بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

[فانوس تنهایی]

بچه ها کسی کلید منو ندیده

 

[آتراد]

نه فقط تو!!مربوب و حمید هم بغلت کاشته!!

نشنیده میگیریییییییییم!!!!!!!!!!

 

[ARAMESH]

بچه ها کسی کلید منو ندیده

چرا چرا!!من دیدم!!

 

[mohammad sadegh]

اوهوووووم!!
دستت درست داداش ما اینجا چغندریم؟؟؟؟

نه بابا این چه حرفیه، شما سروری، آقایی

رو که نیست!!محمدصادق من از شبیه روی تو توی قزوین زیاد دیدم!!بهش می گفتن سنگ پا!!!

ببینم مامان آرام تو کی قزوین بودی ما خبر نداشتیم؟

 

[فانوس تنهایی]

چرا چرا!!من دیدم!!

خب پس به من نده که برم

 

[ARAMESH]

نه بابا این چه حرفیه، شما سروری، آقایی



ببینم مامان آرام تو کی قزوین بودی ما خبر نداشتیم؟

بچه من 4 سال قزوین بودم!!قرار هم نبوده که خبر داشته باشی!اون موقع هنوز توی ننو بودی

 

[Ali 1900]

آآآآآآآ آه منم اومدم
سلام به همه ی بچه های خوب
خوبید ایشالا ؟

سلام حمید جون
چرا انقدر دیر؟

 

[Hamid MB]

سلام حمید جان..خوبی؟؟؟!!دیر اومدی که...

سلام خوبید شما داشتم مطلب علیه خانوما جمع میکردم

به!داداش حمید!!
سالمی؟؟؟

سلام آتراد جان جیگر من خوبی عزیز امروز کولاک کردم بعد هزار بدبختی و تلفات سنگین جنگ به ضرر دو طرف تموم شد وهیچ نتیجه ای در بر نداشت ولی خدا رو شکر تموم شد

ندا جان دستت درد نكنه خانوم گل خيلي قشنگ بود


به به سلام

سلام بر ملودی خانوم خوبید ایشالا

نه فقط تو!!مربوب و حمید هم بغلت کاشته!!

سلام آرام خانوم
چی داشتی پش سر ما میگفتی مچتو گرفتم

 

[mohammad sadegh]

عجول​

به سرعت از پله های اتوبوس بالا رفت و خود را بین مسافرین جا داد .
بعد از چند ایستگاه اتوبوس کم کم خلوت شد ولی هنوز سر پا ایستاده بود وبا تکانهای
شدید اتوبوس تکان می خورد
ناگهان حس کرد کسی از پشت سر بهش خورد
توجهی نکرد
دوباره(همون شخص ) بهش خورد
نمی خواست برگرده و اونو ببینه شاید یه جور بی تفاوتی یا خجالت یا ................
دوباره...........
دیگه عصبانی شده بودوهزاران فکر توی سرش میچرخید...
با اینکه برای یکبار هم بر نگشته بود تا چیزی بگه یا حتی اونو ببینه ولی شبح پلیدی رو پشت سرش حس می کرد
دوباره......................
دیگه طاقت نیاورد و همونطوری که برمیگشت سیلی محکمی توی گوش شخص پشت سرش زد
ولی
تازه او دختر بچه کوری رو که با عصای سفید و عینک سیاهی که چند قطره اشک از زیرش سرازیر بود دید
یک طرف صورت دختر بچه سرخ بود ...

 

[آتراد]

قربانت محمد صادق جان..

 

[Hamid MB]

]سلام حمید جان..خوبی؟؟؟!!دیر اومدی که...[/quote]

سلام خوبید شما داشتم مطلب علیه خانوما جمع میکردم

به!داداش حمید!!
سالمی؟؟؟

سلام آتراد جان جیگر من خوبی عزیز امروز کولاک کردم بعد هزار بدبختی و تلفات سنگین جنگ به ضرر دو طرف تموم شد وهیچ نتیجه ای در بر نداشت ولی خدا رو شکر تموم شد

ندا جان دستت درد نكنه خانوم گل خيلي قشنگ بود


به به سلام

سلام بر ملودی خانوم خوبید ایشالا

نه فقط تو!!مربوب و حمید هم بغلت کاشته!!

سلام آرام خانوم
چی داشتی پش سر ما میگفتی مچتو گرفتم

 

[mohammad sadegh]

بچه من 4 سال قزوین بودم!!قرار هم نبوده که خبر داشته باشی!اون موقع هنوز توی ننو بودی

مامانی تعریف میکنی واسمون دیگه چی دیدی؟ آخه شنیدم قزوین خیلی چیزای دیگه ای هم داره.

 

[فانوس تنهایی]

داداشی خیلی باحال بود
کسی کلید منو ندیده

 

[ARAMESH]

]سلام حمید جان..خوبی؟؟؟!!دیر اومدی که...

سلام خوبید شما داشتم مطلب علیه خانوما جمع میکردم



سلام آتراد جان جیگر من خوبی عزیز امروز کولاک کردم بعد هزار بدبختی و تلفات سنگین جنگ به ضرر دو طرف تموم شد وهیچ نتیجه ای در بر نداشت ولی خدا رو شکر تموم شد




سلام بر ملودی خانوم خوبید ایشالا

سلام آرام خانوم
چی داشتی پش سر ما میگفتی مچتو گرفتم[/quote]
من که نه!!محمدصادق به شما گفت چغندر!

 

[King Paker]

سلام به همه
آتراد خان داداش :دی
حمید جان
محمدصادق داداش گل
فریبا خانوم
آرامش جان
ملودی عزیز
نگار (ندا) خانوم :دی

و بقیه که اگه ندیدم...
شب همگی خوش
والا نمی دونم چرا فک می کنم امشب قراره اینجا یه بلایی سرم بیاد

 

[mohammad sadegh]

سلامی گرم به حمید عزیز و همه دوستانی که رفتند به منزل ولی راهشان ندادند

 

[Hamid MB]

سلام حمید جون
چرا انقدر دیر؟

سلام علی جان شما چطوری
ببخشید دیگه جنگ این حرفارم داره در ضمن بخاطر لباسای خاکیم ببخشید




سلام محمد صادق جان خوبی برادر از سنگر چه خبر

 

[فانوس تنهایی]

سلام به همه
آتراد خان داداش :دی
حمید جان
محمدصادق داداش گل
فریبا خانوم
آرامش جان
ملودی عزیز
و بقیه که ندیدم...
شب همگی خوش
والا نمی دونم چرا فک می کنم امشب قراره اینجا یه بلایی سرم بیاد

ما شدیم کشک آره

 

[ne_sh67]

ملودی جونم...اجازه هست برم لالا ؟!!!!!!آقایون لطف کنن مرام و معرفت از خانمها بیاموزندبراتون خوبه

 

[ARAMESH]

مامانی تعریف میکنی واسمون دیگه چی دیدی؟ آخه شنیدم قزوین خیلی چیزای دیگه ای هم داره.

بزار بزرگ شی بهت میگم

داداشی خیلی باحال بود
کسی کلید منو ندیده

 

[فانوس تنهایی]

سلامی گرم به حمید عزیز و همه دوستانی که رفتند به منزل ولی راهشان ندادند

داداشی تو کلید منو ندیدی

 

[Hamid MB]

سلام به همه
آتراد خان داداش :دی
حمید جان
محمدصادق داداش گل
فریبا خانوم
آرامش جان
ملودی عزیز
و بقیه که ندیدم...
شب همگی خوش
والا نمی دونم چرا فک می کنم امشب قراره اینجا یه بلایی سرم بیاد

سلام پاکر عزیز با پپسیت خیلی حال کردم

 

[ARAMESH]

سلام به همه
آتراد خان داداش :دی
حمید جان
محمدصادق داداش گل
فریبا خانوم
آرامش جان
ملودی عزیز
نگار (ندا) خانوم :دی

و بقیه که اگه ندیدم...
شب همگی خوش
والا نمی دونم چرا فک می کنم امشب قراره اینجا یه بلایی سرم بیاد

مگه هرشب نمیاد؟؟

 

[آتراد]

سلام آتراد جان جیگر من خوبی عزیز امروز کولاک کردم بعد هزار بدبختی و تلفات سنگین جنگ به ضرر دو طرف تموم شد وهیچ نتیجه ای در بر نداشت ولی خدا رو شکر تموم شد

قربونت برم عژیییییییییییییییییژم!!!
خسته نباشی



[/quote]سلام آرام خانوم
چی داشتی پش سر ما میگفتی مچتو گرفتم[/quote]

هیچی !!داشتن میگفتن من گلم شما دوتا رو هم که گلید کنار من کاشتن!!!

ببین دخترا میدونن چقدر ما 3تا گلیم

 

[فانوس تنهایی]

داداشی تو کلید منو ندیدی

من کلیدمو گم کردم

 

[Hamid MB]

ما شدیم کشک آره

سلام تنهایی جان ژنرال یکه تاز خوبی ؟

 

[فانوس تنهایی]

سلام تنهایی جان ژنرال یکه تاز خوبی ؟

سلام سرهنگ حمید خوبم تو خوبی
تو کلید منو ندیدی

 

[* فریبا *]

خوب ... اینم از بساطی که ما دو شبه درگیرشیم ..

اینم رو نمایی از کرسی جدید بخاطر تولد پاکر عزییییییییییییییییییز

 

[King Paker]

ما شدیم کشک آره

به قول بعضیا نوکرم
شما سروری شرمنده ندیدمت

سلام پاکر عزیز با پپسیت خیلی حال کردم

پپسی نبود بابا فعلا کوکاکولا بیشتر نداشتیم فدات

 

[* فریبا *]

بفرمایین میوه .....نوش جان همه ...