مشاعرۀ سنّتی

hitech

عضو جدید
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تورا گریه و سوز باری چراست؟
 
  • Like
واکنش ها: sh85

hitech

عضو جدید
داستان غم هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دیر مغان امد یارم قدحی در دست

مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
 
  • Like
واکنش ها: sh85

hitech

عضو جدید
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://zibagol.parsiyar.com/دمي با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت
مـن آزادي نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم.

ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم

گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم
ور کلیدی کند او ما همه دندانه شویم
 

Mehr noosh

عضو جدید
ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم

گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم
ور کلیدی کند او ما همه دندانه شویم



مرجان لب لعل تو مَر جانِ مرا قوت
ياقوت نهم نام لب لعل تو يا قوت ؟
قـربـان وفـــاتم به وفاتم گـذري كـن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه ي تابوت

 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرجان لب لعل تو مَر جانِ مرا قوت
ياقوت نهم نام لب لعل تو يا قوت ؟
قـربـان وفـــاتم به وفاتم گـذري كـن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه ي تابوت


تا نجوشیم از این خنب جهان برناییم
کی حریف لب آن ساغر و پیمانه شویم

سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم مپندار که مردانه شویم
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
مائيم و موج سودا شب تا بروز تنها
خواهي بيا ببخشاي خواهي برو جفا كن

ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در نظر اید
 

Mehr noosh

عضو جدید
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است



تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي من به خدا رسيده ام

میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کَس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد
 

Mehr noosh

عضو جدید
میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کَس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد


دل مظلوم را ايمن كن از ترس
دل او را تو لرزيدن مياموز
تو ظالم را مده رخصت به تاويل
ستيزا را ستيزيدن مياموز
 

Mehr noosh

عضو جدید
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟


در بارگاه قدس که جاي ملال نيست
سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است

جن و ملک بر آدميان نوحه مي‌کنند
گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
(محتشم كاشاني)
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو چشم زاشک خیره می باید کرد
از بس که غم ذخیره می باید کرد
تا چند به آب پاک روشن داریم
رویی که به خاک تیره می باید کرد
در دور خوبی تو بیقیمتند خوبان

گل امدست و لابد رونق بشد گیا را
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا