نامه یک طنز نویس ممنوع الکار به ضرغامی

mosi159

عضو جدید
اعتماد: روزنامه اعتماد در شماره امروز خود نامه ابراهيم قياسيان، طنز نویس مطبوعات و گوینده رادیو را خطاب به رئیس سازمان صداوسیما منتشر کرد که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
سلام آقاي ضرغامي، ابراهيم رها هستم يک ممنوع الکار،
ضرغامي جان، در گفت وگويت با مطبوعات گفتي (و از تلويزيون هم پخش شد) که به هيچ وجه ممنوع التصوير و ممنوع الکار نداريم. پس من چي هستم؟، نمي دانم خودت نمي داني يا نمي خواهي بداني يا نمي گذارند بداني... اما به قول مرحوم ابوريحان بيروني، دانسته رئيس صدا و سيما شوي بهتر است که نداني و رئيس بماني،
من بنده سال ها در راديو نوشته و گاهي گويندگي کرده ام. من بنده در تلويزيون هم مرتکب نگارش سريال شده ام اما... تابستان 87 برنامه يي داشتم که گفت وگوي طنز بود و شبکه دوم سرکار عالي صبح ها آن را پخش مي کرد (در برنامه روز از نو به تهيه کنندگي آقاي حدسني) که پس از پخش چند قسمت، از بيخ ممنوع التصوير شدم. اين در حالي بود که هجده گفت وگو ضبط شده بود و سه تا پخش، اين صرفه جويي که مي گويند را دوستان زيادي گويا جدي گرفته بودند، بعداً هم به رغم آنکه يک مقدار پولي به بنده داده شد هيچ گاه تسويه حساب نشد چون يک ممنوع التصوير کوفت بخورد بهتر از آن است که حقش را بگيرد،
اتفاقاً مصاحبه ها خوب شده بود، با همان چندتايي که پخش شد طرفدار هم پيدا کرده بود اما دوستان شما در صدا و سيما گويا موظف به توليد برنامه جذاب براي مخاطب نيستند، بيشتر دوست دارند کارهاي هيجان انگيزتري مانند ممنوع التصوير کردن را انجام بدهند،
ضرغامي جان، روزها گذشت (از دوران سنوزوئيک تا حالا روزها مي گذرد، نه چيز عجيبي است نه جزء دستاوردهاي دولت احمدي نژاد محسوب مي شود) و از بنده طرحي براي سريال طنز در سيما تصويب شد به نام «شبرنگ»، گمانم اواخر پاييز 87. يکي از همان کارهاي طنزي که «نود شبي» مي نامندش. کارگردان کار مهدي مظلومي شد و تهيه کننده اش آقايي به اسم ورپايي. کار مربوط به شبکه پنج سيما بود، گروه تفريحات و سرگرمي که مديرش کريمان نام دارد. (اينها را دقيق آوردم که نگويند تشويش فلان عمومي بود يا نشر اکاذيب خصوصي، اخبار اين سريال را هم مي توانيد مثلاً با جست وجو در خبرگزاري مهر پيدا و دنبال کنيد. مي بينم که مستند حرف مي زنم لذت مي بري،)
10 قسمت اول را نوشتم، تاييد شد، پولي هم به من دادند، به روال ساير کارهايي که با تلويزيون مي کردم.
بعد در اين مملکت انتخابات برگزار شد. در اين حين بنده تيم نويسندگانم را که پيشتر هم با آنها در تلويزيون کار کرده بودم، دور هم جمع کردم و آنها هم نوشتند. نزديک به 30 قسمت نگارش شد، 20 قسمت تحويل. جسارتاً داري منو؟، بله عرض مي کردم. کار در کنداکتور پخش بود و دوستان مي گفتند همه از کار خوش شان آمده، رها جان مي تواني به جاي اين تعداد شب، 180 شب کار را ادامه بدهي؟ و از شما چه پنهان بنده هم مشغول ناز کردن بودم که نخير جا نداره، اما وقتي پيش توليد مي خواست شروع بشود، کار خوابيد، پيگيري کرديم، گفتند کريمان گفته تو ممنوع الکار شدي. چون بنده پيشتر در اين سيستم کار کرده بودم به هر حال چهار تا آشنا داشتم. پيگيري کردم گفتند اسمت در ممنوع الکاري ها نيست، ديدم گويا در ساير شبکه ها هم مي توانم کار کنم. يعني گمانم شما يا يک مدير ارشدي گفته بوده کلاه بياوريد، دوستان سر آورده بودند. البته اين آقاي کريمان شما به بنده گفت دو آيتم از 40 آيتم (يعني 10 قسمت کار) که من خوانده ام اصلاحات لازم دارد و مشکلي نيست. اما هي ما گفتيم اصلاح مي کنيم، گفتند نمي شود، بالاخره به تهيه کننده گفته شد فلاني در فلان مطلب مطبوعاتي اش صدا و سيما را نقد کرده و صلاحيت کار را از نظر ما ندارد. توي دلم گفتم اي صلاحيت سنج، گزينشتو بخورم،
ضرغامي جان، گفتيم قبول، بنده ممنوع الکار. قانون عطف بما سبق که نمي شود پول همين کاري را که تا الان بنده و دوستانم انجام داده ايم بدهيد و تسويه حساب کنيد، گفتند راه نداره، گويا در سازمان شما علاوه بر ممنوع التصوير و ممنوع الکار، ممنوع الچک هم وجود دارد، بعد از مدتي تهيه کننده گفت چون کار بلاموضوع شده، همان مبلغي را هم که پارسال به تو داده ايم امسال برگردان،
بنده به اين ترتيب نه تنها به پول خودم نرسيده ام که بدهکار هم شده ام و اين از کرامات سازمان متبوع شماست که مي فرماييد در آن ممنوع الکار وجود ندارد.
همين الان به دوستان روابط عمومي ات هم بگو فردا تکذيبيه نفرستند. اخبار ساخت اين سريال در همان سال 87 و حتي 88 و پيشرفت کار و نام کارگردان و نويسنده و... در سايت هاي خبري رسمي آمده، اين از اين،
عزت الله ضرغامي، نمي دانم از اين قضايا در سازمانت باخبري يا بي خبري. اگر باخبري و مي گويي ممنوع الفلان نداريم که خيلي بد است و اگر بي خبري که باز هم خيلي بد است. خلاصه خيلي بد است،
عزت زياد عزت:w17::w17::w17:
 

mehrshad53

اخراجی موقت
ادم این ضرغامیو میبینه،تجسم بهتری از عزرائیل به دست میاره!!!!!!!!
 

tamar

عضو جدید
شرمنده ها ولي فکر کنم از نسل طالبا.... بگيم بهتره
 

Similar threads

بالا