تنی چند از شیرزنان و دلاور بانوان ایران زمین

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT][/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]ماندانا[/FONT][/FONT][/FONT]



[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. [/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت. [/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق وقانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]

شیــــرین



شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود. در آن زمان ارمنستان یكی از شهرهای كوچك ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود.
خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند كه همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد كه هر چهار فرزند وی در زندان كشته شدند.



داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسرو پرویز بدست دست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز «بابل و عراق» بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته می‌شود، به پسرش شیرویه نداد و به او گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.

دغدویـــه



دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است.
وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت.
پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.

کاساندان - کاساندانه


کاساندان تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاهدختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند.
کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی میکرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می آمده است. او ۵ فرزند با نام های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یك از فرزندان کاساندان و كوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین كننده بوده اند و از نشانه ها چنین بر می اید كه آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.
به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید.
مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.

آتوســا



آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز میباشد.
آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوهای ایران یكی از برجسته‌ترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی، کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود.
آتوسـا بانویی زیبا بود وهم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت.
اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.
هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی می‌گوید: آتوسا از قدرت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصا فرماندهی کرده و یا با نقشه های جنگی او انجام گرفته است.
از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می‌دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بوده‌است. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می‌باشد.

گفته میشود که «هما» در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از «آتوسا شهبانوی پارسی» و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد.
«هما» در افسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست كه گاه از آن با نام «مرغ سعادت» نیز یاد می شود و در این باورها همان مرغی است كه اگر سایه او بر كسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارك كسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه «همایون و همایونی» با این نام پیوند دارد.

آتوسا زن کرد ایرانی







یوتاب



یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بیمانند است.
از یوتاب به عنوان یکی از سردارن زن ایرانی نام برده اند. یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد.
از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یاد شده است.
آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.

 
آخرین ویرایش:

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرتمیـــــس



نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان



آرتمیـس یا آرتمیـز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است.
تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند.
آرتمیس نخستین بانویی بود که در حدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایارشا هخامنشی دریافت کرد.
در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایارشا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران از ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.
آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامیس که بین نیروی دریایی ایران و یونان در گرفت شرکت داشت و دلاوری‌های بسیاری از خود نشان داد. او همیشه مورد ستایش دوست و حتی دشمن قرار داشت. اودر نبرد سالامیس در دشوارترین شرایط جنگ با دلیری و بی باکی کم مانندی توانست بخشی ازنیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد. به همین دلیل بود که او به افتخار دریافت فرمان دریا سالاری از سوی خشایارشاه رسید. او به خشایار شاه پیشنهاد ازدواج داد که به دلایلی این ازدواج صورت نگرفت.

گردآفـــرید



گردآفرید یا گُردآفرین یكی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر كژدهم یاد میــكند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگو و دلاور سرزمین پاكان یاد میكند.


در شاهنامهٔ فردوسی نیز چنین آمده‌است:
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار






سیندخــت - رودابــه - تهمینــه



سیندخت:
همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود.
کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.

رودابه:
دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد.
بنابراین، چنین زایمان ها را باید "رستمی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.

تهمینه:
دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است.
تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.

بانو گُشنــسب و زربانوی دلیــــر



بانو گشسب (مخفف گشنسپ) به معنی «بانوی دارنده اسب نر» است که در جنگاوری هیچ کس یارای مقاومت با او را نداشت.
بانو گُشنــسب دختر رستم و همسر «گیو» که نام وی در برزو نامه و بهمن نامه بسیار آمده است. یکی از مشهور ترین حکایت های او نبرد سگانه فرامرز، رستم و بانو گشنسب است که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است. او منظومه ای نیز بنام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پارسی و در کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.

شهین سراج، پژوهش‌گر ادب و تاریخ:
اگر بخواهیم ارزش پهلوانی دختر رستم را باز بکنیم ارزش حماسی و نقش حماسی این دختر از جایی شروع می‌شود که بهمن اسفندیار به کینه‌توزی خون اسفندیار به سیستان حمله می‌کند و زال را در قفس می‌اندازد و با فرامرز، پسر رستم جنگ می‌کند و عاقبت او را بر دار می‌زند.
تنها کسی که در خاندان رستم در برابر بهمن حقیقتاً یک مقامت نظامی نشان می‌دهد و از آن باورهای رستم دفاع می‌کند به نظر من بانو گشنسب است.

او است که این نبرد را ادامه می‌دهد و مانند پدرش که همیشه حامی پادشاهان ایران بوده ولی هیچ‌وقت سر فرود نیاورد.

زربانو سردار جنگجوی ایرانی و دختر رستم و خواهر بانو گشنسب. او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.


آذرناهیــــد



ملكه ملكه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یكم بنیانگزار ساسله ساسانی. نام این ملكه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در كتیبه های كعبه زرتشت در استان فارس بارها امده است و او را ستایـش كرده است.

هلاله - همای چهر آزاد



پادشاه زن ایرانی كه به گفته كتاب دینی و تاریخی
(391 یشتا 274+1 یشتا 2) در زمان كیانیان بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتـــمین پادشاه كیانی یاد شده است كه نامش را "همای چهر آزاد" و "همای وهمون" نیز گفته اند.
او مادر داراب بود و پس از "وهومن سپندداتان" بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود.
نوشتارها زیادی درباره رفتار و کردار او یادشده که او در مدت سی سال پادشاهیش هرگز خطائی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی میکرده اند.

آریاتــس



یكی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند.

پریــــن



بانوی دانشمند ایرانی
او دختر کی قباد بود كه در سال 924 قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای ایندگان از گوشه و كنار ممالك اریایی گرداوری نمود و یكبار كامل ان را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.

آرتادخـــت



وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشكانی.
به گفته كتاب اشكانیان اثر دیاكونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی كوچكتـــــرین خطایی مرتكب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.
چنانچه برآمده است٬ از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور٬ یکی جلوگیری از هزینه های بیهوده به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است.

فــرخ رو



نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام كشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

فرانّـــک



همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.

پــوراندخت و آزرمیــدخت



پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود و زنی بود كه بر بیش از 10 كشور آسیایی پادشاهی میكرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود.
پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود و در یکی از دشوارترین شرایط تاریخی ایران حکومت کشور را چند ماهی در اختیار داشت و پس از مرگ او حکومت به آزرم دخت رسید.



ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، (۶۳۰م یا ۶۳۱م) (به معنی دختر پیر نشدنی) شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبهٔ به عادله كه پس از خواهر خویش پوراندخت لشكریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخ‌هرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمى‌دخت علناً وعده‌ى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون "آزرمیدخت نمی‌توانست علنا مخالفت کند"). رستم، پسر فرخ‌هرمزد، به خون‌خواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمى‌دخت، ملکهٔ ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست.
پاره ای از اشعار حکیم فردوسی در باره ی پوران دخت و آزرم دخت:

یکی دختری بود پوران بنام     چو زن شاه شد کارها گشت خام
بزرگان برو گوهر افشاندند     بران تخت شاهیش بنشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج   توانگر کنم تانماند به رنج
مبادا ز گیتی کسی مستمند    که از درد او بر من آید گزند
ز کشور کنم دور بدخواه را     بر آیین شاهان کنم گاه را


یکی دخت دیگر بد آزرم نام     ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان برنشست     گرفت این جهان جهان رابه دست
نخستین چنین گفت کای بخردان     جهان گشته و کار کرده ردان
همه کار بر داد و آیین کنیم       کزین پس همه خشت بالین کنیم
ر آنکس که باشد مرا دوستدار     چنانم مر او را چو پروردگار
کس کو ز پیمان من بگذرد      بپیچید ز آیین و راه خرد


 
آخرین ویرایش:

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز

منیــــژه



دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.

کتایـــون



دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست.

همـــــــــا



دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.

نگان - نگان زن



که در لغت به معنی کامروا و پیروزمند است. وی از سرداران ساسانی بود که با تازیان دلاورانه جنگید. دلاوریهای شکوهمندانه او در جنگهای چریکی با سپاه تازیان زبان زد ایرانیان بود و تازیان بهنگام حمله های او از مقابلش پا بفرار میگزاردند.

آپارنیک



همسر رستم فرخزاد که همچون یک شیر زن، به همراه او تا آخرین قطرهُ خون با تازیان متجاوز دلیرانه جنگید.

سورا



در لغت به معنی گلگون رخ٬ که دختر اردوان پنجم بود و سمت سپهبدی داشت و دست راست پدر بود و در جنگها دلاورانه همراه پدر می جنگید.

کُردیـــه



خواهر خردمند بهرام چوبین (در دوره ساسانیان).
بهرام چوبین كه یكی از اهالی شهر خفر جهرم و از كردان بوده و خواهر بهرام به نام " كردیه" همسر اردشیر بابكان بوده است.

کُردیـــه پس از برادرش٬ فرماندهی را به دست میگیرد و در میدانهای نبرد٬ ‌آنچنان بیباکی و شایستگی از خود نشان میدهد که همگان را به ستایش وامیدارد. او در رده سپهسالاری سپاه برادرش در جنگ تن به تن با «تور» فرمانده نیروی خاقان چین٬ او را شکست میدهد و سپاهش را تار و مار میکند.

در اینجا یاد نوشتاری از استاد سعید نفیسی به شرح زیر افتادم:
"از زمان هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما به نام كرد برخورد می كنیم."

تاریخچه كردان در دوره هخامنشیان:
در این كه كردها از ن‍‍ژاد اریایی هستند، حالا چه كردان پارس و چه كردان خراسان و كردان كردستان هیچ گونه تردیدی نمی باشد. كردها به همراه سایر آریایی ها یك مرتبه در چهارهزار سال پیش و مرتبه دیگر در ۳۴۰۰ تا ۳۷۰۰ سال پیش به فارس امده اند و شكی نیست كه در شمال فارس یعنی دشتهای مرودشت و دشت مرغاب كه مناطق پرآبی بوده اند مستقر می شوند و اثاری چون پاسارگاد و تخت جمشید و شهر استخر و غیره از آریایی ها در همین دشتها ساخته می شود.

سوسن



ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم بود که بنا بدرخواست او یزدگرد شهر «جی» را که بعده ها به نام یهودیه شهرت گرفت، بنا کرد و در آن مکان دین یهود (یهودیان) را سکنا داد. محله یهودی نشین همدان را هم همین ملکه بنا نمود. در لنجان نزدیکی اصفهان، یک مرکز دیگری مودجود می باشد که از آثار همین ملکه می باشد که با نام جدیدی بنام پیربکران نامگزاری شده است.

یربکران شهر کوچکی در مرکز ایران (سی کیلومتری غرب اصفهان) است. مقدس‌ترین عبادت‌گاه یهودیان در این شهر است. پرفسور هرتسل باستان شناس سرشناس آلمانی در یادداشت‌های خود در کتابی به نام تاریخ باستان شناسی ایران می‌گوید "در منطقه‌ی فلاورجان اصفهان اثر دیگری از ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم یافتم که به اسم پیربکران خوانده می‌شود. "سارا (سَرَح) بت آشر" (یعنی سارا دختر آشر) نوه‌ی حضرت یعقوب است. کسی که برای نخستین بار خبر زنده بودن حضرت یوسف را به یعقوب می‌دهد، و یعقوب نیز به پاس این خبر خوش او را به داشتن عمر جاودان دعا می‌کند. سارا در محلی که اکنون به سارا خاتون معروف است، غیب می‌شود و عمر جاودانه پیدا می‌کند.
 
آخرین ویرایش:

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند تن دیگر از سرداران و جنگاوران زن در ایران باستان

نام تنی چند از سرداران و جنگاوران زن که از زمان مادها هخامنشیان٬ ‌اشکانیان و ساسانیان به جا مانده اند ولی شوربختانه از کارهایشان هنوز آگاهی چندانی در دست نیست٬ چنینند:


ورزا
در لغت به معنی نیرومند و توانا٬ سرداری از هخامنشیان.

هومی یاستِر
که از سرداران و بزرگان سپاه هخامنشی بود.

وهومسه
در لغت به معنی والاتبار و نیکزاده بزرگ٬ ‌از سرداران هخامنشی.

هومی یاستِر
در لغت به معنی دوست و هم پیمان و پشتیبان٬ از سرداران هخامنشی.

پریساتیس
در چم فرشته و زیبا٬ همسر داریوش دوم که پا به پای همسر و دختر به جنگها میرفت و پیکار میکرد.

آمسترس
در لغت به معنی هم اندیش و پشتیبان و یار٬ دختر داریوش دوم که پا به پای پدر در نبردها میجنگید.

سی سی کام
در لغت به معنی کامروا٬ ‌مادر داریوش سوم که هیچگاه در برابر اسکندر تسلیم نشد و همچنان جنگ را دنبال نمود.

استاتیرا
دختر داریوش سوم و از سرداران هخامنشی نیز بود.

آرتونیس
در زمان داریوش كبیر فرمانده ای شجاع بود نام شوهرش آرتاباز بود كه یكی از سپهبدان داریوش شاه بود.

داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه٬ از سرداران هخامنشی.

مهرمس
در لغت به معنی مهر بزرگ٬ ‌خورشید درخشان٬ از سرداران هخامنشی.

آذرنوش
در لغت به معنی پرفروغ آتشین٬ از شاهدختهای هخامنشی و هم سردار سپاه.

آسپاسیا
همسر کورش دوم که از سرداران او نیز بود.

آرتونیس
در لغت به معنی راست و درست٬ دختر «ارته باز» که او خود نیز سردار بزرگ داریوش بزرگ بود.

آپاما
در لغت به معنی گیرا٬‌ خوش آب و رنگ و زیبا میباشد، دختر «سپیتمن» که خودش از سرداران زمان هخامنشیان بود.

داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه٬ از سرداران هخامنشی.


میترادخت
در لغت به معنی دختر مهر٬‌ دختر خورشید٬ ‌از سرداران اشکانی.


پرین
دختر قباد مشاور امور قضایی ساسانیان بود.

نوشین
سردارنامی ساسانی در زمان انوشیراوان دادگر


و همچنین از سرداران و جنگجویان و بزرگان سپاه ساسانی می توان از
مهر یار٬ برزین دخت(دخت آتش)٬ ماه آذر٬ ابردخت٬ گلبویه
نام برد.






گردآوری شده بنیاد فرهنگ ایران
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد شیرین شنیدم که وقتی میره دنبال خسرو پرویز ( احخه اون زمان دخترا هم شکار شوهر می رفت مث الان نبوده که )به یه برکه اب میرسه اسبش رو می زنه کنار می ره تنی به اب بزنه و خستگی در کنه که خسرو از پشت بوته ها و درختا ها میبینه بانویی لخت و عریان و اونم چه زیبا ...اما به خاطر جوانمردی و اصالت ایرانیش چشم برمی گردونه و نیگاه نمی کنه ...
یاد بگیریدا از جفتشون ..
 

salimipour

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی جالب بود!!!
اسمای اصیل ایرانی واقعا به دردم خورد!:)
اره حتما بدردت میخوره چون بجای سیندرلاااااااااااااااااااااااااااا یه اسم دیگه انخاب میکنی;)
خدایا این سیندرلااااااااااااااااااااا را از ما نگیر:biggrin:
 

cinderella

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره حتما بدردت میخوره چون بجای سیندرلاااااااااااااااااااااااااااا یه اسم دیگه انخاب میکنی;)
خدایا این سیندرلااااااااااااااااااااا را از ما نگیر:biggrin:

نه بابا از اون لحاظ نگفتم!!
خواهرم داشت فکر میکرد اگه بخواد بچه دار شه چه اسمی بزاره .....از اون لحاظ گفتم!!! والله سیندرلا که از همشون بهتره!! :redface::cool:
خدایا این سلیمی پورو از ما نگیررررررررر!!!:)
حالا دختری یا پسر؟ :surprised:
 

mostafamontazer

عضو جدید
خب که چی؟

این اسما که به دردمون نمیخوره
مگر اینکه جایگزین اسمای اروپایی که رو بچه ها میذاریم باشن
که اونم دفع افسد با فاسد میشه
البته نظر بقیه هم محترمه ولی من نظرم اینه که اسم بچه ها باید یاد آور کسانی باشه که علاوه بر بزرگیشون شناخته شده باشند
مثلا حسین رو همه میشناسن
ولی این اسمایی که شما گفتین رو اگه رو بچه ها بذاریم پس از صدا کردن بچه جلوی دیگران نیم فقط ساعت باید واسه طرف توضیح بدی معنی این اسم که رو بچت گذاشتی چیه
اگر هم تعداد بچه هات زیاد باشه احتمال داره اشتباه کنی و به تاریخ ایران ضربه بزنی
;)
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب که چی؟

این اسما که به دردمون نمیخوره
مگر اینکه جایگزین اسمای اروپایی که رو بچه ها میذاریم باشن
که اونم دفع افسد با فاسد میشه
البته نظر بقیه هم محترمه ولی من نظرم اینه که اسم بچه ها باید یاد آور کسانی باشه که علاوه بر بزرگیشون شناخته شده باشند
مثلا حسین رو همه میشناسن
ولی این اسمایی که شما گفتین رو اگه رو بچه ها بذاریم پس از صدا کردن بچه جلوی دیگران نیم فقط ساعت باید واسه طرف توضیح بدی معنی این اسم که رو بچت گذاشتی چیه
اگر هم تعداد بچه هات زیاد باشه احتمال داره اشتباه کنی و به تاریخ ایران ضربه بزنی
;)

بهتر از فراموش شدنشونه
 

EterNaL_BoY

عضو جدید
مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی & MeRSiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii


واقعا پست مفید و خیلی جالبی بود.



;););););)
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسيار بسيار زيبا بود
ممنون از زحمتتون آقا vahid 321
:gol:

خیلی جالب بود!!!
اسمای اصیل ایرانی واقعا به دردم خورد!:)
:gol:

در مورد شیرین شنیدم که وقتی میره دنبال خسرو پرویز ( احخه اون زمان دخترا هم شکار شوهر می رفت مث الان نبوده که )به یه برکه اب میرسه اسبش رو می زنه کنار می ره تنی به اب بزنه و خستگی در کنه که خسرو از پشت بوته ها و درختا ها میبینه بانویی لخت و عریان و اونم چه زیبا ...اما به خاطر جوانمردی و اصالت ایرانیش چشم برمی گردونه و نیگاه نمی کنه ...
یاد بگیریدا از جفتشون ..
:gol::gol:

ممنون، خیلی استفاده کردیم.
:gol:

بهتر از فراموش شدنشونه
کاملا درسته. در ضمن اسامی مثل تینا هم که داره دوباره مد میشه


مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی & MeRSiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii


واقعا پست مفید و خیلی جالبی بود.



;););););)
نظر لطفتونه. ممنون از همتون که اومدیدید
 

maryam_th

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب که چی؟

این اسما که به دردمون نمیخوره
مگر اینکه جایگزین اسمای اروپایی که رو بچه ها میذاریم باشن
که اونم دفع افسد با فاسد میشه
البته نظر بقیه هم محترمه ولی من نظرم اینه که اسم بچه ها باید یاد آور کسانی باشه که علاوه بر بزرگیشون شناخته شده باشند
مثلا حسین رو همه میشناسن
ولی این اسمایی که شما گفتین رو اگه رو بچه ها بذاریم پس از صدا کردن بچه جلوی دیگران نیم فقط ساعت باید واسه طرف توضیح بدی معنی این اسم که رو بچت گذاشتی چیه
اگر هم تعداد بچه هات زیاد باشه احتمال داره اشتباه کنی و به تاریخ ایران ضربه بزنی
;)

شما غصه تاریخ ایرانو نخور
 

آیاتای

عضو جدید
این اسما که به دردمون نمیخوره
این نظر شماست.. بیشتر مردم دوست دارن اسم فرزندشون ایرانی و اصیل باشد.

مگر اینکه جایگزین اسمای اروپایی که رو بچه ها میذاریم باشن
حتما منظورتون اسمای عربی ست دیگه؟
که اونم دفع افسد با فاسد میشه
:eek:
 

آیاتای

عضو جدید
بانو فخر عظمی ارغون

بانويی روشنفكر و هنرمند كه از موسسين جمعيت نسوان وطنخواه بود، يكی ديگر از زنان بنام و فعال برای حقوق زنان بود (بانو ارغون، مادر خانم سيمين بهبهانی است). او در سال١٣١٤ روزنامه ای بنام “نامه بانوان“ تاسيس كرد كه خود نيز در آن مطلب می نوشت . او همچنين اشعار اجتماعی و وطنی می سرود و يك روشنگر و مدافع پيگير حقوق زنان باقی ماند. يكی از اشعار اين بانو را در اينجا می آورم:

صبا ز قول من اين نكته را بپرس از شيخ

چرا ضعيفه در اين ملك نام من باشد

اگر ضعيفه منم از چه رو بعهده ی من

وظيفه پرورش مرد پيلتن باشد

بكوش ای زن و بر تن ز علم جامه بپوش

خوش آنزمان كه چنين جامه ات بتن باشد

به چشم فخر، دانش ز بسكه شيرين است

هميشه در طلبش همچو كوهكن باشد
 

آیاتای

عضو جدید
بانو نورالهدی منگنه

نویسنده، شاعر و روانشناس كودك و از پایه‌گذاران جمعیت نسوان وطنخواه بود. او یكی از نویسندگان زبردست مجله نسوان وطنخواه بود كه در سال 1302 شمسی به صاحب امتیازی بانو شاهزاده ملوك اسكندری منتشر می‌شد. جمعیت نسوان وطنخواه قصد داشت كلاسهای درس جهت با سواد كردن زنان بزرگسال دایر كند و برای این كار به پول نیاز داشت. آنها مصمم شدند نمایشی برای زنان ترتیب دهند تا در ضمن تامین مخارج كلاسها وسیله‌ی تفریح زنان خانه نشین را نیز فراهم كنند. نورالهدی منگنه داوطلب شده كه نمایش در منزل شخصی او اجرا شود. كارتهای نمایش را بنام جشن عروسی به چاپ رساندند و به آشنایان خود فروختند. برای این كار یكی از شبهای ماه رمضان 1303 را انتخاب كردند زیرا در این ماه بود كه زنان می‌توانستند تا پاسی از شب گذشته در كوچه و خیابان رفت و آمد داشته باشند. در این نمایش مجلس را با نور چراغهای نفتی و زنبوری روشن كردند. بازیگران همه زن بودند و خانم وارتو طریان آن را كارگردانی كرده بود. پرده اول و دوم به خوبی خاتمه یافت كه ناگهان در را بشدت كوفتند. از طرف نظمیه دستور رسیده بود كه مجلس را بهم بزنند. با اینكه قبلا كسب اجازه محرمانه شده بود، اما بسیج عده‌ای اوباش توسط ملایان و حمله‌ی آنها به مجلس نمایش اوضاع را آشفته كرده بود. زنان شركت كننده در این مجلس با رفتارهای اهانت‌آمیز روبرو شدند و به سوی زنانی كه از خانه خارج می‌شدند، سنگ پرتاب می‌شد.
با وجود این، این زنان شجاع توانستند چندی بعد این نمایش را سه شب متوالی اجرا كنند و كلاسهای اكابر را تشكیل بدهند.

بانو منگنه در یكی از اشعارش آورده:

برهنه ناخوش و بیمار سخت است
گرسنه زیر سنگین بار سخت است
نگاه لرزونت با پای مجروح
دویدن روی تیغ و خار سخت است
بدون رهنما در دشت و هامون
بهنگام شبان تار سخت است
تن عریان میان فوج زنبور
قبول درد ناهموار سخت است
بزیر بار زور و یاوه رفتن
بسان سوز و نیش مار سخت است
 

آیاتای

عضو جدید
بي بي مريم بختياري
دختر حسينقلي خان ايلخاني، خواهر عليقلي خان سردار اسعد و همسر ضرغام السلطنه بختياري از زنان مبارز عصر مشروطيت است. او از زنان تحصيلکرده و روشنفکر عصر بود که به طرفداري از آزاديخواهان برخاست و در اين راه از هيچ چيز دريغ نورزيد. وي به مثابه زندگي ايلياتي در فنون تيراندازي و سوارکاري ماهر بود و چون همسر و جانشين خان بود عده اي سوار در اختيار داشت و در مواقع ضروري به ياري مشروطه خواهان مي پرداخت. سردار بي بي مريم بختياري، يکي از مشوقين اصلي سردار اسعد بختياري جهت فتح تهران محسوب مي شد. وي طي نامه ها و تلگراف هاي مختلف بين سران ايل و سخنراني هاي مهيج و گيرا، افراد ايل را جهت مبارزه با استبداد صغير (استبداد محمدعلي شاهي) آماده مي کرد و به عنوان يکي از شخصيت هاي ضداستعماري و استبدادي عصر قاجار مطرح بوده است.

سردار مريم بختياري قبل از فتح تهران مخفيانه با عده اي سوار وارد تهران شده و در خانه پدري حسين ثقفي منزل کرد و به مجرد حمله اي سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به ميدان بهارستان بود سنگربندي نمود و با عده اي سوار بختياري، از پشت سر با قزاق ها مشغول جنگ شد. او حتي خود شخصا تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگيد. نقش او در فتح تهران، ميزان محبوبيتش را در ايل افزايش داد و طرفداران بسياري يافت به طوري که به لقب سرداري مفتخر شد.

سردار مريم بختياري در جنگ جهاني اول با وجود آنکه ايل بختياري از انگليس ها حمايت مي کرد به مخالفت با انگليس ها پرداخت و با عده اي از تفنگچيان و سرداران خود جانب متحدين را گرفت. او پاره اي از خوانين جزء بختياري چون خوانين پشتکوه را با خود يار ساخت و در يورش هاي مداوم خود به انگليس ها صدماتي وارد ساخت به طوري که پليس جنوب مبارزات دائمي و پيگيري را با او شروع کرد. او از سربازان و افسران آلماني و سرکوب و قلع و قمع راهزنان کهگيلويه و کنترل خوانين کوچک استفاده نمود.

قدرت سردار مريم در منطقه به حدي بود که روس ها به هنگام فتح اصفهان خصمانه به منزل او تاختند و اثاثيه او را به يغما بردند و کليه اموال و املاک او را در اصفهان مصادره کردند.

رشادت و دلاوري اين زن بختياري به حدي بود که آوازه شهرت و آزادگيش در سرتاسر ميهن پيچيد و منزل او مأمن و پناهگاه بسياري از آزاديخواهان عصر مشروطه شد به طوري که هنگام فتح اصفهان توسط روس ها (در جنگ جهاني اول)؛ فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان به خانه سردار مريم بختياري پناه برد و مدت سه ماه و نيم در پناه او بود تا اينکه پس از شکست بختياري ها از روسها و کشته شدن 58 نفر راهي کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت.
به پاس حمايت هاي سرسختانه بي بي مريم از فن کاردف، امپراطور آلمان، کمان تمثال ميناکاري و الماس نشان و همچنين صليب آهنين خود را که مهمترين نشان دولت آلمان بود، براي او فرستاد و او تنها زني بود که در دنيا توانست به دريافت اين نشان نائل آيد.

جريان مبارزات سردار مريم بختياري با انگليس ها در طي قرارداد 1919 و کودتاي 1299 همچنان ادامه يافت به طوري که دکتر محمد مصدق حاکم فارس در زمان کودتاي 1299 پس از مخالفت و عزل از اصفهان راهي بختياري شد و مدتها مهمان سردار مريم بود.

سردار مريم بختياري در سال 1316هـ. ش در اصفهان به دستور رضاشاه به قتل رسید.
 
بالا