مشاعرۀ سنّتی

[atish_baran]

نه در خورشید نور زندگانی
نه در مهتاب شور شادمانی
فلق ها خنده ی بر لب فشرده
شفق ها عقده ی در هم فشرده

 

[naghmeirani]

نتوانم به تو پيوستنو نه از تو گسستن
نه ز بند تو رهايي نه كنار تو نشستن
اي نگاه تو پناهم تو نداني چه گناهيست
خانه را پنجره از مرغك طوفان زده بستن

ناامیدم مکن از سابقه روز ازل
توچه دانی که پس پرده که خوب است؟و که زشت؟

 

[a.sokut]

تنگ است بر او هر هفت فلك
چون مي رود او در پيرهنم

 

[naghmeirani]

تنگ است بر او هر هفت فلك
چون مي رود او در پيرهنم

ما زنده به آنيم که آرام نگيريم
موجيم که آسودگي ما عدم ماست

 

[Nazanin F]

تو شدی اون که با اسبش اومد از اون ور ابرا
من شدم تشته ی تشنه ؛ یه تابستون توی صحرا

گفته بودی آسمونو میاری می دی به دستم
گفته بودی که پشیمون نمی شم واست نشستم


........
مریم حیدرزاده

 

[رنگ خدا]

من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

 

[naghmeirani]

تو شدی اون که با اسبش اومد از اون ور ابرا
من شدم تشته ی تشنه ؛ یه تابستون توی صحرا

گفته بودی آسمونو میاری می دی به دستم
گفته بودی که پشیمون نمی شم واست نشستم


........
مریم حیدرزاده

مزن ای شمعِ مجلس ؛ بی گنه پروانه را آتش
که ناگه بادِ صبح از جانبِ پروانه میخیزد

 

[رنگ خدا]

دوش دیدم که ملائک در میحانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[naghmeirani]

دوش دیدم که ملائک در میحانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

در جهانِ عشق ؛ بی دردی نشانِ مردن است
زین سبب از سوختن یکدم نیاسایم چو شمع

 

[رنگ خدا]

عاشق روی جوانی خوش نوخواسته ام
وز خدا دولت این غم بدعا خواسته ام

 

[nooshafarin]

در جهانِ عشق ؛ بی دردی نشانِ مردن است
زین سبب از سوختن یکدم نیاسایم چو شمع

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام،فردا چرا؟

 

[nooshafarin]

عاشق روی جوانی خوش نوخواسته ام
وز خدا دولت این غم بدعا خواسته ام

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وآنگه گرفتارت شوم

 

[رنگ خدا]

الا ای پیر فرزانه مکن عیبم زمیخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

 

[رنگ خدا]

من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وآنگه گرفتارت شوم

من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم

 

[naghmeirani]

من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم

ماهِ مجلس شو و از پیرهن اندیشه مکن
امشب ای شمع ؛ چو پروانه مرا پاک بسوز

 

[رنگ خدا]

ماهِ مجلس شو و از پیرهن اندیشه مکن
امشب ای شمع ؛ چو پروانه مرا پاک بسوز

زانجا که فیض جام سعادت فروغ توست
بیرون شدی نمای ز ظلمت حیرتم

 

[k.memar]

زانجا که فیض جام سعادت فروغ توست
بیرون شدی نمای ز ظلمت حیرتم

مرا امید وصال تو زنده می دارد
وگر نه هر دمم از هجر تست بیم هلاک

 

[رنگ خدا]

مرا امید وصال تو زنده می دارد
وگر نه هر دمم از هجر تست بیم هلاک

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد برده که ازاد کند

 

[k.memar]

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
ببرد اجر دو صد برده که ازاد کند

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره ی عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

 

[رنگ خدا]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

 

[naghmeirani]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

در بزم ؛ ز رخسار ؛ دو صد شمع بر افروز
وز لعلِ شکر بار؛ می و نقل فرو ریز

 

[فرح نوش]

در بزم ؛ ز رخسار ؛ دو صد شمع بر افروز
وز لعلِ شکر بار؛ می و نقل فرو ریز

زبان خامه ندارد سربیان فراق
وگرنه شرح دهم باتو داستان فراق........
زندگی نامه من
بابا بی خیال

 

[Aseman Etemaad]

قلبم هنوز زیر غزل‌لرزه‌های توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود
من سعدی‌ام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو بر پا اگر شود

 

[فرح نوش]

قلبم هنوز زیر غزل‌لرزه‌های توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود
من سعدی‌ام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو بر پا اگر شود

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
بسررسیدونیامد بسر زمان فراق

 

[naghmeirani]

دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
بسررسیدونیامد بسر زمان فراق

قصر فردوس بپاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

 

[محـسن ز]

سحرم دولت بيدار به بالين آمد
گفت برخيز كه آن خسرو شيرين آمد

سلام به دوستان
سلام آسمان

 

[baran-bahari]

​

ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست​

دریاب که هفته دگر خاک شده‌ست​

می نوش و گلی بچین که تا درنگری​

گل خاک شده‌ست و سبزه خاشاک شده‌ست​

 

[solar flare]

تو را من چشم در راهم شبا هنگام
كه ميگيرد در شاخ تلاجن شاخه ها رنگ سياهي

 

[Aseman Etemaad]

یاری که عهد یاریش از یاد رفته باشد
بگذار گر که گل بود بر باد رفته باشد

سلام به همگی.... سلام محسن جان ، شبتون شیرین!

 

[sam-smith]

یاری که عهد یاریش از یاد رفته باشد
بگذار گر که گل بود بر باد رفته باشد

سلام به همگی.... سلام محسن جان ، شبتون شیرین!

دیگران را هم غمی هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است