تا ملت چیزند رندان چیز سواری می کنند(اندر احوالات امضای خودم )

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتما شمام با این وانتیا که تو کوچه ها و خیابونا می چرخند و وسایل دست دوم ما رو می خرند برخورد داشتید خیلی از این افراد -آدمای زحمت کشی هستند که صب تا شب دنبال نون حلال بدون ساندیس واسه زن و بچه شون هستند فقط تعداد انگشت شماری از افراد هستند که در لباس این زحمت کشان به شغل شریف و بسیار خطیر جاسوسی و خبر چینی مشغولند
(بخصوص این روزا که ملت به پارچه مخمل خیلی علاقه پیدا کردن :surprised:)

از اون طرف حتما بااین گداهایی که در لباس مداح اهل بیت تو کوچه خیابونا می گردن و با خوندن جمعه سوره سی ( سوره جمعه و دعای ابوالفضل و اینا ) واسه خودشون تراول جم می کنن( زحمت می کشن خیلی:)) آشنا شدید



امروز نزدیک ظهر یه ماجرای جالبی تو محله ما اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بود که در آن واحد یهویی از یه طرف یکی از این وانتی های محترم تو محله پیداش شد و از طرف دیگه گداو مداح اهل بیت
گدا بدون بلندگو بود ولی انصافا صدای خیلی رسایی داشت و با همون رسایی داشت دعا و ورد می خوند اما درست طرف مقابلش وانتیه بلندگوی خیلی قویی داشت و هی لیست اقلامی رو که می خرید رو اعلام میکرد
نتیجه این شده بود که هیشکی صدای گدا رو بخوبی نمی شنید در نتیجه هیشکی از خونه اش بیرون نمی اومد تا بهش پول بده .....همین طور که داشتم این منظره رو تماشا می کردم یهویی دیدم این گدا مستقیما رفت سراغ وانتیه و ..........
بله خوب که دقت کردم دیدم داره باهاش دعوا می کنه
قضیه از این قرار بود که گدا داشت به مرد وانتیه اعتراض می کرد واسه صدای بلند بلندگوش و اینکه باعث میشه کاسبیش درش تخته بشه .:surprised:

اما چیزی که این وسط برام جالب بود این بود که اون گدا برگشت به اون وانتی گفت ملت هر روز که به تو احتیاج ندارن هی دم به ساعت میری میای درحالی که به من هر لحظه احتیاج دارن:surprised:

خیلی دلم می خواست برم جلو ازش بپرسم ملت به چه چیز تو احتیاج دارن که خب وانتیه حرف دل منو تله پاتی کرد و ازش پرسید
جواب گدا می دونید چی بود
من با دعا کردن و اسم ابوالفضل و حسین رو آوردن حاجت اونارو برآورده می کنم :surprised::surprised::surprised:

بازم جالبش می دونید چی بود این بود که درست روز قبلش یعنی دیروز یه گدای خیلی پیری اومده بود و در خونه ها رو می زد تا بهش پول بدن اما هیشکی عین خیالش نبود اما برا این یارو که اتفاقا هم جوون بود وهم سالم هی پول می ریختن
این جا بود که دوباره این شعر محمدتقی بهار یادم افتادکه :
تا ملت چیزند رندان چیز سواری می کنند:(:(
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمه جایی نوشته بود معاویه از عمروعاص میپرسه من تا کی حکومت می کنم ...عمروعاص می گه یه مجلس بزرگ ترتیب بده تا بهت بگم ...یه مجلس از همه قشر مردم اون موقعه تشکیل میده ...عمروعاص رو به مردم می کنه ومیگه ...قال رسول ا.. : هرکس نک دماغش رو با نک زبانش لمس کنه جاش تو بهشت ...هنوز حرفش تمام نشده بود که دید تقریبا تمام مردم دارند همین کارو می کنند ...روبه معاویه گفت تا این مردم رو داری تا اخر عمر

حالا چی بگیم تا ...

اما کلا با امضا تون زیاد موافق نیستم ..چون هر حرفی رو نباید گفت .
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستی تا یادم نرفته بگم اون حدیث خیلی جعلی ...اون کار رو هم نکنید که بی فایده است امکان نداره
 

Nima_r

عضو جدید
حتما شمام با این وانتیا که تو کوچه ها و خیابونا می چرخند و وسایل دست دوم ما رو می خرند برخورد داشتید خیلی از این افراد -آدمای زحمت کشی هستند که صب تا شب دنبال نون حلال بدون ساندیس واسه زن و بچه شون هستند فقط تعداد انگشت شماری از افراد هستند که در لباس این زحمت کشان به شغل شریف و بسیار خطیر جاسوسی و خبر چینی مشغولند
(بخصوص این روزا که ملت به پارچه مخمل خیلی علاقه پیدا کردن :surprised:)

از اون طرف حتما بااین گداهایی که در لباس مداح اهل بیت تو کوچه خیابونا می گردن و با خوندن جمعه سوره سی ( سوره جمعه و دعای ابوالفضل و اینا ) واسه خودشون تراول جم می کنن( زحمت می کشن خیلی:)) آشنا شدید



امروز نزدیک ظهر یه ماجرای جالبی تو محله ما اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بود که در آن واحد یهویی از یه طرف یکی از این وانتی های محترم تو محله پیداش شد و از طرف دیگه گداو مداح اهل بیت
گدا بدون بلندگو بود ولی انصافا صدای خیلی رسایی داشت و با همون رسایی داشت دعا و ورد می خوند اما درست طرف مقابلش وانتیه بلندگوی خیلی قویی داشت و هی لیست اقلامی رو که می خرید رو اعلام میکرد
نتیجه این شده بود که هیشکی صدای گدا رو بخوبی نمی شنید در نتیجه هیشکی از خونه اش بیرون نمی اومد تا بهش پول بده .....همین طور که داشتم این منظره رو تماشا می کردم یهویی دیدم این گدا مستقیما رفت سراغ وانتیه و ..........
بله خوب که دقت کردم دیدم داره باهاش دعوا می کنه
قضیه از این قرار بود که گدا داشت به مرد وانتیه اعتراض می کرد واسه صدای بلند بلندگوش و اینکه باعث میشه کاسبیش درش تخته بشه .:surprised:

اما چیزی که این وسط برام جالب بود این بود که اون گدا برگشت به اون وانتی گفت ملت هر روز که به تو احتیاج ندارن هی دم به ساعت میری میای درحالی که به من هر لحظه احتیاج دارن:surprised:

خیلی دلم می خواست برم جلو ازش بپرسم ملت به چه چیز تو احتیاج دارن که خب وانتیه حرف دل منو تله پاتی کرد و ازش پرسید
جواب گدا می دونید چی بود
من با دعا کردن و اسم ابوالفضل و حسین رو آوردن حاجت اونارو برآورده می کنم :surprised::surprised::surprised:

بازم جالبش می دونید چی بود این بود که درست روز قبلش یعنی دیروز یه گدای خیلی پیری اومده بود و در خونه ها رو می زد تا بهش پول بدن اما هیشکی عین خیالش نبود اما برا این یارو که اتفاقا هم جوون بود وهم سالم هی پول می ریختن
این جا بود که دوباره این شعر محمدتقی بهار یادم افتادکه :
تا ملت چیزند رندان چیز سواری می کنند:(:(
متأسفانه الآن مردم ما قرآن رو ول کردن چسبیدن به احادیث جعلی. این احادیث هم وسیله ای برای دیکتاتورها شده که کارهای خودشون رو توجیه کنند.
 

memareiram

عضو جدید
حتما شمام با این وانتیا که تو کوچه ها و خیابونا می چرخند و وسایل دست دوم ما رو می خرند برخورد داشتید خیلی از این افراد -آدمای زحمت کشی هستند که صب تا شب دنبال نون حلال بدون ساندیس واسه زن و بچه شون هستند فقط تعداد انگشت شماری از افراد هستند که در لباس این زحمت کشان به شغل شریف و بسیار خطیر جاسوسی و خبر چینی مشغولند
(بخصوص این روزا که ملت به پارچه مخمل خیلی علاقه پیدا کردن :surprised:)

از اون طرف حتما بااین گداهایی که در لباس مداح اهل بیت تو کوچه خیابونا می گردن و با خوندن جمعه سوره سی ( سوره جمعه و دعای ابوالفضل و اینا ) واسه خودشون تراول جم می کنن( زحمت می کشن خیلی:)) آشنا شدید



امروز نزدیک ظهر یه ماجرای جالبی تو محله ما اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بود که در آن واحد یهویی از یه طرف یکی از این وانتی های محترم تو محله پیداش شد و از طرف دیگه گداو مداح اهل بیت
گدا بدون بلندگو بود ولی انصافا صدای خیلی رسایی داشت و با همون رسایی داشت دعا و ورد می خوند اما درست طرف مقابلش وانتیه بلندگوی خیلی قویی داشت و هی لیست اقلامی رو که می خرید رو اعلام میکرد
نتیجه این شده بود که هیشکی صدای گدا رو بخوبی نمی شنید در نتیجه هیشکی از خونه اش بیرون نمی اومد تا بهش پول بده .....همین طور که داشتم این منظره رو تماشا می کردم یهویی دیدم این گدا مستقیما رفت سراغ وانتیه و ..........
بله خوب که دقت کردم دیدم داره باهاش دعوا می کنه
قضیه از این قرار بود که گدا داشت به مرد وانتیه اعتراض می کرد واسه صدای بلند بلندگوش و اینکه باعث میشه کاسبیش درش تخته بشه .:surprised:

اما چیزی که این وسط برام جالب بود این بود که اون گدا برگشت به اون وانتی گفت ملت هر روز که به تو احتیاج ندارن هی دم به ساعت میری میای درحالی که به من هر لحظه احتیاج دارن:surprised:

خیلی دلم می خواست برم جلو ازش بپرسم ملت به چه چیز تو احتیاج دارن که خب وانتیه حرف دل منو تله پاتی کرد و ازش پرسید
جواب گدا می دونید چی بود
من با دعا کردن و اسم ابوالفضل و حسین رو آوردن حاجت اونارو برآورده می کنم :surprised::surprised::surprised:

بازم جالبش می دونید چی بود این بود که درست روز قبلش یعنی دیروز یه گدای خیلی پیری اومده بود و در خونه ها رو می زد تا بهش پول بدن اما هیشکی عین خیالش نبود اما برا این یارو که اتفاقا هم جوون بود وهم سالم هی پول می ریختن
این جا بود که دوباره این شعر محمدتقی بهار یادم افتادکه :
تا ملت چیزند رندان چیز سواری می کنند:(:(
کاملا موافقم، اما آبجی شما که اینقدر رادیکال نبودی:surprised:
 

vahid2007

عضو جدید
کاربر ممتاز
چیز یعنی چی همون پنیره یا هومن چیزه خودمونه
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
این ربطی به رادیکال و توان و سینوس و تانژانت نداره
واقعیته که تو جامعه ما وجود داره

اما شما فراموش نگنید وضعیت اقتصادی مردم ایران چه جور ...
فراموش نکنید خیلی از کسایی که 22 بهمن تو خیابون ها اومده بودند از طرف نهاد ها ی اداری مجبور شده بودند ...شاید ادم هایی اگاهی هم باشند اما برخلاف میلشون اومده بودند ..
فراموش نکنید که مذهب مثل ذنجیری دست و پای توده زیادی از مردم را بسته و به دست حکومت داده

و فراموش نکنید توهین هیچ گاه چاره ساز نبوده
 

memareiram

عضو جدید
این ربطی به رادیکال و توان و سینوس و تانژانت نداره
واقعیته که تو جامعه ما وجود داره
اینم قبول دارم
ولی انگار خیلی ها هستن که این واقعیت هارو میبینن ولی راه حل چیه؟؟؟
وقتی به خودت هم نگاه میکنی، میبینی که خودت هم از این سنت زدگی بیهوده رنج میبری(البته منظورم هممونه)
بجاش یه راه حل خوب بمون نشون بده..
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم قبول دارم
ولی انگار خیلی ها هستن که این واقعیت هارو میبینن ولی راه حل چیه؟؟؟
وقتی به خودت هم نگاه میکنی، میبینی که خودت هم از این سنت زدگی بیهوده رنج میبری(البته منظورم هممونه)
بجاش یه راه حل خوب بمون نشون بده..

فکر می کنم دیکتاتوری از زمانی اغاز می شه که یک نفر به جای یک ملت فکر کنه ...

وهیچ وقت راه حل خوب رو یه نفر به یه ملت نشون نمیده بلکه این یه ملت که راه حل خوب

رو پیدا می کنه ...و
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما با کمک کلمات و. واژه ها فکر می کنیم ...و قتی ادبیات ادمی محدود بشه به واژه های تکراری توهین امیز بیرحم توهمی ...این نشون می ده که اون ادم ...تکراری توهین امیز خشن . بی رخم فکر می کنه و در نتیجه عمل می کنه و این خیلی بده
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم قبول دارم
ولی انگار خیلی ها هستن که این واقعیت هارو میبینن ولی راه حل چیه؟؟؟
وقتی به خودت هم نگاه میکنی، میبینی که خودت هم از این سنت زدگی بیهوده رنج میبری(البته منظورم هممونه)
بجاش یه راه حل خوب بمون نشون بده..

خب راه حل هم فردی داره هم جمعی
فردیش اینکه از خودمون از افکار ساختار یافته خودمون شروع کنیم
میشه با کتاب خوندن با بحث کردن تو همچین جاهایی به اعتقاداتمون شک کنیم یا نه شک نکنیم بیاییم اونارو به چالش بکشیم سوالات دیگری از جنس دیگری از خودمون بپرسیم
سوالات بنیادی
بعد این سوالات رو با اعضای خونواده خودمون با برادر خواهر دوست آشنا فامیل همسایه با هرکسی که مستقیما باهاش ارتباط داریم به بحث بزاریم
می دونی این دونه دونه آگاه شدن ما چه تاثیری می تونه تو دراز مدت تو جامعه بزاره

اما چیزی که به شخصه خودم خیلی بهش اعتقاددارم اینکه باید یه سری سوالاتی تو ذهن شخص شکل بگیره و مدام اونو اذیت کنه تا مجبور بشه بره به طرفش بره تا جوابشونو پیدا کنه

خیام یه شعری داری من خیلی وقتا برا خودم زمزمه می کنم
قومی متفکرند اند ره دین ......قومی به گمان فتاده در راه یقین
ترسم ازآن روزی که بانگ برآید کای بی خبران .......راه نه آنست و نه این

یه زمانی بود این معلمای جوونی که می رفتن تو روستاهای دور افتاده و محروم برا درس دادن اکثر افراد آگاهی بودن که حین درس دادن به بچه های روستا آگاهی میدادن و با ایجاد سوال کردن تو ذهن اونا حتی با دادن کتابای غیر درسی بچه ها رو بیدار می کردن اما متاسفانه امروز نه چنین معلم هایی هس و اگرم باشه آموزش پرورش بنیادگرای ما اونارو استخدام نمی کنه
 

memareiram

عضو جدید
فکر می کنم دیکتاتوری از زمانی اغاز می شه که یک نفر به جای یک ملت فکر کنه ...

وهیچ وقت راه حل خوب رو یه نفر به یه ملت نشون نمیده بلکه این یه ملت که راه حل خوب

رو پیدا می کنه ...و
شاید بهتر باشه بگیم: دیکتاتوری از زمانی اغاز می شه که مردم به دنبال کسی میگردن تا به جاشون فکر کنه و تصمیم بگیره، به امید اینکه خودشون رو از مسئولیت مهمی که در برابر جامعه دارن رها کنن.
خب همیشه یه نفر پیدا میشه که از مردم ساده سوء استفاده کنه.
 

memareiram

عضو جدید
خب راه حل هم فردی داره هم جمعی
فردیش اینکه از خودمون از افکار ساختار یافته خودمون شروع کنیم
میشه با کتاب خوندن با بحث کردن تو همچین جاهایی به اعتقاداتمون شک کنیم یا نه شک نکنیم بیاییم اونارو به چالش بکشیم سوالات دیگری از جنس دیگری از خودمون بپرسیم
سوالات بنیادی
بعد این سوالات رو با اعضای خونواده خودمون با برادر خواهر دوست آشنا فامیل همسایه با هرکسی که مستقیما باهاش ارتباط داریم به بحث بزاریم
می دونی این دونه دونه آگاه شدن ما چه تاثیری می تونه تو دراز مدت تو جامعه بزاره

اما چیزی که به شخصه خودم خیلی بهش اعتقاددارم اینکه باید یه سری سوالاتی تو ذهن شخص شکل بگیره و مدام اونو اذیت کنه تا مجبور بشه بره به طرفش بره تا جوابشونو پیدا کنه

خیام یه شعری داری من خیلی وقتا برا خودم زمزمه می کنم
قومی متفکرند اند ره دین ......قومی به گمان فتاده در راه یقین
ترسم ازآن روزی که بانگ برآید کای بی خبران .......راه نه آنست و نه این

یه زمانی بود این معلمای جوونی که می رفتن تو روستاهای دور افتاده و محروم برا درس دادن اکثر افراد آگاهی بودن که حین درس دادن به بچه های روستا آگاهی میدادن و با ایجاد سوال کردن تو ذهن اونا حتی با دادن کتابای غیر درسی بچه ها رو بیدار می کردن اما متاسفانه امروز نه چنین معلم هایی هس و اگرم باشه آموزش پرورش بنیادگرای ما اونارو استخدام نمی کنه
من میگم که اگه کل ذهنمون و پاک کنیم و دو باره از نو فکر کنیم شاید بشه کاری کرد اما این غیر ممکنه...
و اینکه فکر کنیم مردم طی چند سال روشن میشن خیلی ساده انگاریه....
تازه نمیشه مردم رو مجبور کرد که کتاب بخونن یا فکر کنن .....
کمی به محیط خارج از تهران هم فکر کن مردم محیط های کوچیکتر دیرتر سنت رو رها میکنن
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
من میگم که اگه کل ذهنمون و پاک کنیم و دو باره از نو فکر کنیم شاید بشه کاری کرد اما این غیر ممکنه...
و اینکه فکر کنیم مردم طی چند سال روشن میشن خیلی ساده انگاریه....
تازه نمیشه مردم رو مجبور کرد که کتاب بخونن یا فکر کنن .....
کمی به محیط خارج از تهران هم فکر کن مردم محیط های کوچیکتر دیرتر سنت رو رها میکنن

اره دوست خوب ...

اصلا مگه چند درصد از مردم جامعه ما دل دماغ کتاب خوندن دارند ..
اصلا مگه کتاب خوب رو می زارن چاپ شه تازه اگه ممنوعه باشه چند برابر می فروشن ...
چند درصد از مردم ما همیشه به اینترنت دست رسی دارن ..تازه با این همه فیل ترینگ
چند درصد از مردم ما می تونند دو تا کشور پیش رفته رو از نزدیک ببینند و بفهمند کیفیت زندگی اونها تو چه سطحی
چند درصد ازمردم ما می تونند دور هم جمع بشند و با هم بحث کنند بدون اینکه انگ برنداز بشون نزنند
چند درصد مردم ما ...
با این وجود در راه هدفشون جون میدند مگه ندادند ..

خیلی ببخشید مردم چیز نیستند فقط تو این گیر دادبیمار شدند و علتش هم تقصیر این فضای الوده ای که ساختن و این بی انصافی ...
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب کتاب کتاب ...اقاجان مگه 30 سال پیش مردم هدف ها و جامعه ارمانیشون تو کتاب ها جستجو نمی کردند ...نتیجه ش چی شد همینی که می بینیم ...نمی خوام بگم کتاب بده اما خیلی از حرف های قشنگی که تو کتاب ها نوشتند فقط بدرد همون جا میخوره ...
اینکه دروغ بده ..تقلب بدتر از دروغ ...کشتن ادمها گناه نابخشودنی ...وهزارتا کثافت دیگه که نیازی به خوندن کتاب نداره پس چرا کسی نمی تونه چیزی بگه ..
پس دلیلش فقط اگاهی نیست

امروزه با هر راننده تاکسی که سوار بشی بهتر از صد تا استاد علوم اجتماعی و سیاسی از دردای جامع ش میگه ..اونها به
جای کتاب مردم دور برشون مطالعه می کنند ...
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب کتاب کتاب ...اقاجان مگه 30 سال پیش مردم هدف ها و جامعه ارمانیشون تو کتاب ها جستجو نمی کردند ...نتیجه ش چی شد همینی که می بینیم ...نمی خوام بگم کتاب بده اما خیلی از حرف های قشنگی که تو کتاب ها نوشتند فقط بدرد همون جا میخوره ...
اینکه دروغ بده ..تقلب بدتر از دروغ ...کشتن ادمها گناه نابخشودنی ...وهزارتا کثافت دیگه که نیازی به خوندن کتاب نداره پس چرا کسی نمی تونه چیزی بگه ..
پس دلیلش فقط اگاهی نیست

امروزه با هر راننده تاکسی که سوار بشی بهتر از صد تا استاد علوم اجتماعی و سیاسی از دردای جامع ش میگه ..اونها به
جای کتاب مردم دور برشون مطالعه می کنند ...

آقا آرش قرار نیس کل ملت سیاستمدار و جامعه شناس بشن کافیه نوع نگرش افراد به محیط پیرامونشون عوض بشه
من اصلا منظورم از زدن این تاپیک مسایل سیاسی صرف نبود بلکه بیشترین نقدم به فرهنگ و باورهای سنتی مون هست به اینکه واقعا چی تو مغز ما کردن که فکر می کنیم یه گدا با آوردن اسم حسین و ابوالفضل می تونه کاری کنه که اگه خودمون مستقیما با دل صاف و روزی حلال پیش خدا بریم خودخدا نتونه واسمون انجام بده
در ضمن جایی که من زندگی می کنم اصلا جای آدمای بی سواد و عامی نیس خیلی هاشون تحصیلات بالایی دارن و سطح زندگی عالی اما...
همیشه فقر فرهنگی رابطه خطی با مسایل اقتصادی نداره
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه با حال بود!!;)
ولی خیلی بیکاریااا!!!!!
دقتت قابله تحسینه!
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه با حال بود!!;)
ولی خیلی بیکاریااا!!!!!
دقتت قابله تحسینه!
نه عزیز همچینم بیکار نیستم وایستم تو خیابون به طردد{تردد} افراد دقت کنم به صورت کاملا تصادفی به این ماجرا برخوردم
اما درکل
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
نیست یکدم شکند خواب در چشم کس و لیک
غم این خفته چند- خواب در چشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صب می خواهد از من کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته رو بلکه خبر
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا آرش قرار نیس کل ملت سیاستمدار و جامعه شناس بشن کافیه نوع نگرش افراد به محیط پیرامونشون عوض بشه
من اصلا منظورم از زدن این تاپیک مسایل سیاسی صرف نبود بلکه بیشترین نقدم به فرهنگ و باورهای سنتی مون هست به اینکه واقعا چی تو مغز ما کردن که فکر می کنیم یه گدا با آوردن اسم حسین و ابوالفضل می تونه کاری کنه که اگه خودمون مستقیما با دل صاف و روزی حلال پیش خدا بریم خودخدا نتونه واسمون انجام بده
در ضمن جایی که من زندگی می کنم اصلا جای آدمای بی سواد و عامی نیس خیلی هاشون تحصیلات بالایی دارن و سطح زندگی عالی اما...
همیشه فقر فرهنگی رابطه خطی با مسایل اقتصادی نداره

بیستر سعی کردم نظرم رو در مورد امضاتون بگم ..اسراری هم نیست سارا خانم هرجور راحتید .
نه ارتباط خطی نداره اما تاثیر مهمی روی هم می زارند ..
 

Similar threads

بالا