داستاني روووووووومانتيك..!!!!!

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستاني رومانتيك....جاويد عجبا!!!!:surprised::surprised::surprised:
روزي روزگاري يك پسر بچه در فصل زمستان در دو طرف يك رودخانه دو آدم برفي براي بازي كردن درست كرد زماني كه آدم برفي ها تنها ميشدن به هم نگاه ميكردن تا بلاخره عاشق هم شدن وبراي رسيدن به هم چاره اي جزء آب شدن نداشتن تا شايد در آب رودخانه بهم برسند...
نويسنده: خودم زمستان سال 1386
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم داشتی میومدی باشگاه دختری کسی چیزی ندیدی
فکر کنم داری عاشق میشیا:eek:

چرا اتفاقاً داشتم ميومدم تو روديدم ولي تو من رو نديدي:surprised::biggrin:

مرسی آقای نویسنده

قشنگ بود

:heart::heart::heart::heart::heart:
خواهش ميشه داش:gol:

اینو خیلی وقت پیش تو تلویزیون من شنیدم.
نویسنده........
نه عزيزم بخدا نويسندش خودمم:cool:
 

نازیلا

عضو جدید
کاربر ممتاز
:smile:
داستاني رومانتيك....جاويد عجبا!!!!:surprised::surprised::surprised:
روزي روزگاري يك پسر بچه در فصل زمستان در دو طرف يك رودخانه دو آدم برفي براي بازي كردن درست كرد زماني كه آدم برفي ها تنها ميشدن به هم نگاه ميكردن تا بلاخره عاشق هم شدن وبراي رسيدن به هم چاره اي جزء آب شدن نداشتن تا شايد در آب رودخانه بهم برسند...
نويسنده: خودم زمستان سال 1386
نویسنده داستانت قدیمیه......:smile:
 

Similar threads

بالا