بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام، شب همگی بخیر، خوبید؟!
چه خبرا؟!
سلام بر مدير خوب تالارمون
خوبي؟
بچه های عزیز و گرامافون.
شبتون پفکی و بی بو باشه.
من شبت بخیر میگم بهتون.:gol::gol:
نسیم جان پودرشون کن!!امان نده بهشون
شبت بخير خواباي خوب خوب ببني
سلام نگار خانم
خوبي؟
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام نگاري خوبي

مگه الکیه گفتم اول مژدگانی :D




عجب .... حالا منم ی چنتا برات دارم ایشالا هفته ی بعد میفهمی :D
خب چي ميخواي مژدگوني؟
ببين حميد واي به حالت خبرش خوب نباشه ....من ميدونم و تو .... بهت اجازه نميدم از در دانشگاه پاتو بزاري داخل :w08:
سلام نسیم گلم
عملیات ضربتی رو هستیم:w08:
آني جونم به بچه ها بگو لباس رزمو در بيارن از يه راه ديگه وارد ميشيم ;)
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
چطورین شما ها؟! ((کلی بود))

سپهر جون،تولد برای 1000 امین بار خیلی خیلی مبارک!
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام اقا حامد ...



مرسی گلم شما چطوری..؟



در گوشی..( داداشی کارت اینترنتم کفاف نمیده..) دیشب کرسی بودم که..:lol:.

سلام مخصوص به نسیم جون خودم.. خوبی..؟


چی شد من چرا حامد شدم .............. داداشمو از کجا میشناسی :neutral:
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چطورین شما ها؟! ((کلی بود))
خوبيم شما چه طوري؟
من هم که داستانم رو گفتم.میرم تا با کامپیوترم سر و کله بزنم ببینم میتونم یه دیکشنری پدر مادر دار روش نصب کنم یا نه!

شب همگی تون گرم و نرم!
یا علی

این هم قسمت نسیم خانم برای اینکه بی بهره نمونه:

شبت خوش خواباي خوب خوب ببني
 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول یه داستان خنده ایی بگم بعد برین... اوکی..


تاریک و...

تاریک و وحشتناک بود، بوی گَندِش، حالمو بِهَم میزد. یاد سیاه چال مدرسمون افتادم. هر طرف می چرخیدم چیزی جز سیاهی نمی دیدم. کم کم داشت نفسم تنگ می شد و نزدیک بود خفه شم، که در همین لحظه صدای مادرم رو شنیدم که با صدای بلند گفت: «مگه دیوونه شدی!؟» ب
سطل زباله رو سریع از روی سرم برداشتم و خجالت زده سمت اتاقم رفتم.



با مزه بود نه؟؟

 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر نسیم خانم که گاهی می تونه توفانی به پا کنه! یا بهمنی راه بندازه! :D
من به اين لطيفي ....اصلا به من مياد طوفان راه بندازم :w38:
من هم که داستانم رو گفتم.میرم تا با کامپیوترم سر و کله بزنم ببینم میتونم یه دیکشنری پدر مادر دار روش نصب کنم یا نه!

شب همگی تون گرم و نرم!
یا علی

این هم قسمت نسیم خانم برای اینکه بی بهره نمونه:
خب دوست گرا جناب اسپارو خان
اينو ميفرستي ؟؟ دارم واست :w43:فردا شب تقديم ميكنم
من برم لالا
شب خوش
كجا بابا؟ نيومده ميري
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w18: از در پشتي وارد ميشيم ;)

اول یه داستان خنده ایی بگه بعد برین... اوکی..




تاریک و...



تاریک و وحشتناک بود، بوی گَندِش، حالمو بِهَم میزد. یاد سیاه چال مدرسمون افتادم. هر طرف می چرخیدم چیزی جز سیاهی نمی دیدم. کم کم داشت نفسم تنگ می شد و نزدیک بود خفه شم، که در همین لحظه صدای مادرم رو شنیدم که با صدای بلند گفت: «مگه دیوونه شدی!؟» ب



سطل زباله رو سریع از روی سرم برداشتم و خجالت زده سمت اتاقم رفتم.





با مزه بود نه؟؟
توي سطل زباله چيكار ميكرده؟ يا بهتره بگم سطل زباله روي سر اون چيكار ميكرده؟ :w20:
 

sepehrkhosrowdad

مدیر بازنشسته
ای بابا!
فکر کنم امروز پست کاملاً تعطیل بود! :whistle:
تا فردا هم که کیک ها خراب میشه و لابد میریزن دور!
حیف شد اااااا!!!!:thumbsup2:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نسیم خانوم مژده گونیه من چی شد ؟ :question:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
حميد..هم دانشگاهي نگفتي خبرت چي بودا


بچه ها راستي كوچولوي خبيث كجاست؟ :w20: نكنه ديشب جدي جدي پودر شد:D
 

sepehrkhosrowdad

مدیر بازنشسته
ای بابا
مدیر که انقدر خسیس نمیشه
جدی، هر کی کیک می خواد آدرس بده پست کنم!
مجبورم کیک صبحانه بخرم!
چون کیک تولد واقعاً خراب میشه! :w01:
خوب، من کم کم برم لالا!
تقریباً 1تابوت کم داریم که بگن لا اله ....... و من رو به رختخواب برسونن!
کاش مسواک اختراع نمیشد! :w06:
شب همه بخیر! :w40::w40::w40::w40:
 

Similar threads

بالا