بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

**sama

عضو جدید
خواهش میکنم نگار جون قابلی نداشت ملودی جان شبت به خیر عزیز
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرسی سما جون
اونقدر قشنگ بود همین الان واسه دوستم فرستادمش


سما زودي قصه تو بگو.

نگار جون مهمون داريم چيزي مونده براي پذيرايي،از دست بعضيا:razz:(چقدر ما امشب به اين بنده خدا گير داديما:w15::w15:)
کیفش به همینه:cool::cool:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آخر سر يه كاري مي كنيد من دل و روده كامپيوترو بيارم بالا قصه بگما:surprised:

تبيان رفت؟بنده خدا ديد پذيرايي در كار نيست ناراحت شد رفت.
 

**sama

عضو جدید
سما زودي قصه تو بگو.

باشه عزیزم گفتم بدو برو بخواب دیگه
شبت به خیر
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اه
بچه هاي بد
خودشون دعوت ميكنن
بد خوراكيا رو قايم ميكنن
اخخخخ که چه حالی میده
ملودی بیا پیشم از این تخمه ها بهت بدم
دستتو بیار جلو بریزم تو دستت
:lol::w07::w11::w15::w18:


اخ که چه حالی میده
خودمون بخوریم
این بشینه نگاه کنه:w14::w14:
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آخر سر يه كاري مي كنيد من دل و روده كامپيوترو بيارم بالا قصه بگما:surprised:

تبيان رفت؟بنده خدا ديد پذيرايي در كار نيست ناراحت شد رفت.
نه
نظاره گر صحبتای شما دوستان عزیز هستم
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

mkm-arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w15::w15::w15:اصلا مهم نيست
بعضي ها كه هم رشتم هستن هم دوسشون ندارم
:w13::w13::w06::w02:
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تبیان جون یه چیزی بگو
من این قصه رو میگم
واسه عبرت بعضیااا
که بدونن نباید سر گنجه برن:cool:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اخخخخ که چه حالی میده
ملودی بیا پیشم از این تخمه ها بهت بدم
دستتو بیار جلو بریزم تو دستت
:lol::w07::w11::w15::w18:


اخ که چه حالی میده
خودمون بخوریم
این بشینه نگاه کنه:w14::w14:
واي دستت درد نكنه نگار جوني

نگار ميگم بيا يه امشبه رو صلحو برقرار كنيم.دوستان دارن ميبينن الان چه فكرايي كه نمي كنن.:w15:
تنهايي فردا بياد ببينه ما امشب چيكار كرديم با مهموناش به نظرت چه حالي ميشه:biggrin:

تبيان شما هم بفرماييد تخمه
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوس هاي مورچه اي

يك مورچه در پي جمع كردن دانه هاي جو از راهي مي گذشت و نزديك كندوي عسل رسيد. از بوي عسل دهانش آب افتاد ولي كندو بر بالاي سنگي قرار داشت و هر چه سعي كرد از ديواره سنگي بالا رود و به كندو برسد نشد. دست و پايش ليز مي خورد و مي افتاد.

هوس عسل او را به صدا درآورد و فرياد زد:«اي مردم، من عسل مي خواهم، اگر يك جوانمرد پيدا شود و مرا به كندوي عسل برساند يك «جو» به او پاداش مي دهم.»

يك مورچه بالدار در هوا پرواز مي كرد. صداي مورچه را شنيد و به او گفت:«نبادا بروي ها... كندو خيلي خطر دارد!» مورچه گفت:«بي خيالش باش، من مي دانم كه چه بايد كرد.» بالدار گفت:«آنجا نيش زنبور است.» مورچه گفت:«من از زنبور نمي ترسم، من عسل مي خواهم.» بالدار گفت:«عسل چسبناك است، دست و پايت گير مي كند.» مورچه گفت:«اگر دست و پاگير مي كرد هيچ كس عسل نمي خورد.» بالدار گفت:«خودت مي داني، ولي بيا و از من بشنو و از اين هوس دست بردار، من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به كندو رفتن برايت گران تمام مي شود و ممكن است خودت را به دردسر بيندازي.» مورچه گفت:«اگر مي تواني مزدت را بگير و مرا برسان، اگر هم نمي تواني جوش زيادي نزن. من بزرگتر لازم ندارم و از كسي كه نصيحت مي كند خوشم نمي آيد.»
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بالدار گفت:«ممكن است كسي پيدا شود و ترا برساند ولي من صلاح نمي دانم و در كاري كه عاقبتش خوب نيست كمك نمي كنم.» مورچه گفت:«پس بيهوده خودت را خسته نكن. من امروز به هر قيمتي شده به كندو خواهم رفت.» بالدار رفت و مورچه دوباره داد كشيد:«يك جوانمرد مي خواهم كه مرا به كندو برساند و يك جو پاداش بگيرد.»

مگسي سر رسيد و گفت:«بيچاره مورچه، عسل مي خواهي و حق داري، من تو را به آرزويت مي رسانم.» مورچه گفت:«بارك الله، خدا عمرت بدهد. تو را مي گويند «حيوان خيرخواه!» مگس مورچه را از زمين بلند كرد و او را دم كندو گذاشت و رفت. مورچه خيلي خوشحال شد و گفت:«به به، چه سعادتي، چه كندويي، چه بويي، چه عسلي، چه مزه يي، خوشبختي از اين بالاتر نمي شود، چقدر مورچه ها بدبختند كه جو و گندم جمع مي كنند و هيچ وقت به كندوي عسل نمي آيند.»

مورچه قدري از اينجا و آنجا عسل را چشيد و هي پيش رفت تا رسيد به ميان حوضچه عسل، و يك وقت ديد كه دست و پايش به عسل چسبيده و ديگر نمي تواند از جايش حركت كند.

 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مور را چون با عسل افتاد كار

دست و پايش در عسل شد استوار

از تپيدن سست شد پيوند او

دست و پا زد، سخت تر شد بند او



هرچه براي نجات خود كوشش كرد نتيجه نداشت. آن وقت فرياد زد:«عجب گيري افتادم، بدبختي از اين بدتر نمي شود، اي مردم، مرا نجات بدهيد. اگر يك جوانمرد پيدا شود و مرا از اين كندو بيرون ببرد دو جو به او پاداش مي دهم.»


گر جوي دادم دو جو اكنون دهم

تا از اين درماندگي بيرون جهم

مورچه بالدار از سفر برمي گشت، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت: «نمي خواهم تو را سرزنش كنم اما هوسهاي زيادي مايه گرفتاري است. اين بار بختت بلند بود كه من سر رسيدم ولي بعد از اين مواظب باش پيش از گرفتاري نصيحت گوش كني و از مگس كمك نگيري. مگس همدرد مورچه نيست و نمي تواند دوست خيرخواه او باشد.»
 

mkm-arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه اون اولا رو ببيني
معرفي كردم خودمو
پسلم
البته يه كم لوسم كرده مامانم:D
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:w15::w15::w15:اصلا مهم نيست
بعضي ها كه هم رشتم هستن هم دوسشون ندارم
:w13::w13::w06::w02:
اره
معلومه از حرصی که می خوری
:biggrin::biggrin:

واي دستت درد نكنه نگار جوني

نگار ميگم بيا يه امشبه رو صلحو برقرار كنيم.دوستان دارن ميبينن الان چه فكرايي كه نمي كنن.:w15:
تنهايي فردا بياد ببينه ما امشب چيكار كرديم با مهموناش به نظرت چه حالي ميشه:biggrin:

تبيان شما هم بفرماييد تخمه
هاااا؟؟
تنهایی؟؟؟:cry::cry::cry::cry:
 

**sama

عضو جدید
راست می گی ملودی جونم دیگه صبح شده عذر می خوام به خاطر شوخیم
نه عزیز بازم قصه هست شما بخوای بازم میگیم
اولین روززمستانی قشنگ و شادی داشته باشی
 
آخرین ویرایش:

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه اون اولا رو ببيني
معرفي كردم خودمو
پسلم
البته يه كم لوسم كرده مامانم:D
پس خدا بهت رحم کنه
بازم اه دختر بودی
ممکن بود راه نجات داشتی و از در صلح در میامدیم
ولی حالا عمرا:biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دو شب دیگه اینجا بیای لوسیت درست میشه
:biggrin:
بچه ها من جدا دیگه خوابم
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها خیلی خیلی خوش گذشت
پسمل که اسمتم نمی دونم;)
برات کلی خوراکی اوردم فعلا خوش باشی تا بعد ضربه فنیت کنیم:biggrin:
شب خوبی داشته باشین
شب خوش
خدا نگهدار
 

mkm-arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو شب دیگه اینجا بیای لوسیت درست میشه
:biggrin:
بچه ها من جدا دیگه خوابم
اگه راست ميگي زنگ آخر وايسا:D
بگير بخواب چون من بيدارم و نرفتم خونمون:D
منم خوابم
خوب بخواببن همگي
واسه واسه همه چي
راستي اسمتون تو ليسته سياهه
جنگ ادامه داره:D
شب خوش
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من ديگه واقعا دارم بيهوش ميشم
نگار جان،سما جون،تبيان عزيز،mkm_arch(اين چه اسميه آسونش كن بابا)
همه شبتون بخير
 

Similar threads

بالا