مشاعرۀ سنّتی

[فرح نوش]

ای سروناز حسن که خوش می روی بناز عشاق رابناز تو هرلحظه صدنیاز

 

[hoolooo]

ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید ومه دانست

 

[laleh_a]

تو مثل یک رودی، من مثل یک ماهی
دل را ببر با خود، هر جا که می خواهی

 

[msglike]

یا عافیت از چشم فسـون سازم ده
یا آنـــــکه، زبان شـــــکوه پــردازم ده

یا درد و غمی که داده ای، بازش گیر
یا جــــان و دلی که برده ای، بازم ده

 

[ie student]

هر دم از آيينه مي پرسم ملول

چيستم در پيش ِ چشمت،چيستم؟​

 

[baran-bahari]

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش​

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش​

از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم​

آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش​

 

[shanli]

شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم
وز فضل نلافم و غم آن نخورم
فضل و هنرم یکی قدح میباشد
وان نیز مگر ز دست جانان نخورم

 

[msglike]

مینا فروش چرخ ز مینا هر آنچه ساخت

سوگــند یاد کرد که یاقوت احمـــر است

 

[sina1]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

 

[nooshafarin]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

می خروشد دریا
هیچکس نیست به ساحل پیدا
لکه ای نیست به دریا تاریک
که شود قایق
اگر آید نزدیک...

 

[sh85]

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

وحسی بافقی

 

[گلابتون]

وآنكه گيسوي ترا رسم تطاول آموخت
هم تواند كرمش داد من غمگين داد

من همان روز فرهاد طمع ببريدم
كه عنان دل شيدا به لب شيرين داد

 

[nooshafarin]

وآنكه گيسوي ترا رسم تطاول آموخت
هم تواند كرمش داد من غمگين داد

من همان روز فرهاد طمع ببريدم
كه عنان دل شيدا به لب شيرين داد

در مذهب طریقت خامی نشان کفرست
آری طریق دولت چالاکی است و چستی

 

[گلابتون]

يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم

شمع هر جمع مشو ورنه بسوزي مارا
ياد هر قوم مكن تا نروي از يادم

 

[nooshafarin]

يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم

شمع هر جمع مشو ورنه بسوزي مارا
ياد هر قوم مكن تا نروي از يادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

 

[shanli]

ما مذهب چشم شوخ مستش داریم
کیش سر زلف بت‌پرستش داریم
گویند جز این هر دو بود دین درست
از دین درست ما شکستش داریم

 

[مربوب]

مخمورجام عشقم ساقی بده شرابی پرکن قدح که بی می مجلس نداردابی

 

[مربوب]

مخمورجام عشقم ساقی بده شرابی پرکن قدح که بی می مجلس نداردابی

یاد تو آن خزان دل انگیز است
کوه را هزار جلوه رنگین است
اما من آن شکوفه اندوهم
کز شاخه های یاد تو می رویم

 

[مربوب]

یاد تو آن خزان دل انگیز است
کوه را هزار جلوه رنگین است
اما من آن شکوفه اندوهم
کز شاخه های یاد تو می رویم

من با لبان سرد نسیم صبح
سر میکنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو

 

[مربوب]

من با لبان سرد نسیم صبح
سر میکنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وای از این زندان محنت بار من​

​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وای از این چشمی که می کاود نهان[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روز و شب در چشم من ، راز مرا[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش بر در می نهد تا بشنود[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شاید ان گمگشته آواز مرا[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گاه می پرسد که اندوهت ز چیست ؟[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]​

[/FONT]

 

[R@mtin.eng]

تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد ............... هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

 

[gh_engineer]

تا نقش خیال دوست با ماست

ما را همه عمر خود تماشاست
​

 

[R@mtin.eng]

تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت ............... عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت

سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت .............. عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی

<شهریار>

 

[گلابتون]

يارب اين نو دولتان را با خر خودشان نشان
كاين همه ناز از غلام ترك و استر ميكنند

 

[sanaz950]

دوش مي آمد و رخساره بر افروخته بود
تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود

 

[R@mtin.eng]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم ........... که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

 

[nooshafarin]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم ........... که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

قد همه دلبران عالم
پیش الف قدت چو نون باد
هر دل که ز عشق توست خالی
از حلقه ی وصل تو برون باد

 

[R@mtin.eng]

دست از طلب ندارم تا کام من براید ............ یا تن رسد به جانا یا جان زتن دراید

 

[nooshafarin]

دست از طلب ندارم تا کام من براید ............ یا تن رسد به جانا یا جان زتن دراید

درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را

 

[sanaz950]

درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد
نهال دشمني بركن كه رنج بيشمار آرد