
حالا که اینطور شد .........................اقا من گشنمه.یک کلام .تا چیزی نخورمم نمیرم.:w39::w39:
:surprised:
:mad:
اولا كه : انقدر اسپم نكن حامي !!! پري جون مياد و مي خورتت ها !!! :redface:
دوما : اينطوري كه نميشه !!! خودتون بايد با هم كنار بيايد !! (تو و پترو ) :redface:
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
من گشنم شده زیاد .... جوری که باید هم رون بخورم هم سینه.شاید چیز دیگه ای هم لازم باشه تا سیرم بکنه.البته میدونید رون و سینه به عنوان دسر هستش غذا چیز دیگه ای باید باشه....
:surprised:
انقدر جووناي مردم رو اغفال نكن ! :w00:
گرسنشون ميشه , بعد جامعه رو فساد ميگيره , اونوقت تو مي توني جوابگو باشي ؟!! آره ؟!! :w00:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسته دیگه اینو نیارید بالا برید تو سوتی 2:w39::w39:

همه زیر سر حامی و پترو ست:w39::w39: :w39::w39:
دیگه نیایداااااااا:w39::w39: :w39::w39: :w39::w39: :w39::w39:
راس میگه دیگه....شورشو دراوردینااا!!!حامی دیگه اینقد حرف از بخور بخور نزن مگه اینجا رستورانه؟....:mad:...اینقدم اسپم نکنید....این error و حامی و پترو هم حرف دیگه بلد نیستن فقط هی....
 

error.ok4u

عضو جدید
کاربر ممتاز
راس میگه دیگه....شورشو دراوردینااا!!!حامی دیگه اینقد حرف از بخور بخور نزن مگه اینجا رستورانه؟....:mad:...اینقدم اسپم نکنید....این error و حامی و پترو هم حرف دیگه بلد نیستن فقط هی....
بازم گير دادي به من ؟!! خودت برو و ببين كي شروع كرد !!! :cry:
من فقط سوتيمو نوشتم ! اونا خودشون شروع كردن ! :cry: :crying2: :w04:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیگه حرف نمیزنم
میرم خودکشی کتم
خدافظ:razz:

:w05:
تو فكر منو نمي كني ؟!!! مي خواي بي حامي بشم ؟!! فقط فكر خودتي ؟!!! آره خودخواه ؟!!
برو تو سوتي هاي ٢ .
منم اونجا . برو پسرم .
برید بینم:mad::mad::mad: نیاید اینجا دیگه هااا برید اونجا سوتی هاتونو بنویسید:mad::mad::mad:





تاپیک قفل شد:mad::mad:
 

hami_sani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:w05:
تو فكر منو نمي كني ؟!!! مي خواي بي حامي بشم ؟!! فقط فكر خودتي ؟!!! آره خودخواه ؟!!
برو تو سوتي هاي ٢ .
منم اونجا . برو پسرم .
ممممم مممممم مممم ممم ممممممم مممم ممم مممم مممم مممممم مممممممممم(چقدر سخته با دهن بسته حرف زدن) داشتم خفه میشدم
اخییییی:D:D:D
 

sohrab sepehri

عضو جدید
در حد افتضاح

در حد افتضاح

سلام .
دیشب یه سوتی دادم در حد تیم ملی غنا.
رفته بودیم در خونه یه دوستای قدیمیم همون جور که توی ماشین نشسته بودیم یه خانم خیلی چاقی به طرف ما میومد من با پسر دایم کلی به این خانمه خندیدیم یه حرفهای زشتیم اون زد. آخر فهمیدیم که مادر دوستم بوده از دیشب تا حالا حالم گرفته یادم به این تاپیک افتاد تا خودمو خالی کنم.قربونتون.
 

Similar threads

بالا