مشکل آموزش و پرورش ایران کجاست ؟

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام دوستان گرامی این تاپیک برگرفته از تجربیات یک شخص مستقل می باشد

حقیر دیدگاههای خود را در این خصوص در 5 موضوع یا مورد با استدلالهای کاملا شخصی و مبتنی بر تجربیاتم در دوره فعالیت خود در این سیستم اداری و بدون هیچگونه وابستگی فکری بر اندیشه های حاکم بر جامعه و نشات گرفته
1- عدم توجه نظام به آموزش وپرورش از نظر ( بودجه ، گزینش وزیر ، گزینش معلم ) : اگر به سازمان آموزش و پرورش با یک دید محدود، همانند وزارتخانه های دیگر مثل پست ،مسکن ومخابرات نگاه شود موجب می شود آموزش و پرورش در حد یک سازمان حمایتي ـ خدماتی تلقی شود . در حالیکه در تلقی های نهادمند جهت دهی ، تعیین فلسفه و اهداف آموزش وپرورش و تعیین معیارهای کلی مدیریت وکنترل « فراگردهای آموزشی» از مهمترین وظایف مسئولیت ها به حساب می آید. چه خوب بود این نهاد ارزشمند در قبال هر نیروی کاری که جهت استخدام در هر نهاد دولتی ، نیمه دولتی و خصوصی کلیه هزینه های وارده در تربیت و ساختن وی را از همان موسسه یا وزارت خانه دریافت می کرد تا حداقل دیدگاه همه سازمانهای کشور نسبت به این نهاد و رویکرد آنها به قشر معلم در جامعه متحول می شد .چرا که به نظر نگارنده معلمین همان صنعتگرانی هستند که تولید کننده علم و نیروی کارند.و هر صنعتی برای بقا و ارتقا خود نیاز اساسی به بازار فروش محصولات خود دارد.و ما هم از این قائده مثتثنی نیستیم.ما می توانیم همانند دیگر نهادهای جامعه در زمره نهادهای تولیدی و درامدزا باشیم و هرگز از طریق جلب حمایت از کلیه نهادهای کشور، در خصوص تامین بودجه اداری ، تجهیز و معاش نیروی کارمان اقدام نکنیم . «باشد که این پیشنهاد بگوش حکومتیان برسد و با تصویب قانونی در این خصوص هرچه زودتر عملیاتی شود»
بنده در خصوص پیشنهاد فوق معتقدم 2 هدف از اهداف اصلی سیستم آموزش و پرورش تامین و داشتن دغدغه در آن مورد منتفی می گردد.
1- ارضای مالی نیروی کار و فراهم نمودن زمینه های تحقیق و مطالعه کارکنان سیستم در راستای تربیت بهتر نیروی کار آینده کشور
2- تغییر در دیدگاههای عمومی جامعه نسبت به معلم و مدرسه و اهمیت دادن سازمانها به فارغ التحصیلان متناسب با سطوح علمی مختلف و در نتیجه ایجاد تلاش بیشتر در دانش آموزان برای کسب علم جهت جذب در بازار کار و ....... و اینکه دید موسسه مربوطه به نیروی کاری که هزینه آموزش او را پرداخته دیگر دید غنم پنداری زیر دست نیست و نتیجتا امید به آینده در نیروی کار ایجاد و انگیزه تولید و خدمت را در نیروی مربوطه افزایش و لذا ماحصل آبادانی و پیشرفت جامعه است
حال این دغدغه ماست و یکی از مشکلات اصلی اینجاست:
عدم حساسیت علمی و تخصصی به گزینش و انتخاب وزیر ، مدیران کل ، مدیران ادارات و در کل برنامه ریزان اصلی سیستم
در کشورهای پیشرفته خصوصا آلمان ، انجام پژوهش ها، نوشتن مقالات علمی در سطوح مختلف یکی از شرا یط احراز مقام معلمی است . اما در کشور ما حتی برای وزیر هم چنین شرایطی وجود ندارد و تنها چیزی که ملاک در انتخاب مدیران ارشد نیست تخصص و تجربیات است.
2- عدم توجه به مدیریت استراتژیک – این نوع مدیریت به دنبال قاعده مند کردن، اجرا و ارزیابی کلیه اقدامات و عملیاتی است .که سازمان را قادر می سازد آینده را دقیق تر و روشن تر ترسیم نموده و اهداف خویش را تحقق ببخشد .در کشور ما یکی از موانع تحقق اینگونه مدیریت ، وجود ساختار تمرکز گرا و بومی گریز اداری است . این نوع ساختار ریشه در تاریخ داشته است که از سپردن قدرت اجرایی و اختیار عملی به مناطق واهمه دارد. که نهایتا" دانش آموز انباشت مطالب درسی در ذهن خود را توهم می پندارد که باید شب امتحان از آن رهایی یابد. معلم تکرار ماشین وار مطالب درسی را وهمی می پندارد که سالها آن را درمخیله اش تحمل می کند، مدیر ماشین بخشنامه پراکنی است که از کثرت ، تنوع و غالبا بی ربط به آموزش و پرورش را اوهامی فرا روی خود می بیند که عمر حضرت خضر هم کفاف این اوهام زدائی را نخواهد داد. بدیهی است در چنین شرایطی مدرسه ای موهوم تلقی شود زیرا از کارایی درونی و بیرونی تهی میشود . افت تحصیلی که امروز گریبانگیر مدارس ماست ، تنها نیاوردن نمره ی موهوم معلمان نیست و در صد قبولی بالا نمی تواند حیثیت از دست رفته افت تحصیلی را اعاده نماید چرا که اگر در مقابل این افت تحصیلی خیز تحصیلی مطرح شود ، لاجرم این خیز فقط شکلی بوده و از ماهییت تهی است . اگر به کمک متغییرات تحصیلی، کارائی بیرونی آموزش و پرورش مورد سنجش قرار گیرد باید به دنبال کارکردهای آموزش وپرورش رفت که از جمله مهمترین آنها می توان به اجتماعی شدن یا جامعه پذیری نظر افکند . آیا آن دسته از افرادی که به رای متقن ما به سلامت از سیستم عبور کرده اند و با نمره ی بهتری هم قبول شده اند،کارکردجامعه پذیری وسایرکارکردها تحقق یافته است ؟
3- نگاه آموزش وپرورش ما ، به طور جدی انتخاب گری و مخیر بودن انسان را باور ندارد . به عبارتی مخیر بودن انسان را دیگری تعیین میکند در نتیجه فضا تاجایی آماده می شود که دانش آموز تحت آموزش به جایی که او انتظار دارد رسد . در صورتی که در متون سنتی ، مذهبی و ملی خود داریم که ، «رسد آدمی به جائی که به جزاز خدا نبیند » یعنی توانمندی این بشر آن قدر باید گسترش یابد تا بتواند مرتب به کشف نا شناخته ها بپردازد در حالیکه در نظام آموزشی ما مرتبا به دانش آموز و معلم گفته می شود چه بگوید ،چه نگوید، چگونه انتخاب کند ، چگونه برنامه ریزی کند، چگونه ارزشیابی کند وچگونه در مقابل دیگران پاسخگوباشد .
4- فضای تربیتی مدرسه و خانواده که تقربا یکسان است نمی تواند اقتدار را از رسانه ها به ویژه از تلویزیون باز پس گیرد . که این امر موجب بروز مشکلات عدیده ای خواهد شد و باید چاره اندیشی گردد.
5- اصلاحات نظام آموزش و پرورش باید از دبستان آغاز شود نه از دبیرستان ! آیا تاکنون چقدر به این مسئله توجه شده است ؟ آیا دید گاه سازمان، به آموزگاران ابتدائی همانند دبیران دبیرستان هاست؟
در نهایت باید توجه شود که آموزش و پرورش زایده ای بر جامعه نیست ، تا آموزش وپرورش تولید گر نشود تا از درون خود تحول دیدگاهی،تحول ساختاری و تحول زیر بنائی پیدا نکند صحبت کردن از اصلاحات سیستم آموزشی ، بی فایده خواهد بود. به امید روزی که تحول ساختاری و زیر بنائی در نظام آموزشی ما ایجاد شود.

 
بالا