الا یا ایها الساقی ادرکاساو ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
الا یا ایها الساقی ادرکاساو ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
نامدگان و رفتگان از دو کرانه ی زمان
سوی تو می دوند هان!ای تو همیشه در میان
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن،ولیکن آن مکن
آمده ام که سر نهم،عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم کی ام،نیشکرم شکر برم
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او
وز سخنان نرم او آب شوند سنگ ها
[FONT="]انکه هلاک من خواهد و من سلامتش[/FONT]
[FONT="]هر چه کند به شاهدی کس نکند ملامتش[/FONT]
[FONT="]باغ تفرج است و بس میوه نمیدهد به کس[/FONT]
[FONT="]جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش[/FONT]
روز اول که سر زلف تو ديدم گفتم
که پريشاني اين سلسله را آخر نيست
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل افتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی ...
لطف کردی که چنین شعری سرودی تو به مالیکن اما دگر از این شعرها تو مگو بر مایار من و یاری من؟زهی توقع محالگذشتم از مشاعره جون عزیزت بی خیال
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ...
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |