عاشقان

ستاره-ماه

عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]" اي كه از كوچه ي معشوقه ي ما مي گذري "[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پارك ممنوع سر كوچه توقف دارد[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]كم خوري عادت خوبي است بزرگان گويند[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بوسه از حد كه گذر كرد كمي تف دارد[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]طبعت آرام محمد غزلت دريايي است[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تا كه بر گوش مخالف برسد كَف دارد[/FONT]​
 
باید بگویم فکر فردا را ندارم
من طاقت غم های بیجا را ندارم

اینجا کنار تو برایم امن امن است
ترس از جهنم و هیولا را نداریم
 

mosleh.bargh

عضو جدید
تو را در مثنوی پیدا نکردم / حضور دیگری پیدا نکردم
سرودم هر غزل تنها تو بودی / برایت ثانوی پیدا نکردم
دوبیتی های من غم میشمارند / رباعی های من نم میشمارند
غزل هایم برای دیدن تو / قطره های باران را میشمارند
در اوج یقین اگرچه تردیدی هست / در هر قفسی کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی / توی چمدان ماه ، خورشیدی هست
پیام آشنائی مهربانیست / دل بی مهر را دانی بها نیست
فقط دانم که انسانهای عاشق / هم از غم های عالم رها نیست
دلم زیباترین دل هاست امروز / درون این دلم غوغاست امروز
 

mosleh.bargh

عضو جدید
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ؟ / تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد / یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار / خسته از این زندگی با غصه های بی شمار
 

mosleh.bargh

عضو جدید
نامه ای بر اب و باد
وای که چقدر سر انگشت خسته بر بخار شیشه این پنجره ها کشیدم و..... تو نیامدی
نیامدی تا ببینی بی توچه تنهایم
نیامدی تا شاید وجدانت راحت بماند
نیامدی تا نشونی تمام وجودم فریاد می زد بی معرفت ترین معشوقه ی دنیا
هستی
تا یادت نیاید روزگاری که تمام دنیایم بودی
 

farzan001

عضو جدید
شانه هایم زیر بار غم شکست شاخه های سبز امیدم شکست

عشق ما در شیشه فرهاد بود عشق شیرین ریشه اش در باد بود

هیچ کس حرف صداقت را نزد هیچ کس دل را بر این دریا نزد

یک نفر امروز در چشمم شکست یک نفر بار سفر بست و گسست

یک نفر با خاطراتم دور شد یک نفر با قصه ها محشور شد
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را ، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته ، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته ، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده ، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی ، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی ، نیمکت های خماری
رونوشت روزها را ، روی هم سنجاق کردم :
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را ، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من ، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها ، نامی از ما یادگاری

قیصر امین پور
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بگذاريد و بگذريد
ببينيد و دل مبنديد
چشم بيندازيد و دل مبازيد

که دير يا زود

بايد گذاشت و گذشت.
[/FONT]
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام وارث تنهای بی‌نشانی‌ها
خدای بیت غزل‌های آسمانی‌ها
نیامدی و کهن‌سال‌هایمان مردند
شکسته، پیر و مریضند نوجوانی‌ها
چقدر تهمت ناجور بارمان کردند
چقدر طعنه که: دیوانه‌ها، روانی‌ها
کسی برای نجات شما نمی‌اید
کسی نمی‌رسد از پشت ندبه‌خوانی‌ها
مسیح آمدنی! سوشیانت! ای موعود!
تو هر که هستی از آن سوی مهربانی‌ها
بگو به حرف بیایند مردگان سکوت
زبان شوند و بگویند بی‌زبانی‌ها
هنوز پنجره‌ها باز می‌شوند و هنوز
تهی است کوچه از آواز شادمانی‌ها
و زرد می‌شود و دانه دانه می‌افتد
کنار پنجره‌ها برگ شمعدانی‌ها . ..
 

Similar threads

بالا