اندربازار ایران ستیزی....

وضعیت
موضوع بسته شده است.

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستمان در این تایپیک نام "تبریز" برگرفته از"تومیریس" ملکه ترک و کسی که کوزش را کشت به این ادعا پرداخته که (به همین خاطر میارمش که یه وقت حذف نشه) :
======
روایتی که هرودوت در مورد مرگ کورش آورده بر
کشته شدن او توسط ماساژتها تاکید دارد ...

ملکه ماساژت ها ( روایتی که هرودوت در مورد مرگ کورش آورده بر
کشته شدن او توسط ماساژتها تاکید دارد ...


ملکه ماساژت ها ( تومیریس ) ،
پیش از آغاز نبرد با کورش به او چنین پیام داد که :
" ای پادشاه ، به تو نصیحت میکنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی . به فرمانروایی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخن ام گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه کمتر به ان می اندیشی صلح و صفا است ...
ای خون خوار ِ سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بار باده گرفتار کرده ای ، برخود مبال ،
زیرا که این آیین مردان نیست و در میدان جنگ نبرد انجام نشده . با این همه من بد تو را نمیخواهم .
پندم را بپذیر و او را رها کن و بی این که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند ، که هر اندازه تشنه ی خون باشی از خون سیرت خواهم کرد "

( قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران - رقیه بهزادی - صفحه 97)

پس از این پیام جنگ در گرفت و کورش شکست خورد ...
آنگاه ترمیریس سر کورش را برید و آن را در خمره ی پرخونی فرو برد و گفت :
" آن چه میخواهی بنوش تا سیر شوی ") ،
پیش از آغاز نبرد با کورش به او چنین پیام داد که :
" ای پادشاه ، به تو نصیحت میکنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی . به فرمانروایی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخن ام گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه کمتر به ان می اندیشی صلح و صفا است ...
ای خون خوار ِ سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بار باده گرفتار کرده ای ، برخود مبال ،
زیرا که این آیین مردان نیست و در میدان جنگ نبرد انجام نشده . با این همه من بد تو را نمیخواهم .
پندم را بپذیر و او را رها کن و بی این که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند ، که هر اندازه تشنه ی خون باشی از خون سیرت خواهم کرد "

( قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران - رقیه بهزادی - صفحه 97)

پس از این پیام جنگ در گرفت و کورش شکست خورد ...
آنگاه ترمیریس سر کورش را برید و آن را در خمره ی پرخونی فرو برد و گفت :
" آن چه میخواهی بنوش تا سیر شوی
====
هر چند طرح مباحث این چنینی بحث تاریخی نیست ولی این دوستان اصرار مضاعف دارند که اینا بحث تاریخی است و نه توهین و ایران ستیزی؛ بلکه حقایق پنهان تاریخی است که این گونه افراد کشفش کرده اند و باید به خورد ایرانیان داده شود تا آن مفهوم ملی در نظرشان شکسته شود تا به مقاصد شوم خود بپردازند ولی یا بر اثر کم اطلاعی یا به دلیل کم کاری جکومت در این زمینه تاریخی بعضی این حرفها رو میپذیرند (که متاسفانه اهل مطالعه تاریخ نیستند) جوابهای این گونه اظهار نظرهای به اصطلاح تاریخی داده میشود ...
تا خواننده خود قضاوت کند دلیل این همه هجمه وارد کردن به مفاهیم ملی یک کشور در پشت پرده به دنبال چه مقاصدی می باشد...
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
دوستمان در اسم تایپیک ادعا نموده که کلمه ی تبریز برگفته از کلمه تورموس یا تومیریس است ولی وقتی محتوای تایپیک رو کسی بررسی میکند به هیچ وجه چنین ادعایی رو برایش هیچ توضیحی نمیدهد و یک ضرب به سراغ کورش میرود تا او رو نابود کند...
این بماند ولی محتوای تایپیک چیست؟
روایتی که هرودوت در مورد مرگ کورش آورده بر
کشته شدن او توسط ماساژتها تاکید دارد ...
تا اینجای کار مشکی نیست هرودوت این قضیه رو گفته ولی چه ربطی باید به آذربایجان ایران داشته باشد معلوم نیست...
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]قبل از ادامه بگم خود هرودوت مورخ مشهور يوناني خود به اين موضوع اشاره كرده و مي گويد در مورد مرگ كوروش روايتهاي گوناگوني وجود دارد كه خود يكي را از ميان آنها برگزيده است.ما در ابتدا روايت هرودوت را بازخواني مي كنيم.[/FONT][/FONT]
اما متن هرودت چیست؟
كوروش بعد از فتح بابل به قصد جنگ با سكاها كه با حملات متناوب غارتگرانه خود ،زيانهاي بسياري به روستائيان مرزنشين وارد مي آوردند،عازم شرق شد.هرودوت اسم اين طوايف غارتگر را ماساژت ضبط كرده است.هرودوت مي نويسد كه در آن هنگام،زني به نام توميريس،ملكه ماساژتها بود و پس از درگذشت شوهرش بر تخت سلطنت نشسته بود.كوروش براي او پيامي فرستاد و وانمود كرد كه طالب وصلت با اوست.اما پاسخ مطلوبي دريافت نكرد.زيرا ملكه مي دانست كه قصد كوروش ازدواج با او نيست،بلكه تصرف قلمرو مي باشد.پس كوروش به جنگ پرداخت و پس از عبور از رود جيحون تاخت و تاز خود را در سرزمين ماساژتها آغاز كرد.در نبردي كه با گروهي از ماساژتها رخ داد پسر توميريس به نام سپارگاپيس به دست پارسيان اسير شد و از كوروش استدعا كرد كه غل و زنجير را از او بردارند.به محض اينكه دستانش آزاد شد خود را از شدت ننگ و عار كشت.ملكه كه از كشته شدن پسرش آگاه شد به سوي جنگ شتافت و در نبردي بسيار سخت و خشن،سرانجام ماساژتها غالب آمدند و بسياري از سپاهيان پارسي كشته شدند و كوروش هم در آن جنگ كشته شد.ملكه به تلافي كشته شدن پسرش،سر كوروش را در خيكي پر از خون انداخت و گفت كه اينگونه كوروش را از خونخواري سير خواهد كرد.
اما باز میگیریم این ادعایی که در اینجا آورده شده مورد تایید است یعنی کلام هردوت مراد است...
اما هردوت در باب کورش میگوید:
هردوت مي‌گويد كه مردم پارس كورش را «پدر» مي‌خواندند و در پارس هيچ كس در خود ياراي برابري با وي را نمي‌ديد [هينتس، ص 100]؛
که ما باز هم این روایت رو برای کورش تنها بسنده نمیکنیم و از منابع تاریخی دیگر در باب کورش میتوانیم بیاوریم که دوستان در تایپیکهای دیگه بدان پرداخته اند...
ولی باید گفت در باب مرگ کورش نظریات متفاوتی وجود دارد که در دسته بندی به دو نوع ختم میشود:
1-کشته شدن در جنگ 2- مرگ طبیعی..
اما روایتهای دیگر چه میگوید:
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=times new roman, times, serif]مرگ كوروش به روايت ژوستن:[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روايت اين نويسنده در زمينه نوشته هاي هرودوت است و تفاوتهاي كمي با آن دارد.به روايت ژوستن پسر ملكه در جنگ اول كوروش با ماساژتها با كوروش به خاك افتاد و لشگر بزرگش از بين رفت،با اين وجود اشكي در چشمان ملكه حلقه نزد و در عوض آتش كينه در دلش شعله كشيد و به دنبال آن دامي براي كوروش گسترده او را در گردنه هاي كوهستان گرفتار كرد.شاه پارس با تمام قشونش كه دويست هزار نفر بودند نابود شد و حتي يك نفر هم جان به در نبرد تا خبر اين واقعه را برساند.[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=times new roman, times, serif]روايت كتزياس:[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فوتيوس از قول كتزياس پزشك دربار هخامنشي مي نويسد كه كوروش در اثر جراحاتي كه بر او وارد آمده بود در جنگ با ((دربيك ها)) كشته شد.اينها فيل هايشان را رها كردند ،اسب كوروش رم كرد و كوروش افتاد.يكي از سربازان هندي كه با دربيك ها متحد بودند،زوبيني به ران او انداخت.كوروش را به خيمه اش بردند و او در اثر زخم پس از سه روز در گذشت.[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و روایت گزنفون:[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كوروش پير شده بود.چون هفتمين بار به پارس بازگشت ،مراسم قرباني به جاي آورد و همانطور كه عادت او بود هدايايي به اطرافيان داد.بعد شبي در خواب ديد كه موجودي برتر از انسانها به او نزديك شد و به او گفت كه آماده باش اي كوروش،زيرا به زودي نزد ايزدان خواهي رفت.كوروش از خواب بيدار شد و دانست كه پايان عمرش فرا رسيده است،از اينرو براي خداي ملي و ديگر ايزدان قرباني كرد و از آنان سپاسگزاري كرد كه با نشانه هاي آسماني كه به او داده اند و راهنمايي ها و ياري هايي كه به او كرده اند،او را و كشورش را سعادتمند گردانيده اند و از آنها خواست تا به فرزندانش،به زنش،به دوستانش و به ميهنش سعادت ببخشند و به زندگي خود او هم پايان خوشي بدهند.كوروش پس از مراسم قرباني به كاخ خود بازگشت و در بستر به استراحت پرداخت.هنگامي كه وقت حمام رسيد خدمتگزاران آمدند و خبر دادند كه موقع شستشو فرا رسيده است.كوروش گفت ميل دارد استراحت كند.به هنگام نهار نتوانست غذا بخورد،سپس آب خواست و با لذت آب را نوشيد.فردا و پس فردا به همان حال بود.روز سوم فرزندانش را كه از پارس آمده بودند فرا خواست و دوستان خودش و داوران پارسي را هم گفت تا آمدند و هنگامي كه همه آمدند به اندرز گفتن پرداختن.سپس گفت خداحافظ،پسران عزيزم،از سوي من از مادرتان وداع كنيد،من از همه دوستاني كه در اينجا حاضرند و آنهايي كه حضور ندارند خداحافظي مي كنم.بعد دست هر يك از افرادي را كه در پيرامونش بودند فشرد و روي خود را پوشاند و در گذشت.[/FONT][/FONT]
تا اینجا معلوم است است که روایتها متفاوت است (اما باز روایت مرگ کورش در جنگ با مساگاتها رو ملاک خود قرار میدهم...)
تا اینجا دید تاریخی رو مورد بررسی قرار داده ولی هنوز اسم تبریز و تومیریس رو نفهمیدم...
در بقیه ادعا معلوم میشود چه میخواهد بگوید:
پیش از آغاز نبرد با کورش به او چنین پیام داد که :
" ای پادشاه ، به تو نصیحت میکنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی . به فرمانروایی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخن ام گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه کمتر به ان می اندیشی صلح و صفا است ...
ای خون خوار ِ سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بار باده گرفتار کرده ای ، برخود مبال ،
زیرا که این آیین مردان نیست و در میدان جنگ نبرد انجام نشده . با این همه من بد تو را نمیخواهم .
پندم را بپذیر و او را رها کن و بی این که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند ، که هر اندازه تشنه ی خون باشی از خون سیرت خواهم کرد "

( قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران - رقیه بهزادی - صفحه 97)

پس از این پیام جنگ در گرفت و کورش شکست خورد ...
آنگاه ترمیریس سر کورش را برید و آن را در خمره ی پرخونی فرو برد و گفت :
" آن چه میخواهی بنوش تا سیر شوی ") ،
پیش از آغاز نبرد با کورش به او چنین پیام داد که :
" ای پادشاه ، به تو نصیحت میکنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی . به فرمانروایی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخن ام گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه کمتر به ان می اندیشی صلح و صفا است ...
ای خون خوار ِ سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بار باده گرفتار کرده ای ، برخود مبال ،
زیرا که این آیین مردان نیست و در میدان جنگ نبرد انجام نشده . با این همه من بد تو را نمیخواهم .
پندم را بپذیر و او را رها کن و بی این که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند ، که هر اندازه تشنه ی خون باشی از خون سیرت خواهم کرد "

( قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران - رقیه بهزادی - صفحه 97)

پس از این پیام جنگ در گرفت و کورش شکست خورد ...
آنگاه ترمیریس سر کورش را برید و آن را در خمره ی پرخونی فرو برد و گفت :
" آن چه میخواهی بنوش تا سیر شوی
هر چند که این رقیه خانوم روایت هرودوت رو ملاک خود قرار داده حاضر نشده روایتهای دیگر رو بیاورد..(با اینکه ممکن است که ااین دوستمان حکایت اکلو و اشربوا رو به یادمان بیندازد..)
به هر حال چیزی که هست روایتی از هرودوت نقل شده ولی تا کنون این دوستمان از خودش نپرسیده که این قوم ماساژت ها یا ماساگاتها در کجا میزیسته اند!!!!
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
او قوم ماساژت را كه از سكاها بوده (و در آريايي‌تبار بودن سكاها ترديدي نيست [گروسه، ص 5-34]) و به گواهي هردوت (پيرنيا، ص 419) در اطراف رود «سيحون» مي‌زيستند [+]، به شمال رود ارس منتقل مي‌كند تا آنان را به آذربايجان مربوط سازد و نام ملكه‌ي آنان را كه «تميريس» (Tomyris) بوده، «تومروس آنا/ Tumrus Ana» (آنا در زبان تركي به معناي مادر است) مي‌خواند تا به واسطه‌ي چنين جعلياتي، ماساژت‌ها را نيز ترك‌تبار سازد!!!
اما سکاها/ماساگاتها که بودند؟
Scholars generally classify the Scythian language as a member of the Eastern Iranian languages. The Scythians are thought to have originated from the Central Asian region of Greater Iran (Persia)[5][6][7][8][9], as a branch of the ancient Iranian peoples expanding north into the steppe regions from around 1000 BC.[10][11][12]

http://www.livius.org/sao-sd/scythians/scythians.html#ma-sakâ
توضیح بیشتر برای خوانندگان:
http://en.wikipedia.org/wiki/Scythians
http://en.wikipedia.org/wiki/Sacae
توضیح بیشتر:
ماساگت یک تیره سکایی نیمه صحرا گرد درآسیای میانه بودند. سَکَ یا سَکا نامی ست که در منابع قدیمی برای سکاهایی که از طرف آسیای میانه با ایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته‌است. پسوند -گِت در زبان سکایی علامت جمع بود و ماساگت به معنای ماساها است.
در روزگار مادها سکاها فراوان به مرزهای ایران می‌تاختند. اینان گاه با آشور همپیمان می‌شدند و زمانی زیر فرمان خود مادها با آشوریان می‌جنگیدند. با آغاز کار هخامنشیان درگیریهای مرزی با سکاها دنباله داشت و در یکی از همین درگیریهای مرزی کورش بزرگ بنیاد گذار هخامنشیان در نبردی با گروهی از سکاهای شرقی به نام ماساژت‌ها کشته شد.
داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه آنها تا مرکز اروپا پیشروی کرد. دسته‌های بسیاری از آنان به شاهنشاهی هخامنشی پیوستند و به عنوان سرباز برای آنان جنگیدند. از نامدارترین آنها می‌توان از سکاهای تیزخود نام برد.
با گذشت زمان گروهی از اینان به جنوب شرقی ایران کوچیدند و این سرزمین را به نام خود ***تان (سیستان) خواندند.
محل استقرار سکاها


////(به تصویر دقت کنید که سکاها در کرانه ی شرقی دریای مازندران بوده اند-سایت livius)


یا
http://upload.wikimedia.org/wikiped...Empire_125.svg/757px-Roman_Empire_125.svg.png
جالب است که ماساگاتها (سکاها) قومی همیشه عاصی بوده اند و شیر و دشنه و کلاه های نوک تیزشان معروف بوده است...
در کتیبه های تخت جمشید و بیستون تصاویر این قوم رو زیاد مشاهده میکنید..
نماینده شورشی به بند کشیده این قوم در کتیبه بیستون:
-

عکسی دیگر از این قوم ..


Scythian warriors, drawn after figures on an electrum cup from the Kul-Oba kurgan burial near Kerch. The warrior on the right strings his bow, bracing it behind his knee; note the typical pointed hood, long jacket with fur or fleece trimming at the edges, decorated trousers, and short boots tied at the ankle. Scythians apparently normally wore their hair long and loose, and all adult men apparently wore beards. The gorytos appears clearly on the left hip of the bare-headed spearman; his companion has an interesting shield, perhaps representing a plain leather covering over a wooden or wicker base. (Hermitage Museum, St Petersburg)​
----------------------
با اینکه ادعای دوستامان مبنی بر وام گرفتن اسم تبریز از تومیریس رو در این تایپیک مشاهده نکرده و روایت کشته شدن کورش رو دیدیم و باز دلیلی نفهمیدم..خود وجه تسمیه این اسم (تبریز) بر روایتها می آوریم...(با اینکه دوستمان mr.abooli روایتهایی آورد در اینجا..)
>>>>
نام تبریز در کتاب‌ها و اسناد تاریخی تحت نام‌های مختلفی نظیر «تَورِز»، «تَورِژ»، «تِبریز» و «توری» به ثبت رسیده‌است. این شهر در طول تاریخ بار‌ها ویران و تجدیدبنا شده‌است. بنای تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمی‌گردد؛
یاقوت حموی در «معجم‌البلدان» گزارش می‌دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ می‌شده‌است.[۲۰] با توجه به این، مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته‌باشد. این گویش به گویش‌های موسوم به گویش‌های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته‌است؛ یا به احتمال بیش‌تر، تلفظ تِبریز معرب‌شدهٔ نام شهر در باب فِعلیل (در زبان عربی) است. همچنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به «زبان پهلوی شمالی» می‌باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می‌گیرد که این مسأله نشان می‌دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان‌های بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمی‌گردد.[۲]
بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ اسلامی، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) می‌خوانده‌اند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری می‌نامیده‌اند. حتی در حال حاضر مردمان «قنبرآباد» در اطراف تبریز به این شهر توری می‌گویند. در نوشته‌های کهن (برای نمونه ابوالفداء) نام این شهر به شکل «تُوریز» آمده و هنوز هم در زبان‌های کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» به کار می‌رود. عده‌ای از شرق‌شناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشه‌ای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیت‌های گرمایی کوه سهند دانسته‌اند. همچنین منابع ارمنی که نام شهر را در سدهٔ پنجم (یا چهارم) میلادی، «تورژ» و «تَوْرِش» دانسته‌اند و به فارسی هم تَورز تلفظ کرده‌اند و با توجه به معنای متداول فارسی «تب‌ریز» و «تب‌پنهان‌کن» و احتمالاً نام تبریز «پنهان‌کنندهٔ تف و گرما» و با «جنبش‌های آتشفشانی کوه سهند» مرتبط بوده‌است.[۱]
دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» می‌داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می‌شود و احتمالاً به‌خاطر چشمه‌های آب‌گرم اطراف آن است.[۱۴]
در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانهٔ دیگری وجود دارد؛ از جمله این‌که زبیده زن هارون‌الرشید به بیماری تب نوبه مبتلا شده بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده‌، در اثر هوای لطیف و دل‌انگیز آن‌جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن‌محل بنا کنند و نام آن را «تب‌ریز» بگذارند.[۲۱] هرچند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیهات از این دست را عامیانه و نادرست می‌داند.[۲۲]
=======================
در آخر به دوستان پانترکم توصیه میکنم
برای یک بار هم که شده به مشاهده بناهای تاریخ ایران قبل از اسلام (دوره های هخامنشی/اشکانی/ساسانی) بروند اصلا با دید بی ارزشی این بنا بروند ....
به جای اینکه ایران ستیزی کنند لاقل به توصیف تمدن اورارتو بپردازند...
هیچ نژادی در ایران برتر نیست و همه باهم برابرند و برادرند ....البته اگر به ایرانی بودن خود اعتراف دارید و اگر نه حرفهای الکی از جانب آذریها نزید...
و...
===
با تشکر از سایتهایی که در رد این مطلب مواردی نوشتند...
یا حق
 
آخرین ویرایش:

EterNaL_BoY

عضو جدید
مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی & MeRSiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii


مطلب فوق العاده مفیدی بود.;)
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
Thanks Buddy...
خلاصه یکی باید جوابه اینارو میداد، هر چی ما کوتاه میایم اونا ول کن معامله نیستن
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز


مرسی
تشکر ندارم


اونا که هدفشون بیان تاریخ نیست
اصرار دارند که ما قبول کنیم بعد از رئال پرطرفدار ترین تیم تراکتوره:D

به قوله یکی از همین طرفداراش تراخخختور بالایه 100 درصد طرفدار داره :D
منچسترو جا انداختی خودشون گفتن بعده رئال و منچستر دومیم :D
 

ayhann

اخراجی موقت
به قوله یکی از همین طرفداراش تراخخختور بالایه 100 درصد طرفدار داره :D
منچسترو جا انداختی خودشون گفتن بعده رئال و منچستر دومیم :D

تو نازی آباد که سوتی وایه خنده بیشتره...:biggrin::biggrin:
 

ayhann

اخراجی موقت


مرسی
تشکر ندارم


اونا که هدفشون بیان تاریخ نیست
اصرار دارند که ما قبول کنیم بعد از رئال پرطرفدار ترین تیم تراکتوره:D

به قوله یکی از همین طرفداراش تراخخختور بالایه 100 درصد طرفدار داره :D
منچسترو جا انداختی خودشون گفتن بعده رئال و منچستر دومیم :D

از این پست ها مشخسه چه جور افکاری دارین.
عادت به تمسخر دارید.چون کار دیگه ای ازتون بر نمیاد.
دریغ از یه اپسیلون فکر و ادب و منطق.
 

YuMi

اخراجی موقت
از این پست ها مشخسه چه جور افکاری دارین.
عادت به تمسخر دارید.چون کار دیگه ای ازتون بر نمیاد.
دریغ از یه اپسیلون فکر و ادب و منطق.

راست میگه دیگه
منطق و ادب رو از پست خودشون باید یاد بگیریم:
تو نازی آباد که سوتی وایه خنده بیشتره...:biggrin::biggrin:
واقعا خیلی منطقی و ادبی بود جوابتون
من منقلب شدم:redface:


بعدش هم ما مسخره نکردیم
مگه ترکا اینو نگفتند؟:surprised:
نقل قول کردیم فقط
 
  • Like
واکنش ها: IMDB

ayhann

اخراجی موقت
راست میگه دیگه
منطق و ادب رو از پست خودشون باید یاد بگیریم:

واقعا خیلی منطقی و ادبی بود جوابتون
من منقلب شدم:redface:


بعدش هم ما مسخره نکردیم
مگه ترکا اینو نگفتند؟:surprised:
نقل قول کردیم فقط

بین ترکا آدمایی مثل تو هم هست که سوتی میدن و بی منطق ان.
چیزه عجیبی نیس.:D
 

eder

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا دستت درد نکنه ... معلومه که چقدر زحمت کشیدی

این آقایون با این پستهاشون معلوم نیست چی می خوان اما در این باب ...یک ضرب المثل انگلیسی هست که میگه تفرقه بنداز و حکومت کن
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نازی آباد که سوتی وایه خنده بیشتره...:biggrin::biggrin:

ببین تورو قران کار به کجا رسیده اینا هم با بچه لب خط در افتادن، تو اصلا میدونی نازی اباد چن بخشه؟ نه جونه من یکی از اون سوتیایی که میگی رو تعریف کن ببینم چی میگی

از این پست ها مشخسه چه جور افکاری دارین.
عادت به تمسخر دارید.چون کار دیگه ای ازتون بر نمیاد.
دریغ از یه اپسیلون فکر و ادب و منطق.
البته چیزایه خیلی زیادی مشخصه که شماها نمیخواین ببینین،
چه ربطی به ادب و منطق داشت، منطق طرفداراتون همینه دقیقا اون چیزی رو که گفتن نقل قول مستقیم کردم همین...تازه خیلیاشم نگفتم
یکی میگفت منو بابامو و ننه مو خواهرم اس ام اس دادیم پس چرا درصدا بالا نرفت، اون یکی میگفت ما 100 هزار نفریم پس چرا 100 درصد نشدیم، یکی دیگه میگفت چرا به 3 زدیم به دو رفت:surprised: فردوسی پورم که دروغشونو رو کرد
 

ayhann

اخراجی موقت
ببین تورو قران کار به کجا رسیده اینا هم با بچه لب خط در افتادن، تو اصلا میدونی نازی اباد چن بخشه؟ نه جونه من یکی از اون سوتیایی که میگی رو تعریف کن ببینم چی میگی

دادا منم جنوب شهریم.
واسه ما قیف نیا....;)
البته چیزایه خیلی زیادی مشخصه که شماها نمیخواین ببینین،
چه ربطی به ادب و منطق داشت، منطق طرفداراتون همینه دقیقا اون چیزی رو که گفتن نقل قول مستقیم کردم همین...تازه خیلیاشم نگفتم
یکی میگفت منو بابامو و ننه مو خواهرم اس ام اس دادیم پس چرا درصدا بالا نرفت، اون یکی میگفت ما 100 هزار نفریم پس چرا 100 درصد نشدیم، یکی دیگه میگفت چرا به 3 زدیم به دو رفت:surprised: فردوسی پورم که دروغشونو رو کرد

اونجا هم آدم دربه داغون داره.
مث دهات شما.
 

tiger_red

عضو جدید
از این پست ها مشخسه چه جور افکاری دارین.
عادت به تمسخر دارید.چون کار دیگه ای ازتون بر نمیاد.
دریغ از یه اپسیلون فکر و ادب و منطق.
کسی که تاریخ را نقض کنه زمانی که حداقل یک کتاب تاریخی نخونده همون بهتر که مسخره بشه
 

tiger_red

عضو جدید
من همیشه می گم کتاب تاریخی بخونید نه خرافات را تا یه کم آگاه شید و به شخصیت بالای کوروش پی ببرید
 

zalzalak_amir

عضو جدید
به قوله یکی از همین طرفداراش تراخخختور بالایه 100 درصد طرفدار داره :D
منچسترو جا انداختی خودشون گفتن بعده رئال و منچستر دومیم :D




نميدونم تو امضاي يكي از بچه هاي باشگاه اين متنو ديدم كه خيلي جالب بود
و توصيف احوال شما بود:

من خودم ترك هستم ولي نه پست هاي بچه هاي ترك درستو حسابي هست
نه اون يكي گروه... دارين از چيزي حرف ميزنين كه ندارين (( منطق)) ميگن ادم از
چيزي كه نداره زياد حرف ميزنه؟


در مورد اون اقايي كه گفته بودن طرف ما يعني ترك ها ادم داغون زياده:
در مورد داغون بودن ما اگه ميگفتي از چه نظر داغونيم بهتر جوابتو ميدادم
از نظر علمي و يا سياسي يا ورزشي يا چي؟
خودت كه جوابتو ميدوني پس من چيزي نميگم... دوست ايراني پيشرفته ي
من ؟ تا كي سرتو تو ... نت كردي نميخواي بفهمي كه كل جهان دارن به
ايراني ها و افاغنه كه هم زبون شما هستن ميخندن ؟




از بس كه نوشتم زير تاپيك چهار تا ادم كه دارن زحكت ميكشن و مقاله ي
تاريخي ميذارن كوس شعر ننويسين و كلكل نكنين خودم خسته شدم.
آدم يه كم شعور داشته باشه خوبه؟
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز

نميدونم تو امضاي يكي از بچه هاي باشگاه اين متنو ديدم كه خيلي جالب بود
و توصيف احوال شما بود:

من خودم ترك هستم ولي نه پست هاي بچه هاي ترك درستو حسابي هست
نه اون يكي گروه... دارين از چيزي حرف ميزنين كه ندارين (( منطق)) ميگن ادم از
چيزي كه نداره زياد حرف ميزنه؟


در مورد اون اقايي كه گفته بودن طرف ما يعني ترك ها ادم داغون زياده:
در مورد داغون بودن ما اگه ميگفتي از چه نظر داغونيم بهتر جوابتو ميدادم
از نظر علمي و يا سياسي يا ورزشي يا چي؟
خودت كه جوابتو ميدوني پس من چيزي نميگم... دوست ايراني پيشرفته ي
من ؟ تا كي سرتو تو ... نت كردي نميخواي بفهمي كه كل جهان دارن به
ايراني ها و افاغنه كه هم زبون شما هستن ميخندن ؟




از بس كه نوشتم زير تاپيك چهار تا ادم كه دارن زحكت ميكشن و مقاله ي
تاريخي ميذارن كوس شعر ننويسين و كلكل نكنين خودم خسته شدم.
آدم يه كم شعور داشته باشه خوبه؟

کله جهان به ما میخندن ما هم به شما... دیگه چرا جوش اوردی
فهم و شعورم که کلهم تعطیلاته، بزار لااقل 4خط از اون کلمه زیبایی که نوشتی بگذره بعد ادعایه فهم و شعور کن
 

zalzalak_amir

عضو جدید
انتظار داري بي احترامي شما رو با چه كلمه اي جواب بدم :
كل كلماتي كه از اون دهن گشادت بيرون مياد ... شعر است ... :eek:

عيب نداره الان رو بخند كه اخرش گريه است... :confused:

سگ پارس ميكنه و كاروان عبور ميكنه ... شرمنده اين مثل زيبا رو از زبون تركي ترجمه كردم.
برو حال كن... :biggrin:

از اين به بعد با احمق هاي دو پايي مثل تو دهن به دهن نميشم... ;)
 

rezaafsharpoor

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتظار داري بي احترامي شما رو با چه كلمه اي جواب بدم :
كل كلماتي كه از اون دهن گشادت بيرون مياد ... شعر است ... :eek:

عيب نداره الان رو بخند كه اخرش گريه است... :confused:

سگ پارس ميكنه و كاروان عبور ميكنه ... شرمنده اين مثل زيبا رو از زبون تركي ترجمه كردم.
برو حال كن... :biggrin:

از اين به بعد با احمق هاي دو پايي مثل تو دهن به دهن نميشم... ;)

آقای با ادب زیاد حرص نخور...یه پیشنهاد بهتر:
آواتارتو عوض کن به جای پرچم ترکیه و اون گرگی که داره زوزه می کشه و دم از جدایی طلبی می زنه عکس آتاتورک رو بذار...این جوری فکر کنم غیرتتو نسبت به میهنت بهتر نشون بدی...ما هم از این به بعد با موجودات چهارپایی مثل شما دهن به دهن نمی شیم
 

IMDB

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتظار داري بي احترامي شما رو با چه كلمه اي جواب بدم :
كل كلماتي كه از اون دهن گشادت بيرون مياد ... شعر است ... :eek:

عيب نداره الان رو بخند كه اخرش گريه است... :confused:

سگ پارس ميكنه و كاروان عبور ميكنه ... شرمنده اين مثل زيبا رو از زبون تركي ترجمه كردم.
برو حال كن... :biggrin:

از اين به بعد با احمق هاي دو پايي مثل تو دهن به دهن نميشم... ;)

:biggrin:
بابا بیخیال مهنددددددددددددس ... افتادی تو سربالایی یاتاقانت بهم ریخته،
البته یه ضرب المثلم به زبانه شیرین پارسی هست که میگه" با دهنه سگ دریا نجس نمیشه"، تو امثال تو اونقد کوچیکین که نمیتونین جلو ما قد علم کنین، سرت تو اخور خودت باشه بهتره. برو حال کن:biggrin:
حالا کی خواست باهات دهن به دهن شه، هر وقت خواستی حرف بزنی قبلش وقت بگیر

خاک پاک نازی آبادو عشق است...مخلصیم رفیق...خودتو ناراحت نکن...دیدی که چجوری جواب می دن...بیخیال این جماعت باید بشی...
کاف کمالاتتو ، میم مرامتو ، میخوامت...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا