هر کی سوتی داده تعریف کنه!

Nima_r

عضو جدید
يكي از دوستان دبيرستانم خداي سوتي بود يه بار دبير مرد فيزيك داشتيم اومد سر كلاس اين بنده خدا قدش بلند بود ما يه جراغ از اونايي كه حالت فنر داره بالا بايين ميره داشتيم تو كلاسمون اين و اورده بوديم بايين معلم كفت جرا اين لامب و مياريد بايين همش كور ميشيدا !! دوستم كفت اقا ما كارمونه از صبح تا شب هي ميكشيم بايين هي ميكشيم بالا( البته با عرض معذرت):redface:
نمره ديكتت 15
با اينكه خوندنش سخت بود منظورتو فهميدم:smile:
جالب بود
 

amirhossein65

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه سوتي از يكي از دوستام تعريف ميكنم. يه روز اين بنده خدا ميره خونه مادر بزرگش. بعد نميدونم چي ميشه سر از بالاكن در مياره. از بالاكن حياط خونه همسايه رو نگاه ميكرده كه يه خانم محترم رو اونجا زيارت ميكنه. از اون بالا حي صدا در مياورده ولي دختره توجهي نميكرده. اين جريان در حدود يكي دو ساعتي طول ميكشه. بعد مامانبزرگش مياد بالاكن ميگه داري چي كار ميكني. اين دوست ما هم ميگه دارم هوا ميخورم. بعد چشم مامان بزرگش به دختر همسايه ميافته ميگه: ميبيني اين بنده خدا كره، بيچاره چيزي نميشنوه.:w15:

خیلیییی قششنگگگگ بوددد!!! کلی خندیدم!!:biggrin:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خیلی با حال بود . هنوزم بچه مثبتی؟
راستی ناظم شما که خدای نکرده قزوینی نبوده ها؟
والا از نظر تیپو قیافه که خدا داند .. ای همچین اسپرتیم :دی
نه دیگه آدم پا به سن که میزاره مثبتیش کم میشه :دی
نه خیر نبود !! دهه !!
 

Anahita.pb

عضو جدید
یاد قدیما به خیر...سوم دبیرستان بودیم.یه دبیر فیزیک داشتیم.خیلی nice بود.یه جلسه اومد سر کلاس یکم قاطی بودو بد اخلاق بود.اتفاقا منم اون روز اعصاب نداشتم.دقیق یادم نیس.اما یارو یه چیزی گفت.منم قاطی کردم یه فحش زشت (خیلیییی زشت) بش دادم.(تو گوش دوسم گفتم مثلا! )یهو برگشت به خنده ای کرد گفت بچه ها کلاس کوچیکه صدا میپیچه :cry:
 

Anahita.pb

عضو جدید
من چند روزه قبل ميخواستم چيزي از يكي از پسرهاي كلاسمون بپرسم كه اسمش سپهره...ميخواستم فاميليش رو صدا كنم كه به جاي فاميلي بهش ميگم آقاي سپهري....اوه اوه نميدونين چقدر قرمز كردم!!!!!



منم یه سوتیه مشابه دارم یکی از پسرا کلاسمون اسم کوچیکش اسماعیل بود.(ما دخترا تد جمع خودمون به شوخی بش اسی میگفتیم)ترم اول بودیم کلاس رسم فنی اومدم یه چیزی ازش بگیرم گفتم اسی!؟! نقالتو بده!
 

www.suma.ir

عضو جدید
1- شما با پاپوشه عروسكي (به شكل خوك صورتي رنگ) محله كارتون رفتين؟
خب عزيزان من رفتم
2- در ايام جواني تلفن زدم كه با عزيزي قرار بزارم خوب كه قرار مدارو گذاشتم . گفت باشه باباجان ميگم به موقع سر قرار بياد(پدرشون بودند ايشون)

:w15::w15::w15: وای این دومیه چقد توپ بود
ممنون :w15::w15::w15:
 

www.suma.ir

عضو جدید
بابام تعریف میکرد میگفت یه سری تو جاده خیلی گشنه ام بوده پیاده میشه بره رستوران یه چیزی بخوره میره میبینه هیچ خبر نیست هرچی هست لاستیک و تایرو ...... میره به تابلو بالا سرش نگاه میکنه میبینه کیان تایر رو خونده کبابی طاهر(در ضمن بابای من چشاش ضعیفه و گاهی اوقات عینک نمی زنه طفلی واسه همین تو دید مشکل پیا میکنه!!)

:w15::w15::w15:
وای سوتی های خونوادهی تو که منو کشت از خنده
:w15::w15::w15:
ممنون خیلی باحالی:gol:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند سال پیشا که خواهرم تازه حامله شده بود تو خونه دامن گشاد میپوشید که راحت باشه یه روز که اومده بود خونه ی ما طبق عادت دوباره همون دامن گشادشو پوشید و اومد نشست .....دور هم نشسته بودیم که یه دفه زنگ درو زدن ..خواهرم دوید رفت درو باز کنه تا به ایفون برسه دیگه دامنی پاش نبود!!!!... (طفلک داداشم چی کشیده!!!:surprised:)
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند سال پیشا که خواهرم تازه حامله شده بود تو خونه دامن گشاد میپوشید که راحت باشه یه روز که اومده بود خونه ی ما طبق عادت دوباره همون دامن گشادشو پوشید و اومد نشست .....دور هم نشسته بودیم که یه دفه زنگ درو زدن ..خواهرم دوید رفت درو باز کنه تا به ایفون برسه دیگه دامنی پاش نبود!!!!... (طفلک داداشم چی کشیده!!!:surprised:)
ببخش دامنه کمر نداشت یا پاچش گشاد بود؟:cry:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
:D:D:D:D:Dدامنه کمرش گشاد بود بابا کشش شل بود:biggrin::biggrin:
:biggrin::biggrin: من یه ماه خوابگاه بودم اوایل
7 صبح رفته بودم دانشگاه یه سره تا 7 شب اومدم خوابگاه شد 9
لباسمو کندم حال نداشتم لباس بپوشم همونجوری خوابیدم مامانم اینا به موبالیم زنگیدن منم خواب بودم برنداشتم زنگ زدن خوابگاه
تو خواب بودم که دیدم یکی در اتاقو میزنه میگه بیا تلفن شهرستان
منم سریع پریدم همونطوری پریدم تو راهرو که یه دفعه یکی داد زد مینا بلوزتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت:cry:
 

felor

عضو جدید
چند وقت پیش یه بنده خدایی تو محلمون خیلی بم ابراز علاقه میکرد.منم ازش خوشم نمیومد.میتونید تصور کنید از اون کنه ها بود...
چند وقت پیش دوستم بم زنگید(از همکلاسیام) گفت عاشق یه پسره شده و پسره خیلی ماه! گفت باهاشون برم بیرون مرد رویاهاشو ببینم. میدون 7حوض منتظر بودیم .دوستم پشتش به خیابون بود .دیدم ای بابا همون پسر کذا با پرشیا واستاده جلوم.به دوستم گفتم مهلا بیا بریم یه جا دیگه یکی از بچه محلامون اینجا.گفتم قبلا عاشقم بوده.تا دوستت نیومده ضایع شیم بریم.مهلا برگشت گفت کدوم؟تا اشاره کردم دوستم زد زیر گریه و...
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پیش یه بنده خدایی تو محلمون خیلی بم ابراز علاقه میکرد.منم ازش خوشم نمیومد.میتونید تصور کنید از اون کنه ها بود...
چند وقت پیش دوستم بم زنگید(از همکلاسیام) گفت عاشق یه پسره شده و پسره خیلی ماه! گفت باهاشون برم بیرون مرد رویاهاشو ببینم. میدون 7حوض منتظر بودیم .دوستم پشتش به خیابون بود .دیدم ای بابا همون پسر کذا با پرشیا واستاده جلوم.به دوستم گفتم مهلا بیا بریم یه جا دیگه یکی از بچه محلامون اینجا.گفتم قبلا عاشقم بوده.تا دوستت نیومده ضایع شیم بریم.مهلا برگشت گفت کدوم؟تا اشاره کردم دوستم زد زیر گریه و...
حالا چی میشد لو نمیدادی:cry::cry::cry: 2 تا کفترو از هم جدا کردی:cry::cry::cry:
 

felor

عضو جدید
حالا چی میشد لو نمیدادی:cry::cry::cry: 2 تا کفترو از هم جدا کردی:cry::cry::cry:
خوب من ازکجا میدونستم که مرد رویاهاش همونه.. کلی اندوهگین شدم و بعدش هر کاری کردم درست نشد که نشد...
تازه فک کن دیگه پسره ول کنم نبود:(
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب من ازکجا میدونستم که مرد رویاهاش همونه.. کلی اندوهگین شدم و بعدش هر کاری کردم درست نشد که نشد...
تازه فک کن دیگه پسره ول کنم نبود:(
عجب پرویی بود پسره:cry:
سوتی من...از دختری حرف میزدم که طرف دختر عموی رفیقم بود....
.
.
.
.
.
اونم گذاشت خوب حرفامو بگم .... بعدگفت اون دختر عمومه !!!!!
داشتم آب میشدم.
حالا چی گفتی؟:confused:
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه قطره ی استریل چشم خریده بودم وقتی که تموم شد رفتم یه دونه دیگه مثل همون خریدم
فرداش که خواستم از قطره جدیده استفاده کنم دیدم درش نیست
قطره قبلی کنارش بود و در هم داشت
من با خودم گفتم لعنت به این شانس قطره خالی در داره ولی پره نداره
رفتم یه سرنگ برداشتم قطره رو از پره کشیدم ریختم تو خالیه بعدشم درش رو بستم
چند ساعت بعد فهمیدم میتونستم درشون رو جا به جا کنم
 

NARCISSUS70

عضو جدید
:biggrin::biggrin::biggrin:
آره واسه منم از این سوتیا زیاد اتفاق افتاده
دمتون گرم
سال سوم که بودیم یه دوست داشتم اونم مثه فامیل شما سوژه ی سوتی بود !
یه روز با یکی دیگه از بچه های کلاس که با هیچکس سر سازگاری نداشت داشت جرو بحث میکرد کار به جاهای باریک کشیده بود که یهو این دوستم از شدت عصبانیت داد زد : اه من دیگه حوصله ی زر زدن با تو رو ندارم :biggrin:
اون لحظه کل کلاس اینجوری شدیم :eek::eek::eek: بعدم اینجوری شدیم :biggrin::biggrin::biggrin: حتی اون 2 تا هم ایجوری شدن :biggrin:
ولی بیچاره دوستم تا یه مدت سوژه ی بچه ها بود :biggrin:
 

پترو

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند سال پیشا که خواهرم تازه حامله شده بود تو خونه دامن گشاد میپوشید که راحت باشه یه روز که اومده بود خونه ی ما طبق عادت دوباره همون دامن گشادشو پوشید و اومد نشست .....دور هم نشسته بودیم که یه دفه زنگ درو زدن ..خواهرم دوید رفت درو باز کنه تا به ایفون برسه دیگه دامنی پاش نبود!!!!... (طفلک داداشم چی کشیده!!!:surprised:)
داداشت برا چی؟؟؟!!
 

elahe84

عضو جدید
من يه بار دوران دانشجويي بي پول شده بودم حسابي ، ميخواستم برم خونه با نا اميدي رفتم كارتمو گذاشتم تو دستگاه يه مبلغي نوشتم ، با كمال تعجب بهم پول داد اصلا فكر نميكردم پول داشته باشم كلي خوشحال شدم تا حدي كه از عابر بانك تشكر كردم
وقتي برگشتم ديدم همه دارن ميخندن .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
يه بار توي سايت يوني نشسته بودم و چون حوصله سر نره،هندزفري تو گوشم بود...صدا اونقدر زياد بود كه ديگه صداي توي سايت رو نميشنيدم...وقتي يه آهنگ تموم شد توي فاصله ي بين دو تا آهنگ ديدم يكي دارم توي سايت داد و بيداد ميكنه...سرم رو برگردوندم،ديگه يه پسره كنارم وايساده و داره داد ميزنه كه خانم كيفت رو بردار تا من اين صندلي رو بردارم...بدبخت چشمهاش از حدقه داشت ميزد بيرون اينجوري:eek:،چون فك كرده بود كه من گوشهام سنگينه:w15:
 

دختر شاه پریون

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه سری رفته بودیم مهمونی همه خاله هامو اینا بودن داشتیم با هم حرف میزدیم و اینا .....یهو خالم ازم یه سوالی پرسید(دقیقا یادم نیس چی بود)منم واسش کلی توضیح دادم دیگه دهنم کف کرده بود ...همین که ساکت شدم دوباره سوالشو تکرار کرد(انگار نه انگار که نیم ساعت داشتم توضیح میدادم!!!!:surprised:)...منم قاط زدم گفتم :اه چقدر خره ...باز دوباره خواستم توضیح بدم که دیدم خالم اینجوری شد:eek:...کلی خجالت کشیدم:D
 

Similar threads

بالا