غیبت نکنید....یک روایت!

mehrshad53

اخراجی موقت
دیگه از امشب میخوامم خاطره پنداموز بگم و این زیرپوشایی که 30 تا بیشتر از شما توی اسیاب پاره کردیم به یه دردی خورده باشه....
یه دوست اصفهانی داشتم که توی دبیرستان همکلاسم بود و خیلی به من حسودی میکرد و منو دوس نداشت(بماند که چرا!). از اتفاق ما با هم یه دانشگاه قبول شدیم و هم اتاق هم شدیم ......
یه شب که من رفتم بخوابم هدفونم را به گوشم زدم و طبق معمول،صدا را زیاد کردم که همه میشنیدن چی گوش میکنم. در همون حال شب به خیر گفتم و پرده تخت را کشیدم.......
به محض اینکه پرده را کشیدم،هدفون را اروم از روی گوشم برداشتم و گذاشتم نزدیک پاهام و به حرفای رفیقم که با اون یکی داشت غیبت منو میکرد گوش کردم.......
اول داشت میگفت که احمق چه قدر بلند اهنگ گوش میکنه و کره و از این حرفا،کم کم به جاهای باریک کشید و یه جا که دیگه بد چیزی داشت میگفت،من پرده را زدم کنار و اون دید که هدفون به گوشم نیست!:eek:
چند دقیقه ای کاملا مثل گچ شده بود!

پس اگه میخواین غیبت بکنین،حواستون باشه;)

آبان 1388
تقدیم به آرچی
 

monrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
واي... پستات خيلي باحاله مهرشاد... يعني ببخشيد... پدربزرگ...:w12:
 

بيتاب

عضو جدید
دیگه از امشب میخوامم خاطره پنداموز بگم و این زیرپوشایی که 30 تا بیشتر از شما توی اسیاب پاره کردیم به یه دردی خورده باشه....
یه دوست اصفهانی داشتم که توی دبیرستان همکلاسم بود و خیلی به من حسودی میکرد و منو دوس نداشت(بماند که چرا!). از اتفاق ما با هم یه دانشگاه قبول شدیم و هم اتاق هم شدیم ......
یه شب که من رفتم بخوابم هدفونم را به گوشم زدم و طبق معمول،صدا را زیاد کردم که همه میشنیدن چی گوش میکنم. در همون حال شب به خیر گفتم و پرده تخت را کشیدم.......
به محض اینکه پرده را کشیدم،هدفون را اروم از روی گوشم برداشتم و گذاشتم نزدیک پاهام و به حرفای رفیقم که با اون یکی داشت غیبت منو میکرد گوش کردم.......
اول داشت میگفت که احمق چه قدر بلند اهنگ گوش میکنه و کره و از این حرفا،کم کم به جاهای باریک کشید و یه جا که دیگه بد چیزی داشت میگفت،من پرده را زدم کنار و اون دید که هدفون به گوشم نیست!:eek:
چند دقیقه ای کاملا مثل گچ شده بود!

پس اگه میخواین غیبت بکنین،حواستون باشه;)

آبان 1388
تقدیم به آرچی
غيبت كردن بسيار بد است
بدتر از آن تهمت زدن ................:eek::mad:;)
 

SerpentoR

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پیرو خاطرات استاد مهرشاد:

یه بار از یه رفیقم یه اس ام اس 3 پارتی حاوی فحش ها و غیبت های رکیک که نثار من شده بود برام رسید. خندم گرفت. میخواست به یکی دیگه غیبت منو بکنه فرستادش واسه من!!!!
منم یه اس ام اس بهش دادم به این متن: چطوری حمید جون؟ حال احوال خوبه؟ ما رو نمیبینی خوش میگذره؟
بنده خدا 3 ساعت بعد جواب داد. تازه کلی هم مهربون شده بود باهام!!!!

نکته: همیشه چک کنین اس ام اس درست میره یا نه
 

*mobina*

عضو جدید
در پیرو خاطرات استاد مهرشاد:

یه بار از یه رفیقم یه اس ام اس 3 پارتی حاوی فحش ها و غیبت های رکیک که نثار من شده بود برام رسید. خندم گرفت. میخواست به یکی دیگه غیبت منو بکنه فرستادش واسه من!!!!
منم یه اس ام اس بهش دادم به این متن: چطوری حمید جون؟ حال احوال خوبه؟ ما رو نمیبینی خوش میگذره؟
بنده خدا 3 ساعت بعد جواب داد. تازه کلی هم مهربون شده بود باهام!!!!

نکته: همیشه چک کنین اس ام اس درست میره یا نه

آره واقعا. نتیجه گیری خوبی بود...:victory:
حالا کاری به این ندارم که متن sms چیه.اشتباه بره شر میشه واست.:lol:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مرسی مهرشاد جان
حالا چرا تقدیم به آرچی ؟!!!! ........ کلک ...... :دی
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای داداش مهرشاد از دست تو .........:)


 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکبار غیبت استاد میکردم یهو پشت سرم سبز شد!

خیلی با شخصیت بود که چیزی بهم نگفت!

از اون به بعد تو خونه هم که هستم غیبت میکنم حتماً پشت سرم رو نگاه میکنم!
 

mehrshad53

اخراجی موقت
یکبار غیبت استاد میکردم یهو پشت سرم سبز شد!

خیلی با شخصیت بود که چیزی بهم نگفت!

از اون به بعد تو خونه هم که هستم غیبت میکنم حتماً پشت سرم رو نگاه میکنم!

خیلی باحالی سیمین،تشکر ندارم...
راسی تو اولین دوست من تو باشگاه بودی، نه؟ کم پیدایی!
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی باحالی سیمین،تشکر ندارم...
راسی تو اولین دوست من تو باشگاه بودی، نه؟ کم پیدایی!

خواهش میکنم! قابلی نداشت!:D:D

راستش یادم نیست! خودت باید یادت باشه! میام میرم! دستم توی یه تاپیک دیگه بنده !
کم میرسم بیام!

چند روزه ولایت هم بودم نت نداشتم!

ولی میبینم که تو فعال بودی و حسابی ارباب تالار شدی!:surprised:
 

mehrshad53

اخراجی موقت
خواهش میکنم! قابلی نداشت!:D:D

راستش یادم نیست! خودت باید یادت باشه! میام میرم! دستم توی یه تاپیک دیگه بنده !
کم میرسم بیام!

چند روزه ولایت هم بودم نت نداشتم!

ولی میبینم که تو فعال بودی و حسابی ارباب تالار شدی!:surprised:

رعیتیم سیمین خانوم....
 

spow

اخراجی موقت
خواهش میکنم! قابلی نداشت!:D:D

راستش یادم نیست! خودت باید یادت باشه! میام میرم! دستم توی یه تاپیک دیگه بنده !
کم میرسم بیام!

چند روزه ولایت هم بودم نت نداشتم!

ولی میبینم که تو فعال بودی و حسابی ارباب تالار شدی!:surprised:

رعیتیم سیمین خانوم....

سالاری! به خدا سالاری!:D

شانس تو یه تشکر اومد که از شرمندگیت دربیام!


 

FROM_HELL

کاربر بیش فعال
یه بار هم اتاقیم تویه قطار شروع به صحبت کردن می کنه تا اینکه بحث به خوابگاه می رسه و دوستم هم شروع می کنه به بد گویی از مسئول خوابگاهمون (آخه خیلی اذیتمون می کرد) همیشه پشت در اتاق گوش وای میستاد و هزار تا کار دیگه .
خلاصه شبش که رسید خوابگاه و مسئولمون واسه حضور غیاب اومد بهش گفت خانم .. دیشب خوابتو دیدم . خواب دیدم تو راه که داشتی می اومدی همش در مورد من حرف می زدی. دوستم هم فهمید که حتما کار همون هم کوپه ایش بوده و بعدا فهمیدیم که هم کوپه ایش دختر خواهر مسئولمون بوده.
به هر حال هم آبرومون رفت و هم از اون به بعد مسئولمون بیشتر خون تویه دلمون می کرد.
 

Similar threads

بالا