راهي متفاوت براي ابراز عشق

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اوهوم... پس عشق انتخاب بهترين هاست و ازدواج انتخاب بد بدتر؟!
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اوهوم... پس عشق انتخاب بهترين هاست و ازدواج انتخاب بد بدتر؟!


این یعنی تو عشق سختگیری اما عاقبت میفهمی که باید قانع باشی (اینو خودتم گرفتی!)
اما حقیقت اینه باید یه فندک بندازی تو مزرعه گندم، یه اره برقی به جون جنگل

اون موقع دنبال آلترناتیوها میری
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این یعنی تو عشق سختگیری اما عاقبت میفهمی که باید قانع باشی (اینو خودتم گرفتی!)
اما حقیقت اینه باید یه فندک بندازی تو مزرعه گندم، یه اره برقی به جون جنگل

اون موقع دنبال آلترناتیوها میری

اگه يكي اول ازدواج بكنه و بعد عاشق بشه, چي حاج آقا؟
چه آلتر ناتيوي حاج آقا يعني عشق و ازدواج تو اون جنگل و مزرعه نبودند؟ پائولو گشت گشت آخرش ديد كه معشوقه... همون منزل اول بود. بايد از اول دقيق بود...
 
  • Like
واکنش ها: spow

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه يكي اول ازدواج بكنه و بعد عاشق بشه, چي حاج آقا؟
چه آلتر ناتيوي حاج آقا يعني عشق و ازدواج تو اون جنگل و مزرعه نبودند؟ پائولو گشت گشت آخرش ديد كه معشوقه... همون منزل اول بود. بايد از اول دقيق بود...


برا همینه گفتم آدم وقتی باید ازدواج کنه که ازدواج تنها کاریه که نکرده
کسی که عشق و عاشقی نکشیده باشه نمیتونه فرق دوست دختر رو با زنش بفهمه و البته از هر حالتی بدتر اینه که با معشوقت ازدواج کنی که نمونه هاش هست و گویای حالشونه

تقریبا، یعنی اگه تو یه جنگل همه درختها رو دیدی اما کسی به مزاجت خوش نیومد خودت رو مجبور نکنی که یکی رو داشته باشی، کاری که مدتهاست من دارم میکنم، باید صبر کنی تا اون کسی که حتی ممکنه درخت نباشه بیاد ...
زندگی پائولو مال خودشه، دلیل نمیشه برا همه این اتفاق بیوفته

(واضح است که اینها نظرات شخصی اینجانب و بر اساس تجربیات ، نظرات و مشاهدات خود بوده است)
 
  • Like
واکنش ها: spow

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برا همینه گفتم آدم وقتی باید ازدواج کنه که ازدواج تنها کاریه که نکرده
کسی که عشق و عاشقی نکشیده باشه نمیتونه فرق دوست دختر رو با زنش بفهمه و البته از هر حالتی بدتر اینه که با معشوقت ازدواج کنی که نمونه هاش هست و گویای حالشونه

تقریبا، یعنی اگه تو یه جنگل همه درختها رو دیدی اما کسی به مزاجت خوش نیومد خودت رو مجبور نکنی که یکی رو داشته باشی، کاری که مدتهاست من دارم میکنم، باید صبر کنی تا اون کسی که حتی ممکنه درخت نباشه بیاد ...
زندگی پائولو مال خودشه، دلیل نمیشه برا همه این اتفاق بیوفته

(واضح است که اینها نظرات شخصی اینجانب و بر اساس تجربیات ، نظرات و مشاهدات خود بوده است)

لرد جان اونجا رو نميدونم ولي طرفاي ما,ازدواج هاي عاشقانه مخصوصا با دوس-دخ سر انجام خوشي ندارند. البته اين قدر-.- تحقيق كردم و ديدم كه اين به خاطر اينه كه ننه بابا ها حمايت نميكنن بچه رو. و اين حرفت جاي تفكر داره كه گفتي:
برا همینه گفتم آدم وقتی باید ازدواج کنه که ازدواج تنها کاریه که نکرده
برداشتم اينه كه به عشق و حالت يوهو هويي بعد از ازدواج اعتقاد نداري و هر چي هست مال قبل ازدواجه
 
  • Like
واکنش ها: spow

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لرد جان اونجا رو نميدونم ولي طرفاي ما,ازدواج هاي عاشقانه مخصوصا با دوس-دخ سر انجام خوشي ندارند. البته اين قدر-.- تحقيق كردم و ديدم كه اين به خاطر اينه كه ننه بابا ها حمايت نميكنن بچه رو. و اين حرفت جاي تفكر داره كه گفتي:
برداشتم اينه كه به عشق و حالت يوهو هويي بعد از ازدواج اعتقاد نداري و هر چي هست مال قبل ازدواجه

آره، اینجا هم همینطور، کم پیش میاد که کسی موفق شه به چندصد کیلومتری تفکرات دوران دوستیش برسه بعد از ازدواج

البته واقعا، منو چه به ازدواج، اما کسی که خیانت دیده، خیانت نمیکنه
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره، اینجا هم همینطور، کم پیش میاد که کسی موفق شه به چندصد کیلومتری تفکرات دوران دوستیش برسه بعد از ازدواج

البته واقعا، منو چه به ازدواج، اما کسی که خیانت دیده، خیانت نمیکنه

واسه همينه كه منم ميگم به خورده شدن حق الناس حساسيت دارم... وقتي اين حق خوري نسبت به باشه... واقعا دچار ناراحتي وافسردگي هفتگي و شايد ماهيانه بشم.. كسي خيانت ديده خيانت نميكنه... به نظرم ذات هر انساني هر چي باشه تا آخر هم عوض نميشه جزئي عوض ميشه. و اين نكته ايه كه باعث ميشه يك نفر يك عقيده و يا چيز رو با نقب زدن به گذشته اش و كارهاي خاصش شناخت... مثل همين آقاي بامبل... اين ديگه از بچگي ذاتش خراب بوده
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
واسه همينه كه منم ميگم به خورده شدن حق الناس حساسيت دارم... وقتي اين حق خوري نسبت به باشه... واقعا دچار ناراحتي وافسردگي هفتگي و شايد ماهيانه بشم.. كسي خيانت ديده خيانت نميكنه... به نظرم ذات هر انساني هر چي باشه تا آخر هم عوض نميشه جزئي عوض ميشه. و اين نكته ايه كه باعث ميشه يك نفر يك عقيده و يا چيز رو با نقب زدن به گذشته اش و كارهاي خاصش شناخت... مثل همين آقاي بامبل... اين ديگه از بچگي ذاتش خراب بوده


اینم هست، تازه یه عده خیانت که میبینن گرگ میشن و میرن انتقام قبلی رو از بعدیا میگیرن

من منظورم خودم بود کلا!
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینم هست، تازه یه عده خیانت که میبینن گرگ میشن و میرن انتقام قبلی رو از بعدیا میگیرن

من منظورم خودم بود کلا!
يه عده هم هستند كه بعد از طلاق زرنگ تر ميشند. و بدترين نوع اينه كه حرف كسي روبه خودش بزني. اين ديگه نهايت رذالت محسوب ميشه.
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نه بابا من از اونا نيستم كه حرفم رو با كنايه سوار بر پشت رفيق بكنم.
عمده اش اينه كه هرچي داريم ميگيم حرف دل است و بس


آره دیگه، این تاپیکها هم که مال خودمون شدن دیگه، کسی نمیاد اینجا بگه چرا شما تو 4 تا تاپیک جدا، 4 تا بحث جدا رو دنبال میکنید :biggrin:
 
  • Like
واکنش ها: bmd

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آره دیگه، این تاپیکها هم که مال خودمون شدن دیگه، کسی نمیاد اینجا بگه چرا شما تو 4 تا تاپیک جدا، 4 تا بحث جدا رو دنبال میکنید :biggrin:
راست ميگي. من الن احساس ميكنم توي دالان زمان گير كرده ام ...
فقط چند روزه كه يه چيزي فكرم رو خراب كرده ونميتونم بهش فكر نكنم. اونم تصرف تايپيك دوستان و اونم بدون اجازه قبلي. شايد...
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
راست ميگي. من الن احساس ميكنم توي دالان زمان گير كرده ام ...
فقط چند روزه كه يه چيزي فكرم رو خراب كرده ونميتونم بهش فكر نكنم. اونم تصرف تايپيك دوستان و اونم بدون اجازه قبلي. شايد...


اسپاو هم از خودمونه، حرف زد میریم یه تاپیک میزنیم به اسم جفتمون میشینیم لاو میترکونیم
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اسپاو هم از خودمونه، حرف زد میریم یه تاپیک میزنیم به اسم جفتمون میشینیم لاو میترکونیم
ميدونم خب... ولي بعضي وقتا فكر ميكنم كه داريم حق الناس ميخوريم... من دربست ارادت دارم به اين عزيز از دست رفتمون.
پيشنهاد جالبيه ولي من روم نميشه تو اينكارو بكن. تو قسمت تفريحي نه زبان آلماني
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ميدونم خب... ولي بعضي وقتا فكر ميكنم كه داريم حق الناس ميخوريم... من دربست ارادت دارم به اين عزيز از دست رفتمون.
پيشنهاد جالبيه ولي من روم نميشه تو اينكارو بكن. تو قسمت تفريحي نه زبان آلماني


قسمت زبان آلمانی الان از من زخم خورده است دیگه :biggrin:، یاهو من درست شد وقتی تو هم درست شدی بقیه صبحتها رو تو چت ادامه میدیم ;)
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قسمت زبان آلمانی الان از من زخم خورده است دیگه :biggrin:، یاهو من درست شد وقتی تو هم درست شدی بقیه صبحتها رو تو چت ادامه میدیم ;)
پس رسالتت چي ميشه؟ اونجا كه نميتوني انتشارش بدي!
من درست بشو نيستم ... تو برو بسلامت..
پسر ايرونيييييييييييييييي!! آقا كجايي خيلي ارادت داريم قربان... بابا نيستي دلمون تاپپا تاپ ميكنه برات... بيا ديگههههههههههههه
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پس رسالتت چي ميشه؟ اونجا كه نميتوني انتشارش بدي!
من درست بشو نيستم ... تو برو بسلامت..
پسر ايرونيييييييييييييييي!! آقا كجايي خيلي ارادت داريم قربان... بابا نيستي دلمون تاپپا تاپ ميكنه برات... بيا ديگههههههههههههه


صبر میکنیم ;)
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آقا من خيلي حساسم ها! باور كن سر همين شل كن سفت كن هاي سياسي, با يكي كلا بريدم..
پسر ايروني: سلام سلام من پياده دويدم اومدم. با من كاري داشتي_ بخاطر دويدن زياد... نفسش بريده و به سختي داره حرف ميزنه_
بي ام دي: ها؟!
 

Lord HellisH

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آقا من خيلي حساسم ها! باور كن سر همين شل كن سفت كن هاي سياسي, با يكي كلا بريدم..
پسر ايروني: سلام سلام من پياده دويدم اومدم. با من كاري داشتي_ بخاطر دويدن زياد... نفسش بريده و به سختي داره حرف ميزنه_
بي ام دي: ها؟!


تو هم دچار توهم حادی شدیا، یه پچ هم باید برای تو رلیز شه

همه چی درست میشه، فقط چند دهه صبر کن
 
  • Like
واکنش ها: spow

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا...!
حالا عشق هرچی باشه!
این داستانا تموم شده!
دیگه زمونه زمونه ی عاشق شدن و عاشق موندن نیست...!
زمونه زمونه ی تنهاییه...!
زمونه ی عاشق تنهایی بودنه...
زمونه ی تنهایی مردنه...
زمونه ی..............
 

spow

اخراجی موقت
ای بابا...!
حالا عشق هرچی باشه!
این داستانا تموم شده!
دیگه زمونه زمونه ی عاشق شدن و عاشق موندن نیست...!
زمونه زمونه ی تنهاییه...!
زمونه ی عاشق تنهایی بودنه...
زمونه ی تنهایی مردنه...
زمونه ی..............

ایول یاس
ایول انرژی منفی
بابا بیخیال اینجوری میگی لرد ما سرمون کچل میکنه ها البته کچل که هستیم دیگه بدتر
خب میگی چیکار کنیم خودکشی خوبه دسته جمعی هم میتونیم اینکارو بکنیم مثل هندیا
منم قبول دارم لذتی که تو تنهایی هست تو هیچ چیزی نیست ولی اصلا مضمون مطلب یه چیز دیگه بود
موفق باشید;);)
 

spow

اخراجی موقت
عشق چیست؟؟؟:gol:





عشق به هنر يكی از جلوه‌های عشق است.(بوسه اثر گوستاو کلیمت)
;)





عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است ، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمه‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را می‌توان متصورشد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد. «گراهام را دوست دارم». در زبان یونانی برای انواع مختلف عشق کلمات متفاوتی وجود دارد و درواقع کلمه عشق در زبان یونانی در قالب کلمات متعدد بیان می‌شود، اما در انگلیسی این کلمه با یک قالب هزاران معنی را تداعی می‌کند.



ریشهٔ واژه



در گذشته پنداشته می‌شد که واژهٔ عشق ریشهٔ عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانواده‌ٔ زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی هماره در هر دو زبان عربی و عبری با معنی‌های همانند برگرفته می‌شوند. و شگفت است که واژهٔ «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژهٔ «عشق» از iška اوستایی به معنی خواست، خواهش، گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژهٔ اوستایی iš به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن، جست‌وجو کردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ išt به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری، خواسته و داراک باز مانده‌است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشهٔ هند و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید که ریخت نامی آن aisskā به چم خواست، گرایش، جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژهٔ هند و اروپایی نخستین ais بازمانده‌است. در عربی امروز نیز واژهٔ عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیش‌تر حَبَّ (habba) و برگرفته‌های آن به کار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها. فردوسی نیز که برای پاس‌داری از زبان فارسی از به کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و کوش‌مندانه خودداری می‌کند ولی واژهٔ عشق را به آسانی و باانگیزه به کار می‌برد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که واژهٔ دیگری را جای‌گزین عشق کند، واژهٔ حُب را به کار نمیبرد.



بررسی معنی





کاراکتر چینی سنتی به مفهوم عشق که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که حاوی «کشش»، «احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را تداعی می‌کند.





اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و مستلزم بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از طریق بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولا درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد ؛ با وجود آنکه در برخی از تعاریف «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.

«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولا نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی‌ شود (مفهوم خودشیفتگی). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آنرا یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است. عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس » به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.

تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده، عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولا بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و درمورد این کلمه ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.



انواع



عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.

عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت

عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات

عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد

عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها

عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود

شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون..»

عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.

عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولا کمتر راستین وواقعی است.

عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب

عشق رومانتیک ـ علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است

عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.

عشق یک طرفه - مهرعاطفه‌ای که یک طرفه‌است

شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.

عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.

عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.





دیدگاه‌های علمی





در طول تاریخ دو مقوله فلسفه ودین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کرده‌اند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کرده‌است. امروزه علوم روان شناسی تکاملی ، زیست شناسی تکاملی، مردم شناسی ، علم اعصاب و زیست شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحث‌های زیادی را مطرح کرده‌اند. در مدلهای زیست شناشی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شده‌است. روانشناسی عشق را پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌کند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف ، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو می‌کنند. صمیمیت معمولا در دوستی یا عشق رومانتیک بروز می‌کند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهمترین پارامتر محسوب می‌شود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.



منشا شیمیایی



بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از : تستسترون ، اوستروژن ، دوپامین ، نورفینفرین ، سروتونین، اوکنسیتوسین و وازوپرسین . درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولا دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ۲۰۰۵، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<۰٫۰۰۱) [ به طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml],[۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷). درغلظت بقیه NT‌ها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»



دیدگاه‌های فرهنگی





اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگ‌های مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگ‌ها عشق را نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت می‌دانند که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما میان این فرهنگ‌ها اختلافاتی هم وجود دارد. برای مثال در هند که معمولا ازدواج طبق روال تعریف شده و سنتی صورت می‌گیرد اعتقاد برآن است که عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از ازدواج به وجود می‌آید؛ درحالیکه در فرهنگ غرب عشق لازمه ازدواج است.



در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم می‌خورد،که برخی از زمانهای دور وجود داشته‌است.درمتون اوستا و در گاثاها بارها ازمهر و دوستی سخن میان رفته و درمتون بجای مانده از زبان پارسی میانه هم وجود دارد.واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم می‌خورد.مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا میرود.در اشعار هم بخشی از داستان‌های شاهنامه یا اشعار نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و وحشی بافقی و اهلی شیرازی و . . . به یان داستانهای عاشقانه پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت عشق در حالتی جدا از اوصاف صوفیه کارکرده‌اند مانند حافظ و سعدی و باباطاهر و خیام و رودکی که هم غزل و راعی عاشقانه و سوزناک دارند و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی عشق پرداخته‌اند.در ادبیات صوفیه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقه‌های ذاتی به خدا را در درون خود می‌پروردند و به حالتی از جذب در راه حق میرسیدند که بدان عشق الهی میگفتندو اشعار بیشماری در همین مورد عشق سرائیده‌اند که معشوق خود را خدا می‌دانستند.مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند.پاره‌ای از شاعران مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثل‌های عاشقانه زیادی استفاده نموده‌اند. انوری و عنصری و عسجدی و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.



دیدگاه‌های مذهبی





عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبه‌ای و عبادی به نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود معروف است وادعا می‌کند همواره بین آنکه می‌پرستد وآنکه پرستیده می‌شود تفاوت وجود دارد. عشق حقیقتی است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به صورت موجودی منزوی تفسیر می‌کنیم.



اسلام



قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آورده‌است:

و از نشانه‏های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می‏اندیشند قطعا نشانه‏هایی است.



بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، اظهار (بیان) عشق میان دختر و پسر (حتی به منظور ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه خواستگاری، بدون بیان عشق، برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که مفسده‌ای در میان نباشد، صرفِ داشتنِ محبت و عشقِ قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.



مسیحیت



در انجیل از عشق به عنوان مجموعه‌ای از اعمال و رفتارها نام برده شده‌است که معنایی وسیع تر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعه‌ای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آنها عمل می‌کند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود و حتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتی ۸-۴: ۱۳ سخن به میان آمده‌است:

عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمی‌کن، د هرگز به خود نمی‌بالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمی‌شود، خطاهای دیگران را به خاطر نمی‌سپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمی‌برد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پانیده‌است. عشق هرگز شکست نمی‌خورد.



مباحث مربوط به تعریف عشق



در اغلب لغت نامه‌ها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود.

به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک خانه معمولا به صورت نگهداری و محافظت از آنها و یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.

« دوستی » - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد.

« وصال » - ذوب شدن عاشق در معشوق ؛ حالت نهایی عشق راستین.

« خانواده » - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند.

« پیوند روحی » - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است.

توماس جای اورد عشق رایک عمل اختیاری می‌داند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقا شخصیت صورت می‌پذیرد. اورد تعریف خود را در زمینه‌های دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده می‌داند.
 

spow

اخراجی موقت
تو هم دچار توهم حادی شدیا، یه پچ هم باید برای تو رلیز شه

همه چی درست میشه، فقط چند دهه صبر کن

اینقد این عموی مارو اذیتش کن اخرش دپرس بشه
میشه مثل پسر ایرانی چاره ای براش نمیشه کرد ها :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

bmd

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینقد این عموی مارو اذیتش کن اخرش دپرس بشه
میشه مثل پسر ایرانی چاره ای براش نمیشه کرد ها :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
عمو جون خودش يه پا هايكيدو كاره و نقاط حساس رو خوب ميشناسه. ولي باشه ديگه من يكي اذيتش نميكنم تا كمي هم برا خودش وقت صرف كنه
 

sheyda_star

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون بابت تاپيكتون....كاش ميشد عشق واقعي رو تشخيص داد...
 
  • Like
واکنش ها: spow

Similar threads

بالا