گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا همسایه ماست

خدا همسایه ماست

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا همسایه ماست [/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
شاید دیگر مرا نشناسی!شاید مرا به یاد نیاوری ، اما من خوب تو را میشناسم . ما همسایه شما بودیم و شما همسایه ما و همه مان همسایه خدا.
یادم می آید گاهی وقت ها می رفتی و زیر بال فرشته ها قایم میشدی . و من همه آسمان را دنبالت میگشتم، تو می خندیدی و من پشت خنده ها پیدایت میکردم.
خوب یادم هست که آن روزها عاشق آفتاب بودی . توی دستت همیشه قاچی از خورشید بود ، نور از لای انگشت های نازکت میچکید . راه که میرفتی ردی از روشنی روی کهکشان می ماند.
یادت می آید؟گاهی شیطنت می کردیم و می رفتیم سراغ شیطان.تو گلی بهشتی به سمتش پرت میکردی و او کفرش در می آمد . اما زورش به ما نمی رسید . فقط میگفت: همین که پایتان به زمین برسد ، میدانم چطور از راه به درتان کنم.
تو شلوغ بودی ، آرام و قرار نداشتی . آسمان را روی سرت میگذاشتی و شب تا صبح از این ستاره به آن ستاره می پریدی و صبح که میشد در آغوش نور به خواب میرفتی.
اما همیشه خواب زمین را میدیدی . آرزویی، رویاهای تو را قلقلک میداد. دلت میخواست به دنیا بیایی و همیشه این را به خدا می گفتی و آن قدر گفتی و گفتی تا خدا به دنیایت آورد . من هم همین کار را کردم ، بچه های دیگر هم ، ما به دنیا آمدیم و همه چیز تمام شد .
تو اسم مرا از یاد بردی و من اسم تو را . ما دیگرنه همسایه هم نبودیم و نه همسایه خدا. ما گم شدیم و خدا را گم کردیم ...........
دوست من ، همبازی بهشتی ام ! نمی دانم چقدر دلم برایت تنگ شده . هنوز آخرین جمله خدا توی گوشم زنگ میزند: از قلب تو تا من یک راه مستقیم است، اگر گم شدی از این راه بیا.
بلند شو ، از دلت شروع کن . شاید دوباره همدیگر را پیدا کنیم.



:gol:عرفان نظر آهاری:gol:
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
خدای من! ای نیکی اعلا! برترین لذات، سخن گفتن با توست. دوست داشتم بر درگاه تو مشتی خاک بودم، اما چه کنم که ظلمت‌زدگان را راهی به بزم منیران نیست. می‌دانم که رستگاران درگاه تو راست‌گویان‌اند. آنان که صدق پیش آورده‌اند و عشق برده‌اند و در نگاه تو جاویدان گشته‌اند؛ آنان که بر تو سلام دادند و به سلامت رسیدند. آری سیمرغ معرفتت در مأمن جان آنانی می‌نشیند که سی مرغ هزار رنگ هوا را به عنقای تو برده‌اند و به حریم امن دیدارت راه یافته‌اند؛ آنان که فقر تو را فخر خویش نمودند و سعادت دو سرای را بهره بردند و بر بهشت لقایت، تقرب یافتند.
الهی! تو هماره خویش را به لطف و رحمت ازلی‌ات بر ما عرضه می‌داری؛ حال آنکه ما از اینکه جان خویش را به تو عرضه داریم، پیوسته در گریزیم و این تنها از آن ‌روست که «ما عرفناک حق معرفتک». دوست می‌داری ما را پیش از آنکه دوست بداریم و عشق ما به تو از عشق توست به ما. نخست سخن «یحبهم» گفتی و سپس حدیث «یحبونه». تو در مایی و با ما و حال آنکه ما به جهلی قدیم، هماره تو را در بیرون جسته‌ایم. هزاران هزار افسوس بر این همه فراق!... .
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي خدا؛ اي خدا؛ اي خدا؛

ديگه دنيا واسه من تاريكه
زنديگي كوره رهي باريكه
آخر قصه من نزديكه
اين منم از همه جا رانده
از همه مردم دنيا رانده
رانده و خسته و تنها مانده

اي خدا؛ اي خدا؛ اي خدا؛

عشق بي غم توي خونه
خنده هاي بچگونه
به دلم شد آرزو
بازي عمرمو باختم
كاخ اميدي كه ساختم
عاقبت شد زير و رو

اي خدا؛ اي خدا؛ اي خدا؛

تو بر من اي فلك بيداد كردي
دل شاد مرا نا شاد كردي
شكستي در گلويم شوق آواز
نصيبم ناله و فرياد كردي

اي خدا؛ اي خدا؛ اي خدا؛
 

yasser_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من غصه چرا؟؟
تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند
ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز
او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد
او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد
ماه من...
غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی، بودن اندوه است
اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند

که خدا هست
خدا هست
خدا هست هنوز
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدایا از من دور نیستی که به دور دست ها بنگرم
از دیده ام نرفته ای که دیدنت را آرزو کنم

پنهان نبوده ای که برای پیدا کردنت از پای در آیم
با همه نا پیدایی در همه جا پیدایی

الهی خود را فراموش کرده ام که به یاد تو باشم
از دیگران گسسته ام که به تو بپیوندم

تو را در آیئنه چشمانم می بینم
در پرده پندارم درجای جای وجودم

در محراب سینه ام
در کعبه ام
الهی تو درجویبار رگ هایم جریانداری

در همه نفس هایم جاری هستی

در شگفتی های وجودم بودنت را به تما شا گذاشته ای

هر نگاهم تو را آیئنه داری می کند
و هر طپش دلم تو را فریاد میزند

خدایا در کعبه چرا ؟

تو در دیده منی سر گشتگی در بادیه ها چرا ؟

تو در دل منی در بی سوئی ها و بی کرانگی ها چرا ؟

نو در جان منی ... :gol::gol:
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
به نام خداى بخشاینده مهربان‏

اِلهى‏ قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِکَ کَما یَلیقُ بِجَلالِکَ، وَعَجَزَتِ‏

خدایا زبانها قاصر است از رسیدن به ثناى تو آنطور که شایسته جلال تو است و عقلها

الْعُقُولُ عَنْ اِدْراکِ کُنْهِ جَمالِکَ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُدُونَ النَّظَرِ اِلى‏

عاجز است از ادراک کنه جمالت و دیده‏ها تار و بى‏فروغ ماند از نظر کردن به سوى انوار


سُبُحاتِ وَجْهِکَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَریقاً اِلى‏ مَعْرِفَتِکَ اِلاَّ بِالْعَجْزِ

ذاتت و قرار ندادى براى خلق خود راهى به سوى شناسائیت جز به اظهار عجز

عَنْ مَعْرِفَتِکَ، اِلهى‏ فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَتْ اَشْجارُ الشَّوْقِ‏

از شناسائیت خدایا پس ما را از کسانى قرار ده که درختهاى شوق‏

اِلَیْکَ فى‏ حَدآئِقِ صُدُورِهِمْ، وَاَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ،

بسوى تو در بوستانهاى سینه‏شان ریشه محکم کرده و سوز محبتت سراسر دلشان را فراگرفته‏

فَهُمْ اِلى‏ اَوْکارِ الْأَفْکارِ یَاْوُونَ، وَفى‏ رِیاضِ الْقُرْبِ وَالْمُکاشَفَةِ

پس آنها به آشیانه‏هاى اندیشه‏ها جاى گیرند و در چمنزارهاى قرب به تو و مکاشفه‏

یَرْتَعُونَ، وَمِنْ حِیاضِ الْمَحَبَّةِ بِکَاْسِ الْمُلاطَفَةِ یَکْرَعُونَ، وَشَرایِعَ‏

مى‏چرند و از حوضهاى محبت به جام ملاطفت (آب حیات) بنوشند و در کنار نهرهاى‏

الْمُصافاتِ یَرِدُونَ، قَدْ کُشِفَ الْغِطآءُ عَنْ اَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُ

صفا وارد گشته‏اند در حالى که پرده از پیش دیدگانشان برداشته شده و تاریکى شبهه و

الرَّیْبِ عَنْ عَقآئِدِهِمْ وَضَمآئِرِهِمْ، وَانْتَفَتْ مُخالَجَةُ الشَّکِّ عَنْ‏

تردید از صفحه عقاید و نهادشان زائل گشته و یکسره خلجان شک و ریب از

قُلُوبِهِمْ وَسَرآئِرِهِمْ، وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقیقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ، وَعَلَتْ‏

دلها و درونشان بیرون رفته و دریچه‏هاى سینه‏شان بواسطه استوار شدن معرفت بازگشته و همتهاشان‏

لِسَبْقِ السَّعادَةِ فِى الزَّهادَةِ هِمَمُهُمْ، وَعَذُبَ فى‏ مَعینِ الْمُعامَلَةِ

براى پیشى گرفتن در خوشبختى در اثر پارسایى بلند گردیده و نوشیدنیهاشان در چشمه کردار

شِرْبُهُمْ، وَطابَ فى‏ مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَاَمِنَ فى‏ مَوْطِنِ الْمَخافَةِ

شیرین و گوارا شده و درونشان در محفل انس با تو پاکیزه گشته و راهشان در جاهاى هولناک‏

سِرْبُهُمْ، وَاطْمَاَنَّتْ بِالرُّجُوعِ اِلى‏ رَبِّ الْأَرْبابِ اَنْفُسُهُمْ، وَتَیَقَّنَتْ‏

امن گشته و جانهاى ایشان در بازگشت بسوى رب الارباب مطمئن گردیده و روانشان‏

بِالْفَوْزِ وَالْفَلاحِ اَرْواحُهُمْ، وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلى‏ مَحْبُوبِهِمْ اَعْیُنُهُمْ،

به فیروزى و رستگارى یقین پیدا کرده و دیدگانشان به واسطه دیدار محبوب روشن گشته‏

وَاسْتَقَرَّ بِاِدْراکِ السُّؤْلِ وَنَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ، وَرَبِحَتْ فى‏ بَیْعِ

و به واسطه رسیدن به مقصود و نائل شدن به آرزوهاى خویش قرارى یافته و سوداگرى ایشان بواسطه فروختن‏

الدُّنْیا بِالْاخِرَةِ تِجارَتُهُمْ، اِلهى‏ ما اَلَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِکْرِکَ عَلَى‏

دنیا به آخرت کاملاً سودمند گشته است خدایا چه اندازه لذیذ است یاد تو در دلها که بوسیله الهام خطور کند

الْقُلُوبِ، وَما اَحْلَى الْمَسیرَ اِلَیْکَ بِالْأَوْهامِ فى‏ مَسالِکِ الْغُیُوبِ، وَما

و چقدر شیرین است سیر بسوى تو با مرکب اندیشه‏ها که در راههاى غیب صورت مى‏گیرد و چقدر

اَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ، وَما اَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ، فَاَعِذْنا مِنْ طَرْدِکَ وَاِبْعادِکَ، وَاجْعَلْنا

گوارا است طعم دوستى تو و چه شیرین است شربت قرب تو پس اى خدا ما را از راندن و دور کردنت پناه ده

مِنْ اَخَصِّ عارِفیکَ، وَاَصْلَحِ عِبادِکَ، وَاَصْدَقِ طآئِعیکَ، وَاَخْلَصِ عُبَّادِکَ،


و قرارمان ده از مخصوص‏ترین عارفانت و از شایسته‏ترین بندگانت و راستگوترین فرمانبردارانت و خالص‏ترین‏

یا عَظیمُ یا جَلیلُ، یا کَریمُ یا مُنیلُ، بِرَحْمَتِکَ وَمَنِّکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

پرستش کنندگانت اى عظیم اى با جلالت اى بزرگوار اى عطابخش به رحمت و احسانت اى مهربانترین مهربانان‏
 

lili 68

عضو جدید
کاربر ممتاز
در بازی رنگها...

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عشق هست...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زیبایی هست...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دوستی هست...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مرگ هست...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنهایی هم هست...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اما مرا با رنگهای زیبای زندگی کار است...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آنچه در جعبه ی مدادهای رنگی خداوند است...[/FONT]
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خــدای من ؛
ایـن عـزت مرا بس ، کـه بنـدهء تـو باشــم
و این افتخار برایم بس که تو پروردگار منی !
تو چنانی که من می خواهم ...
پس خدایا ؛
مرا آنچنان کن که تو می خواهی .
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
و کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر
. به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست...
خانه دوست در آن عرش خداست ، خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست
و فقط دوست ، خداست...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو امّید منی درگاه و بیگاه
کنون از کردَها استغفرالله

تو امّید منی در عین طاعت
مرا بخشا ز نور خود سعادت

تو امّید منی اندر قیامت
ندارم گرچه جز درد وندامت

تو امّید منی اندر صراطم
بفضل خویتشن بخشی نجاتم

تو امّید منی در پای میزان
بلطف خویش بخشی جرم و عصیان
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از یادداشتهای خودم رو می ذارم ........


بهار شده است

و خیالت

که همیشه با من است

دودو میکند روی ذهنم !

من ، هر روز دلم

گشادتر میشود

شاید تو جاشوی.....
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی ما را نمی جوید،
کسی ما را نمی پرسد،
کسی تنها یی ما را نمی گرید،
دلم در حسرت یک دست،
دلم در حسرت یک دوست،
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده است،
کدامین یار ما را می برد،
تا انتهای باغ بارانی؟
کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق دعوت می کند ما را؟،
واما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی،
تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی،
تو حتی روزهای تلخ نامردی،. نگاهت،
. التیام دستهایت را دریغ از ما نمی کردی،
من امشب از تمام خاطراتم ، با تو خواهم گفت،
من امشب با تمام عشق تورا خواهم خواند.
که تویی تنها معبودم....
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
الها : هر که ما را یاد کرد....ایزد من او را یار باد
هر که ما را خوار کرد ...از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی خار باد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهي ! عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دارم ، دانم و نه آنچه دانم ، دارم

خلق پندارند که چيزي دارند ، باش تا فردا پرده بردارند

چون به کار خود فکر مي کنم ، درياي خوف موج مي زند و چون در کرم او مي نگرم ، همتم خيمه بر اوج مي زند ...

در کودکي بازي ، در جواني مستي ، در پيري سستي ، پس خدا را کي پرستي ؟

: مناجات نامه "خواجه عبدا... انصاري" ... :gol::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بار الها!

دست نياز به درگاه بي نياز تو آورده ايم،

خسته دليم وتنها

نه يار وفاداري و نه محرم رازي

ديگر نه عطر گلي و نه رنگ دلپذيري

تويي تنهايار و تويي تنها محرم راز.

به ياد تو جانمان عطر آگين مي شود

و به اميد تو زندگيمان رنگ مي گيرد

ما در كنف حمايت گرفته ، نوميدمان مكن...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهی غنچه‌ی امید بگشای
گلی از روضه‌ی جاوید بنمای

بخندان از لب آن غنچه باغم
وزین گل عطرپرور کن دماغم

درین محنت‌سرای بی مواسا
به نعمت‌های خویش‌ام کن شناسا

ضمیرم را سپاس اندیشه گردان
زبانم را ستایش‌پیشه گردان

ز تقویم خرد بهروزی‌ام بخش
بر اقلیم سخن فیروزی‌ام بخش

دلی دادی ز گوهر گنج بر گنج
ز گنج دل زبان را کن گهر سنج ... :gol::gol:
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا كند كه رضايم فقط رضاي تو باشد

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هواي نفس نباشد همه هواي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خداكند كه گزارت فِتد به منظر چشمم [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كه سجده گاه نمازم به جاي پاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا كند كه اماما دلم براي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كسي دراو ننشيند هميشه جاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خداكند كه نفروشم دِگر به غير تو جان را [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كه جان و هر چه كه دارم همه فداي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]منم مريض و توهستي طبيب درد درونم [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عنايتي كه شفايم فقط شفاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فداي خاك ره تو وجود عالم و آدم [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وجود عالم امكان به اِتكاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا كند كه بدانم نشانه اي زمكانت [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كه درب جنتِ رضوان دَر سراي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا كند كه شوم من فداي راه و فنايت [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با سعادت آن جان كه او فناي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گذشت عمر و نديدم زمان و وقت ظهورت [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دعا نما كه ظهور تو با دعاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا كند كه ولاي تو دردلم بنشيند [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كه بندگي و عبادت فقط ولاي تو باشد [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ندارد غصه اي انوار به روزگار اماما [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر كه درهمه ي عمر فقط گداي تو باشد...[/FONT]​
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیایش از دکتر علی شریعتی

خدایا
آتش مقدس "شک" را
آنچنان در من بیفروز
تا همه ی "یقین"هایی را که در من نقش کرده اند،بسوزند.
وآنگاه از پس توده ی این خاکستر،
لبخند مهراوه برلب های صبح یقینی،
شسته از غبار،طلوع کند.



خدایا
به هرکه دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است ،
وبه هرکه بیشتر دوست می داری ،بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر



خدایا
به من زیستنی عطا کن،
که در لحظه ی مرگ،
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذاشته است،
حسرت نخورم.
ومردنی عطاکن،
که بر بیهودگی اش،سوگوار نباشم
بگذار تا آنان را من،خود انتخاب کنم،
اما آنچنان که تو دوست داری.
"چگونه زیستن"را تو به من بیاموز،
"چگونه مردن" را خود خواهم آموخت.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الهی سینه‏ای ده آتش افروز

در آن سینه دلی وان دل همه سوز


هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست


دل افسرده غیر از آب و گل نیست ... :gol::gol:
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
الهی از آنچه نخواستی چه آیــــد؟ و آنرا که نخواندی کی آیــد؟ تا کشته را از آب چیست؟ و نا بایسته را جواب چیست؟ تلخ را چه سود اگر آب خوش در جوار است؟ و خار را چه از آن کش بوی گل در کنار است ـ

الهی شاد بدانم که بد درگاه تو میزارم بر آن امیـــد که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تومن فاپذیری و من فا تو پردازم ـ یک نظر در من نگری و دو گیتی بآب انـــدازم
.
خواجه عبدالله انصاری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
میدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟

گفت جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه غصه بخوري ,

من همه جا باهاتم .

تو تنها نيستي .

توی کوله بارت عشق ميزارم که بگذري ،

قلب ميزارم که جا بدي ،

اشک ميدم که همراهيت کنه

ومرگ میدم که بدوني برميگردي پيش خودم .



 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا .پروردگار زیبایم . تو رو داشتن توی این دنیای رنگ و وارنگ به همه چیز می ارزه.هیچ چیز با ندیدن تو زیبا نیست .کی گفته تو رو نمیشه دید .من می بینمت تمام مخلوقاتت آینه ای هستند برای دیدن تو .چقدر خوبه که من تو رو دارم .
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خدايا
چه تنگ و تيره تار است راهي كه دلالت تو درآن نيست و چه روشن و چه حقيقت‌نما و منير، راهي كه هدايت تو در آن است
... :gol:
خدايا
در آن دلي كه لطافت حضور تو نيست، از هرچه عشق و خوبي و لطف خالي است
...:gol:
خدايا
درجاده‌اي كه نسيم عنايت تو نمي وزد و ماهتاب رحمت تو نمي‌تابد، كدام دل راه به حقيقت تو مي‌برد؟ ... :gol::gol:
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


از تنگنای محبس تاریکی

از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خداوندا !

حالی تازه به ما ببخش،

حالی در گنجایشِ وجودمان ،

حالی که تواش بر ما بپسندی ،

و از دیدنِ ما در آن حال خشنود شوی.
 
بالا