اول قدم در راه او , من را شكستم
در يك نبرد تن به تن , تن را شكستم
كلك قضا مي خواست بد مشقی نمايد
فاق قلم , ساق قلمزن را شكستم
با گفتگويی تازه در سينای سينه
شان شبان شعب ايمن را شكستم
با يك نگه شرح هزاران قصه كردم
پيمانه الفاظ الكن را شكستم
با زهر خندی بر مزار آرزوها
ای وای های تلخ شيون را شكستم
می خوانمش وقت دعا با ذكر يا دوست
اوراد و اذكار ملون را شكستم
تابوت آمالم به دست باد می رفت
من كف زنان تفسير مردن را شكستم
بر خاك غلتيدم ولي در مذبح عشق
سهراب سان پشت تهمتن را شكستم
ديگر منی در من مجو ارفع كه گفتم
اول قدم در راه او , من را شكستم
در يك نبرد تن به تن , تن را شكستم
كلك قضا مي خواست بد مشقی نمايد
فاق قلم , ساق قلمزن را شكستم
با گفتگويی تازه در سينای سينه
شان شبان شعب ايمن را شكستم
با يك نگه شرح هزاران قصه كردم
پيمانه الفاظ الكن را شكستم
با زهر خندی بر مزار آرزوها
ای وای های تلخ شيون را شكستم
می خوانمش وقت دعا با ذكر يا دوست
اوراد و اذكار ملون را شكستم
تابوت آمالم به دست باد می رفت
من كف زنان تفسير مردن را شكستم
بر خاك غلتيدم ولي در مذبح عشق
سهراب سان پشت تهمتن را شكستم
ديگر منی در من مجو ارفع كه گفتم
اول قدم در راه او , من را شكستم