چنار عباسعلی!

mehrshad53

اخراجی موقت
[FONT=times new roman, new york, times,
serif]
آورده اند که حرم سرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر روز شاهد دعوا و رقابت های پنهان و آشکار بود، روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به" ری" رسانده و در" عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد؛ البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!​


فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است​

این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند​
[/FONT]
شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به امامزاده ی تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست​
زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!​
"ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند​

علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد، طوری که پناه جستن به "عبدالعظیم حسنی" و قداست راستین او می رفت که جای خود را به" چنار امامزاده" ای ساختگی در توی حرم شاه بدهد!
وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این" آئین گرائی مذهبی "آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند.
قداست های ساختگی و بدلی، اینگونه اند که هم از اصل و نسخه ی واقعی دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله ای برای سوء استفاده تا در فرصتی مناسب در پناه سینه های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است به قربانگاه رود!
ایرانیان از آن رو که دینمدارند، همین مسئله متاسفانه زمینه ای است تا گاه عده ای با طرح ادعاهای عجیب و غریب و قداست های من در آوردی، سوءاستفاده سیاسی از مردم کنند و وقت مناسب خودش از آن همه شور و فریاد و گریه و دخیل بستن به نفع مرام سیاسی نه چندان روشن خود بهره گیرند!
البته که در این بین قشری گری و سطحی نگری و ساده لوحی برخی متدینان نیز بهترین کمک برای سیاه اندیشانی است که در صدد سوءاستفاده اند.
چه بر سر دین می آید ؟!! آن گاه که "قشری گری مذهبی" به یاری حیله گران ریاکاری بیاید که می خواهند دین را همچون ابزاری در اختیار خود گیرند
"چنار عباسعلی" به عنوان نمادی از "قداست های ساختگی" اگر الآن به پا نیست،امّا بی شک ریشه هائی داخل در جهل و نادانی توده ها، همچنان قابل رویش دارد و باقی.....​
پایان کپی پیست!​
 

spow

اخراجی موقت
اصفهان!!
مازندنومه؟؟
 

ali_reza6556

کاربر فعال
متاسفانه اينها چيزايي هست كه توي فرهنگ ما ريشه دونده
همه فراموش كردن كه تمام اماما و پيامبرا همه يك وسيله
هستن واسه شناخت بهتر خدا
خيلي از مردم هدف رو گم كردن و نميدونن كه اگه چيزي و يا
خواسته اي دارند بايد از خداي خودشون بخوان نه يك درخت
چنار يا امثال اون
ما داريم به سمتي ميريم كه شايد با اون بت پرستا ي
چند هزار سال پيش فرقي نكنيم:(
 
آخرین ویرایش:

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بحث شفاعت نزد امامان و امام زادگان بسیار جالب و جذاب و داغ است!

بیا بالا تا بعداً بیام سر وقتت!:D


دیگه زیر آبی در تاپیک ها اعماق خسته مان کرده!:confused:


تا فردا که بیاییم و فتنه به پا کنیم اندکی صبر سحر نزدیک است!
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این بحث شفاعت نزد امامان و امام زادگان بسیار جالب و جذاب و داغ است!

بیا بالا تا بعداً بیام سر وقتت!:D


دیگه زیر آبی در تاپیک ها اعماق خسته مان کرده!:confused:


تا فردا که بیاییم و فتنه به پا کنیم اندکی صبر سحر نزدیک است!
:D:D:D:D
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره دیگه درو دیواره امامزاده هارو طلا میگیرن
مردم هزارجور نذرو نیاز میکنن
ازهمه بدتر هرکاری میکنن که دستشون به ضریح برسه وگرنه فکرمیکنن زیارتشون قبول نمیشه
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره دیگه درو دیواره امامزاده هارو طلا میگیرن
مردم هزارجور نذرو نیاز میکنن
ازهمه بدتر هرکاری میکنن که دستشون به ضریح برسه وگرنه فکرمیکنن زیارتشون قبول نمیشه


من دیدم کسایی رو که فک میکنن اگه رفتن حرم امام رضا (به فرض مثال عرض میکنم)
بعد دستشون به ضریح نرسید اصلا زیارت نکردن:surprised:
یعنی حتما باید به ضریح دست بزنن ولو اینکه خفه شن یا دیگرانو خفه کنن :surprised:
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیدم کسایی رو که فک میکنن اگه رفتن حرم امام رضا (به فرض مثال عرض میکنم)
بعد دستشون به ضریح نرسید اصلا زیارت نکردن:surprised:
یعنی حتما باید به ضریح دست بزنن ولو اینکه خفه شن یا دیگرانو خفه کنن :surprised:

دقیقا
حالا باز اقایون ارومترن بیشتر رعایت میکنن خودم شاهد بودم بهخاطر همین کار زنها جیغ میزدن یا همدیگه رو میزدن تا به ضریح دست بزنن
من که جرات نکردم نزدیک برم
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب اینجا هست که تحصیلکرده ترین افراد جامعه ما هم به این چیز ها اعتقاد دارند.
تو شهر ما یک امامزاده هست .میگن طرف غلام یا همون خدمتکار امام رضا بوده.تازه فقط سرش اینجا هست.
تحصیلکرده ترین ادم ها وقتی میان سر قبر فامیلاشون.اول یک سر به اینجا میزنند


خودت میگی یه امامزاده هست میرن زیارت


مهرشاد میگه چنین چیزی نبود اصلا دروغکی بود اونطوری میرفتن
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بازم دو روز نبودم ها!

عیبی نداره غر نزنم شب خوابم نمیبره! شما به دل نگیرین!


و اما شفاعت! خواستم یه تاپیک جداگانه بزنم دیدم همین خوبه و مناسبت هم داره!


این مفهوم شفاعت از اون دست مفاهیم و باورهایی هست که فقط در فقه شیعه وجود داره!


در دوران پیش از اسلام در ایران افرادی که به حمایت و کمک اشراف و طبقات بالای جامعه برای رفع مشکل خودشون در رابطه با حکومت نیاز داشتند به منزل این افراد میرفتند و به اصطلاح اونجا بست مینشستند!


پس از ورود اسلام به ایران این رسم ایرانی به جای خودش باقی موند با این تفاوت که اینبار به جای اعیان، امامزادگان!!!، قدم گاه ها و ... جایگزین شدند!


رد این باور با استفاده از اصول دین اسلام بسیار ساده است!


فکر کنم اکثر شما با این ترجمه از ایات قران اشنا هستید!

هر کس که ذره ای نیکی کند پاداش آن و هرکس که ذره ای بدی کند جزای انرا میبیند!



خیلی عذر میخوام طرف رفته هر غ... دلش خواسته کرده بعد سر و پا برهنه میره خدمت فلان امام زاده (یا امام با کلاس و تضمین بالاتر برای شفاعت) که یا سیدی ادرکنی!!!!


ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی-------------------- کاین ره که تو می روی به ترکستان است!


شفا از امام، بخشش از امام، معجزه از امام، کرامت از امام!!!!

امام هم که به باور حضرات پیشکار خداست و به قول خودمون پارتی جماعت میشه پیش خدا!


گناه کردی بدی کردی فساد کردی و .... راهش چیه؟ یا سیدی شفاعت!


این جماعت دستکی برای ملت غافل درست کردند که سرشون به نامه بردن و اوردن و شکایت کردن و شفا خواستن و .... گرم بشه و ملت هم که جریانشون حکایت شعر حافظه!

دوش واعظ شهر میگفت به گوش حمارش-------------------- هرکه شود خر البته میشوند سوارش


چند سوال دارم از این باورمندان به خرافه ای به نام شفاعت!

ایا خداوند انچنان ظالم و ستمکار است که گناه بنده ای را نمیبخشد مگر اینکه کسی پیشش وساطت کنه؟

ایا این امامان و امامزادگان کارشون شفا دادن و طلب بخش کردن از خداوند برای بندگان گناهکاره؟

بعد امام از کجا این کار رو انجام میدهند؟ از محل مقبره ای که جسم فانی شون در اونجا پوسیده و یا از جایی در اسمان (که لابد بهشت اونجاست) به کار بندگان رسیدگی میکنند؟

تکلیف این قدمگاه ها چیه؟ امام و امام زاده که اونجا دفن نیستند! ایا امام و امامزادگان مسئول قدمگاه های خودشون هستند؟

بعد چرا امام و امام زادگان فقط بعضی جا ها قدمگاه دارند؟ مگر جاهای دیگه قدم نگذاشتند؟


بعد این امامان و امام زادگان قدرت خدایی دارند که میتونند همزمان هزاران مراجع رو مدیریت کنند؟


بر اساس کدوم دلیل منطقی و عقلی میتونید این قدرت های ماورایی رو برای امامان و امام زادگانی تعریف کنید که در زندگی خودشون از هیچ اسیبی در امان نبودند؟


اینم به عنوان حسن ختام! رفیقی دارم که سیده و از من بی ایمان تر!


جریانی رو اینجوری تعریف میکنه:

" پارسال طرفای زمستون رفتیم زیارت جدمون (امام زاده ای که خانوادش منتسب به اون هستند) ! اولش که متولیه تحویلمون نگرفت از بس مسخره بازی دراوردیم! بعدش که فهمیدم ما کی هستیم گل از گلش شکفت و شروع کرد از کرامات جدمون صحبت کرد!

میگفت اقا قربونش برم وقتی اومد اینجا شروع کرد به چوپانی! مردم میدیدند که گله اقا هر روز از روز قبل چاق تر و فربه تر میشوند که خیلی عجیب بود! (من کاری ندارم که گوسفندها از بس هر روز چاق شدند اخرش ترکیدند یا نه!!!)

یه روز مردم اقا رو تعقیب کردند تا ببینند چی کار میکنه! دیدند اقا میره طرف یه بیشه همون نزدیکی و میشینه به عبادت و نماز خوندن! بعد دو تا شیر میان و به اقا تعظیم میکنند و گله میبرند برای چرا! غروب که شد شیرها گله رو برمیگردونند و دوباره تعظیم میکنند و برمیگردند! و اقا هم صبح تا شب نماز میخونده!"


به قول همین رفیقمون اقا قربونش برم حقا که سید بوده و سیستم کار کردنش هم سیدی بوده! بشینه خودش یه گوشه و دو تا شیر دست به سینه بیان بهش خدمت کنند!

اینها بدون شک خرافاتی هستند که برای تحمیق مردم و بهره وری از نا اگاهی اونها تولید شدند!

هر امام زاده ای متولی داره که نونش بسته شده به نون مردم!

خانواده پدری من اصالتاً مال شهر کوچکی هستند کنار کویر که از زمان پیدایش تا همین چند سال پیش مسجد نداشت!

حتی هیچ اثری از مساجد خرابه اطراف این شهر پیدا نمیشه!

به قول پدرم کار این مردم یا کارگری معدن بوده یا شتر داری و هر دو کار اونقدر پر زحمت و کم درامد بوده که پولی برای تن پروری متولی مسجد باقی نمیمونده! تا حدی که وقتی توی این شهر کسی میمرده از یکی از شهرهای بزرگتر اطراف قران خون می اوردند!


میزان رشد خرافات میان مردم رابطه مستقیمی داره با میزان نا اگاهی اونها و امکان بهره وری اقتصادی از اونها!

وگرنه این امامزادگان و قدمگاه ها بیشتر از من توانایی تولید اعجاز ندارند!



زنده باد پست متری!
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
برو بالا!


از مخالفان دعوت میکنم بیایند مخالفت کنند کمی تاپیکمون داغ بشه!

دمه عیدی تاپیک داغ نداریم!
 

YuMi

اخراجی موقت
من بازم دو روز نبودم ها!

عیبی نداره غر نزنم شب خوابم نمیبره! شما به دل نگیرین!


و اما شفاعت! خواستم یه تاپیک جداگانه بزنم دیدم همین خوبه و مناسبت هم داره!


این مفهوم شفاعت از اون دست مفاهیم و باورهایی هست که فقط در فقه شیعه وجود داره!


در دوران پیش از اسلام در ایران افرادی که به حمایت و کمک اشراف و طبقات بالای جامعه برای رفع مشکل خودشون در رابطه با حکومت نیاز داشتند به منزل این افراد میرفتند و به اصطلاح اونجا بست مینشستند!


پس از ورود اسلام به ایران این رسم ایرانی به جای خودش باقی موند با این تفاوت که اینبار به جای اعیان، امامزادگان!!!، قدم گاه ها و ... جایگزین شدند!


رد این باور با استفاده از اصول دین اسلام بسیار ساده است!


فکر کنم اکثر شما با این ترجمه از ایات قران اشنا هستید!

هر کس که ذره ای نیکی کند پاداش آن و هرکس که ذره ای بدی کند جزای انرا میبیند!



خیلی عذر میخوام طرف رفته هر غ... دلش خواسته کرده بعد سر و پا برهنه میره خدمت فلان امام زاده (یا امام با کلاس و تضمین بالاتر برای شفاعت) که یا سیدی ادرکنی!!!!


ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی-------------------- کاین ره که تو می روی به ترکستان است!


شفا از امام، بخشش از امام، معجزه از امام، کرامت از امام!!!!

امام هم که به باور حضرات پیشکار خداست و به قول خودمون پارتی جماعت میشه پیش خدا!


گناه کردی بدی کردی فساد کردی و .... راهش چیه؟ یا سیدی شفاعت!


این جماعت دستکی برای ملت غافل درست کردند که سرشون به نامه بردن و اوردن و شکایت کردن و شفا خواستن و .... گرم بشه و ملت هم که جریانشون حکایت شعر حافظه!

دوش واعظ شهر میگفت به گوش حمارش-------------------- هرکه شود خر البته میشوند سوارش


چند سوال دارم از این باورمندان به خرافه ای به نام شفاعت!

ایا خداوند انچنان ظالم و ستمکار است که گناه بنده ای را نمیبخشد مگر اینکه کسی پیشش وساطت کنه؟

ایا این امامان و امامزادگان کارشون شفا دادن و طلب بخش کردن از خداوند برای بندگان گناهکاره؟

بعد امام از کجا این کار رو انجام میدهند؟ از محل مقبره ای که جسم فانی شون در اونجا پوسیده و یا از جایی در اسمان (که لابد بهشت اونجاست) به کار بندگان رسیدگی میکنند؟

تکلیف این قدمگاه ها چیه؟ امام و امام زاده که اونجا دفن نیستند! ایا امام و امامزادگان مسئول قدمگاه های خودشون هستند؟

بعد چرا امام و امام زادگان فقط بعضی جا ها قدمگاه دارند؟ مگر جاهای دیگه قدم نگذاشتند؟


بعد این امامان و امام زادگان قدرت خدایی دارند که میتونند همزمان هزاران مراجع رو مدیریت کنند؟


بر اساس کدوم دلیل منطقی و عقلی میتونید این قدرت های ماورایی رو برای امامان و امام زادگانی تعریف کنید که در زندگی خودشون از هیچ اسیبی در امان نبودند؟


اینم به عنوان حسن ختام! رفیقی دارم که سیده و از من بی ایمان تر!


جریانی رو اینجوری تعریف میکنه:

" پارسال طرفای زمستون رفتیم زیارت جدمون (امام زاده ای که خانوادش منتسب به اون هستند) ! اولش که متولیه تحویلمون نگرفت از بس مسخره بازی دراوردیم! بعدش که فهمیدم ما کی هستیم گل از گلش شکفت و شروع کرد از کرامات جدمون صحبت کرد!

میگفت اقا قربونش برم وقتی اومد اینجا شروع کرد به چوپانی! مردم میدیدند که گله اقا هر روز از روز قبل چاق تر و فربه تر میشوند که خیلی عجیب بود! (من کاری ندارم که گوسفندها از بس هر روز چاق شدند اخرش ترکیدند یا نه!!!)

یه روز مردم اقا رو تعقیب کردند تا ببینند چی کار میکنه! دیدند اقا میره طرف یه بیشه همون نزدیکی و میشینه به عبادت و نماز خوندن! بعد دو تا شیر میان و به اقا تعظیم میکنند و گله میبرند برای چرا! غروب که شد شیرها گله رو برمیگردونند و دوباره تعظیم میکنند و برمیگردند! و اقا هم صبح تا شب نماز میخونده!"


به قول همین رفیقمون اقا قربونش برم حقا که سید بوده و سیستم کار کردنش هم سیدی بوده! بشینه خودش یه گوشه و دو تا شیر دست به سینه بیان بهش خدمت کنند!

اینها بدون شک خرافاتی هستند که برای تحمیق مردم و بهره وری از نا اگاهی اونها تولید شدند!

هر امام زاده ای متولی داره که نونش بسته شده به نون مردم!

خانواده پدری من اصالتاً مال شهر کوچکی هستند کنار کویر که از زمان پیدایش تا همین چند سال پیش مسجد نداشت!

حتی هیچ اثری از مساجد خرابه اطراف این شهر پیدا نمیشه!

به قول پدرم کار این مردم یا کارگری معدن بوده یا شتر داری و هر دو کار اونقدر پر زحمت و کم درامد بوده که پولی برای تن پروری متولی مسجد باقی نمیمونده! تا حدی که وقتی توی این شهر کسی میمرده از یکی از شهرهای بزرگتر اطراف قران خون می اوردند!


میزان رشد خرافات میان مردم رابطه مستقیمی داره با میزان نا اگاهی اونها و امکان بهره وری اقتصادی از اونها!

وگرنه این امامزادگان و قدمگاه ها بیشتر از من توانایی تولید اعجاز ندارند!



زنده باد پست متری!
اینا رو تو یه تاپیک جدا ول بده ملت ببینند
 

*ندا*

عضو جدید
:biggrin: ;)

وقتی یه مشت عقب افتاده به ملت حکومت کنن همینه دیگه...
خیلی خندیدم.
مثل بچه ها زندگی میکردن. :child:
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگن یه مر بوده از دار دنیا یه خر داشته تو یه سفر تو یه بیابون خرش میمیره اینم از اونجا که تنها داراییش این بوده اونو همونجا قبر میکنه میشینه بالاش کای گریه میکنه جیغ داد میکنه یه کاروان که داشته از اونجا رد میشده اینو میبینه موقع برگشت میره همونجا میگه حتما اینجا انسان با فضیلتی بوده که اینجا اون مرد اون طور گریه میکرد


سال بعد که همون مرد که خرش مرده بود از اونجا رد میشه میبینه یه گنبد زدن بالا سر خرش کلی زائر اونجاس میره پیشه مسئولش میگه اینجا کی دفنه اونم تعریف میکنه یه اقایی داشته گریه میکرده ..... اینم میگه بابا اون مرد من بودم اون مرده ام خرم بوده:biggrin: اینا هم قبرو میکنن میبینن اسکلت خره


نتیجه میگیریم تا یه مقبره میبینی نپر توش هی بزن تو سر . کله ی خودت:surprised:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
godmaycry چنار امامزاده عباسعلی گفتگوی آزاد 0

Similar threads

بالا