محرم از عاشورا تا امروز

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز هم محرم داره میاد اما من خودم شخصا حس میکنم بعد از 20سال هنوز عاشورا برام مبهمه!!دوست دارم اینجا در مورد نگفته های عاشورا حرف بزنیم.. اون وقایعی که عاشورا باهاش عاشورا شد که قطعا فقط یک کشتار ساده که در هر جنگی اتفاق میافته نبود..فقط خواهشم اینه که فراموش نکنیم ما از هر دین و مذهب و فرقه ای که باشیم در انسان بودن مشترکیم .. لحن دوستانه یادمون نره تا تاپیک بسته نشه!!
 

sara_dadyar

عضو جدید
آره. من هم با اين موضوع موافقم که خيلي از ابعاد عاشورا برامون نگفته مونده و حالا داره ذهنامونو قلقلک مي ده. ما بيشتر اسير ظواهريم تا تفکر در مورد اصل و ريشه. حيف که عجله دارم و دارم ميرم. سر فرصت يک پست اساسي از يافته هاي خودم تو اين قسمت مي ذارم.;)
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فکر کردم بهتره اول از خارج از عاشورا شروع کنم..

یزید در نگاه مورخین و علمای اهل سنت


آنچه در این این جا به آن پرداخته خواهد شد، موضوعاتى است كه هر كدام به حادثه عاشورا و عزادارى امام حسین علیه السلام به نحوى مرتبط است.
الف)گروهى بر این باورند كه یزید كافر است؛ به دلیل همان سخن یزید كه ابن جوزى نقل كرده كه پس از آن كه سر امام حسین را به شام بردند یزید مردم را جمع كرد و در حالى كه با چوب بر سر و دندان امام مى‏زد، شعر زیر را مى‏خواند:
لیت اشیاخى ببدر شهد و اجزع الخزرج من وقع الأسل ‏لأهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل... لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحى نزل‏.
بنابراینابن جوزى مى‏گوید: «لیس العجب من قتال ابن زیاد للحسین و انما العجب من خذلان یزید و ضربه بالقضیب ثنایا الحسین و حمله آل رسول اللّه سبایا على اقتاب الجمال و لو لم یكن فى قلبه احقاد جاهلیة اضغان بدریة لاحترم الرأس لما وصل الیه و كفنه و دفنه و أحسن الى آل رسول اللّه صلی الله علیه و آله»؛ (1) جنگ ابن زیاد با حسین بن على علیه السلام تعجب‏آور نیست‏ بلكه تعجب در خوارى یزید در زدن چوب بر دندان‌هاى امام حسین و اسیر كردن خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سوار كردن آنان بر شتران، و در معرض عموم قرار دادن آنهاست. اگر در دل یزید كینه‏هاى جاهلیت و جنگ بدر نبود به امام حسین احترام مى‏گذاشت و آن حضرت را كفن و دفن مى‏نمود و با آل رسول به خوبى برخورد مى‏كرد.

ب) گروه دوم مى‏گویند یزید كافر نیست؛ چرا كه یزید در هنگام مشاهده سر امام حسین چنین گفت: «رحمك اللّه یا حسین لقد قتلك رجل لم یعرف حق الارحام و قال قد زرع لى العداوة فى قلب البر و الفاجر»؛ خداوند تو را رحمت كند اى حسین، تو را مردى كشت كه حق قومیت را نشناخت و با كشتن تو كینه و بغض مرا در دل هر انسان خوب و بدى كاشت. (2)

ج) گروه سوم بر این عقیده‏اند كه راه درست آن است كه توقف كرده و یزید را تكفیر نكنیم.
ابن جوزى در كتاب الرد على المعتصب العنید المانع من ذم الیزید مى‏نویسد: «گوینده‏اى از من پرسید، آیا لعن یزید ابن معاویه به خاطر جنایتى كه مرتكب شده جایز است یا خیر؟ گفتم: علماى پرهیزگار نظیر امام احمد، لعن او را روا دانسته‏اند.»
در پاورقى این مطلب شیخ محمد محمودى مى‏گوید: «یكى از علماى بزرگ به نام شیخ عبدالكریم والدین نویسنده مجمع الفوائد و معدن الفرائد مى‏گوید: این كتاب را در كتابخانه حرم نبوى صلی الله علیه و آله در مدینه منوره به سال 1384 ه" ق مشاهده كردم. در آنجا نوشته بود مسلمانان اجماع دارند كه اولاد فاطمه علیهاالسلام از ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏باشند و باید بر آنان صلوات و درود فرستاد. آنگاه احادیثى را در فضل على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام مى‏آورد و مى‏نویسد یزید لعین و پیروانش از كسانى بودند كه به اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله اهانت كردند؛ از این رو استحقاق غضب و دشمنى و لعن را دارند. هر كس مى‏خواهد از جواز لعن بر یزید آگاه شود به آن كتاب مراجعه كند.» وى مى‏نویسد: «افرادى كه لعن یزید را جایز نمى‏دانند از آن ترس دارند كه لعن او به پدرش معاویه سرایت كند.» (3) چنانكه این مطلب در شرح مقاصد تفتازانى نیز آمده است.
ابن حجر مى‏نویسد: «قاضى ابویعلى كتابى دارد به نام چه كسانى استحقاق لعن دارند، در آن كتاب یزید را جزو كسانى به شمار آورده كه استحقاق لعن دارند و دلیلش روایتى است از پیامبر صلی الله علیه و آله كه فرمود: من اخاف اهل المدینة ظلماً اخافه اللّه و علیه لعنة اللّه و ملائكة و الناس اجمعین؛ آن كس كه مردم مدینه را بترساند، خداوند او را خواهد ترساند و مورد لعن خدا و فرشتگان و تمام مردم قرار مى‏گیرد.» آنگاه مى‏نویسد: «شكى نیست كه یزید با لشكر و نیروهاى مسلح خویش به جنگ مردم مدینه رفت و اهل مدینه را با جنایاتى كه انجام داد به شدت مضطرب و نگران كرد و در دل آنها ترس ایجاد نمود؛ چرا كه او مدینه را براى خود مباح كرد.» نقل شده است كه حدود 300 دختر مورد تجاوز قرار گرفته و گروهى از صحابه را به قتل رساندند و نماز جماعت را در مسجد النبى تعطیل كردند. پس از آن براى جنگ با عبداللّه زبیر آماده شدند و كعبه را با منجنیق مورد حمله قرار داده و آتش زدند. (4) در اینجا ذكر این نكته شایسته است كه از دید اهل سنت جواز لعن قاتلان امام حسین به صورت كلى - یعنى بدون این كه نام شخصى برده شود - اشكالى ندارد و مورد اتفاق است. به طور مثال اگر گفته شود خداوند قاتلان امام حسین یا كسى كه دستور قتل و شهادت آن حضرت را صادر كرده است لعنت كند رواست؛ از این رو برخى به صورت كلى او را لعن كرده‏اند.
سعدالدین تفتازانى مى‏گوید: «و اما ما جرى بعدهم من الظلم على اهل بیت النبى صلی الله علیه و آله فمن الظهور بحیث لا مجال للاخفاء و من الشناعة بحیث لااشتباه على الآراءاذ تكاد تشهد به الجماد و العجماء و یبكى له من فى الارض و السماء و تنهد منه الجبال و تنشق الصخور و یبقى سوء عمله على كرّ الشهور و مر الدهور و لعنة اللّه على من باشر او رضى او سعى و العذاب الآخرة أشد و أبقى»؛ (5) ظلم و ستمى را كه بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد كردند، به اندازه‏اى روشن و آشكار است كه جاى هیچ گونه نكته ابهامى براى كسى نمى‏گذارد؛ بلكه تمام جمادات و حیوانات بر آن گواهى مى‏دهند و هر كسى كه در زمین و آسمان است بر آنها اشك مى‏ریزد، كوه‌ها متزلزل و صخره‏ها متلاشى مى‏شود و آثار زشت این اعمال همواره بر تارك تاریخ باقى خواهد ماند. خداوند كسانى را كه این اعمال را به وجود آورده و یا به آن خشنود و در مقدمات آن همكارى داشته‏اند لعنت كند. به یقین عذاب آخرت شدیدتر است.مسعودى درباره یزید مى‏نویسد: «مردى خوشگذران و عیاش بود. مردى بود كه حیوانات شكارى داشت، سگ‌ها و میمون‌ها داشت و پیوسته مجالس میگسارى برگزار مى‏كرد. روزى در مجلس میگسارى خود نشست و ابن زیاد هم در طرف راست او بود و این واقعه بعد از آن بود كه حسین ابن على را كشته بود، پس به ساقى مجلس خود رو كرد و گفت:
اسقنى شربة تروى مشاشى ثمّ صل فاسق مثلها ابن زیاد صاحب السر والامانة عندى ولتسدید مغنمى و جهادى؛ جامى از شراب به من بنوشان كه استخوان‌هاى نرم را سیراب كند، سپس برگرد و ابن زیاد را چنان جامى بنوشان. همان كس كه رازدار من است، همان كسى كه امین كار من است، همان كسى كه اساس خلافت من به دست او محكم و استوار شد، یعنى حسین بن على را كشت -... .»
سپس مسعودى مى‏نویسد: «در دستگاه خلافت اسلامى و جانشینى پیغمبر، مردى كه مقام خلافت را اشغال كرده بود، میمونى داشت كه به او بوقیس مى‏گفتند. این میمون را در مجلس میگسارى خود حاضر مى‏كرد و براى او تشكى مى‏انداخت و او را مى‏نشانید و او را بر گرده خر ماده‏اى كه براى مسابقه و اسب دوانى تربیت شده بود سوار مى‏كرد، زین و لجام بر گرده آن ماده خر مى‏بستند و این میمون را بر او سوار مى‏كردند و با اسب‌ها به اسب دوانى و مسابقه مى‏بردند. در یكى از روزها ابوقیس مسابقه را برد. بر تن این میمون جامه و قبایى از حریر سرخ و زر پوشانده و دامن‌ها را به كمرش زده بودند و بر سر او كلاهى نهاده بودند كه نقش‌هاى درشت داشت و به رنگ‌هاى مختلف آراسته گشته بود.»

پی‌نوشت‌ها:


1- صواعق المحرقه، ص 218.
2- همان.
3- الرد على المعتصب العنید المانع من ذم الیزید، ابن جوزى، ص 13.
4- صواعق المحرقه، ص 222.
5- شرح المقاصد، سعد الدین تفتازانى، ج 5، ص 311.
6- بررسى تاریخ عاشورا، مرحوم آیتى، ص 77.

منبع: کتاب پاسخ به شبهات عزادارى، حسین رجبى.
 

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعه كربلا و روز عاشورا از ديدگاه انديشمندان بزرگ جهان

‬واقعه كربلا و روز عاشورا موضوعي است كه از زمان وقوع آن تاكنون همواره ديدگاه‌ها و نظرات انسانها از هر مذهب و مسلكي را به دنبال داشته و همگان متفق‌القول هستند كه همانند اين واقعه هرگز اتفاق نيافتده است.

هر كس واقعه كربلا و آن چه را كه در روز عاشورا اتفاق افتاد بخواند، يا از زبان كسي بشنود، به طور حتم از آن چه بر امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب او وارد شده، عميقا محزون و متاثر خواهد شد.
از اين رو بار سفر برمي‌بندد وبه سوي آن حضرت سفري باطني و معنوي مي‌كند و به او جذب شده و با او همدردي و همدلي مي‌كند.
انديشمندان در طول تاريخ به عاشورا و كربلا همواره توجه خاص داشته و پيرامون آن نظرات گوناگوني ارايه كرده‌اند كه در اين نوشتار برآنيم تا گوشه‌اي از انديشه‌هاي آنان را بازگو كنيم.

* "فراياستارك" نويسنده انگليسي، از جمله انديشمنداني است كه پيرامون واقعه عاشورا در كتاب معروف خود "صور بغدادي" فصل كوچكي را به اين مساله اختصاص داده است.
او در ابتداي اين فصل مي‌گويد: "شيعه در تمام عالم اسلامي، ياد حسين و مقتل او را زنده مي‌كند و در دهه اول محرم به طور علني اين مطلب را دنبال مي‌نمايد و حزن و اندوه چنان بر آنان مستولي مي‌شود كه در روز آخر هياتهاي عزاداري به راه انداخته و عزاداري مي‌كنند."
او همچنين در فصلي مستقل و به طور مفصل درباره "نجف اشرف" در همان كتاب مي‌گويد: "و درمسافتي نه چندان طولاني از اين بقعه، فرزندش حسين(ع) در طرف باديه رسيد. او اسبش را حركت و جولان داد تا در سرزمين كربلا فرود آمد و در همان مكان خيمه زد. در حالي كه دشمنانش او را احاطه كرده و راههاي آب را بر او مسدود كرده بودند. و هميشه تفصيلات اين وقايع واضح و آشكار تا به امروز در افكار مردم بوده است.
امكان استفاده و زيارت از اين شهرهاي مقدس وجود ندارد مگر با اطلاع و آگاهي از اين واقعه زيرا واقعه مصيبت بار حسين(ع) بر هر موجودي نفوذ كرده تا به حدي كه به ريشه‌ها رسيده است و اين واقعه از جمله قصه‌هاي نادري است كه انسان با خواندن آن نمي‌تواند جلوي گريه خود را بگيرد."

* "پرفسور ادوارد براون" مستشرق معروف نيز درباره مصيبت امام حسين(ع) در كربلا مي‌گويد: "يادآوري واقعه كربلا كه در آن سبط رسول بعد از تحمل آزار و عطش به شهادت رسيد كافي است تا در سردترين و سست‌ترين افراد اثر گذارد و حتي كساني را كه به امور حماسي و حزن‌آور اعتنا و توجهي ندارند به خود آورده و روح آنان را به مدارج كمال بالا برد، به حدي كه درد و مرگ براي آنان چيزي بي‌ارزش و سست شود."
او همچنين مي‌گويد: "آيا قلبي پيدا مي‌شود كه وقتي درباره كربلا سخني به گوش او مي‌رسد، مالامال حزن و اندوه نگردد، حتي غير مسلمانان هم نمي‌توانند پاكي روحي را كه اين جنگ اسلامي در برداشت انكار كنند."

* "چارلز ديكنز" نويسنده انگليسي نيز درباره قيام عاشورا اينگونه مي‌نويسد: "اگر مقصود حسين (ع) جنگ در راه خواسته‌هاي دنيوي خود بود، من نمي‌فهمم چرا خواهران و كودكانش را همراه خود برد، پس عقل چنين حكم مي‌كند كه او به خاطر اسلام فداكاري خويش را انجام داد."

* "توماس ماساريك" نيز در مقايسه‌اي بين امام حسين (ع) و حضرت عيسي(ع) مي‌گويد: "مصايب مسيح نسبت به مصايب حسين (ع) مانند پر كاهي است در برابر كوهي بزرگ."

* "جستيس آ.راسل" شاعر انگليسي نيز منظره غم‌انگيز عاشورا را چنين ترسيم مي‌كند: "آنها دهان مبارك امام را باچوبهاي خود نواختند.اي پيكري كه زير سم اسبان لگدكوب شدي! تو همان بدني بودي كه بينندگان را مسحور مي‌ساختي.
خوني كه از رگهاي مباركت ريخته و خشك شده، معجوني آسماني است كه تاكنون هيچ سم اسبي با چنين رنگ الهي رنگ نشده است.
اي زمين برهنه و باير كربلا كه در روي تو نه علفي است و نه چمني! براي ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشيده باد چون كه در سرزمين تو بدن پاره پاره مقدس پسر فاطمه افتاده است آن كه روح خويش را به خداوند تقديم نمود."
* "نيبلت" نيز در ترسيم شب عاشورا چنين مي‌نويسد: "آن شب، هنگامي كه آتش اردوها در اطراف او در بيابان شعله مي‌زد، امام پيروانش را جمع كرد و در يك سخنراني طولاني فرمود: كساني كه با من بمانند فردا شهيد خواهند شد.
سپس عمل بسيار زيبايي انجام داد كه نشانه آگاهي كامل او از ضعف بشري و قدرت روح فداكاري وي و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود.
به پيروان خود فرمود: هر كس جرات و قوت ايستادگي و شهادت را در خود نمي‌بيند در تاريكي به طور ناشناس و بدون خجالت برود.
صبح روز عاشورا كه ابرهاي ارغواني در آسمان شرق جمع مي‌شد، ‪ ۷۲‬نفر با ايمان دور امام را گرفتند و همگي آماده مرگ و شهادت بودند."

* "گيبون" مورخ انگليسي نيز پيرامون واقعه عاشورا مي‌نويسد: "با آن كه مدتي از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم، مع ذلك مشقات و مشكلاتي را كه امام حسين (ع) تحمل نمود احساسات سنگدل‌ترين خواننده را برمي‌انگيزد، چنان كه يك نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آن حضرت در خود مي‌يابد."

* "موريس دوكبري" مورخ آمريكايي درباره عزاداري واقعه عاشورا نيز مي‌نويسد: "اگر تاريخ‌نويسان ما حقيقت روز عاشورا را درك مي‌كردند، اين عزاداري را غير عادي نمي‌پنداشتند.
پيروان حسين (ع) به واسطه عزاداري براي امام خود مي‌دانند كه نبايد زير بار ذلت، پستي و سلطه استعمار بروند، زيرا شعار امام و پيشواي آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود.
حسين (ع) در راه شرف، ناموس، مردم، بزرگي مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويي يزيد نرفت. پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم يزيد و يزيديان و بيگانگان خلاصي يابيم و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهيم. و اين است خلاصه تعاليم اسلام.
ملتي كه از گهواره تا گور تعاليمش اين چنين است پيداست كه داراي چه مقام و مرتبه‌اي خواهد بود. چنين ملتي داراي هر گونه شرف و افتخار است، چون همه افراد آن سرباز حقيقت و عزت و شرف است."

* "بولس سلامه" شاعر مسيحي نيز مي‌گويد: "شبهايي كه بيدار بودم و با درد و رنج مي‌گذراندم و افكار و تخيلاتم مرا به ياد گذشتگان مي‌كشاند و در تاريخ گذشته دو شهيد بزرگ امام علي (ع) و سپس امام حسين (ع) سير مي‌كردم، يك بار براي مدتي طولاني به جهت علاقه‌اي كه به آن دو بزرگوار داشتم گريستم و سپس شعر علي و حسين را سرودم."

* "گابريل دانكيري" نيز درباره وحشي‌گري سپاه يزيد مي‌گويد: "سربازان يزيد در آن روز "عاشورا" چنان وحشي گري از خود نشان دادند كه تا آن روز كسي نظير آن را به خاطر نداشت.
آنها حتي به‌كودكان شيرخوار و خردسال هم رحم نكردند و سر خونين حسين(ع) را به دمشق بردند و يزيد پنداشت كه ديگر با اين پيروزي خواهد توانست از دنيا لذت ببرد. اما خاطره آن هر سال و تا به امروز، در ميان سيل اشك و نوحه خواني‌ها و مرثيه‌ها تجديد مي‌گردد."

* "جرج جرداق" نويسنده و محقق مسيحي مي‌نويسد: "يزيد وارث همه بديهاي اسلاف خود بود و از آنها نيز فزون داشت. از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شيطاني كه ديگر مردان بدكار و بي‌آبرو داشتند، يزيد بهره‌مند بود... كسي از اخلاق انساني بي‌بهره تر از يزيد نبود... و در مقابل، هيچ كس در خلق انساني كاملتر از حسين بن علي (ع) نبود، كه در آن واقعه شهيد شد.
در يزيد همه صفات زشت و ننگين و رياست طلبي و سودجويي و خونريزي و بي ارادگي وجود داشت. و در طرف مقابل يعني فرزندان علي (ع) همه صفات عالي و ستوده انساني، از قبيل خلق كريم و شجاعت و آزادگي و شهادت، به كمال معنا وجود داشت."

* "دكتر ژوزف" مورخ فرانسوي نيز چنين مي‌گويد: "شيعيان در ايام عزاداري به ذكر مصيبت و گوش فرا دادن به مصايب حسين (ع) مي‌پردازند، و مي‌كوشند كه فضايل خاندان نبوت و رنجهاي آنان را به نيكوترين وجهي بيان كنند."

* "كلودين رولو" مفسر روزنامه لوموند، درباره امام حسين (ع) و واقعه عاشورا مي‌نويسد: "شيعيان هر سال در ماه محرم به تذكر واقعه كربلا و مصيبت امام حسين (ع) كه نمادي از دليري، عدالت عليه تجسم پليدي و نيروي شقاوت است، مي‌پردازند و ستمكاران عصر را به يزيد و اشقيا تشبيه مي‌كنند."
* "مهاتما گاندي"، معمار استقلال هند و رهبر ملي مردم اين كشور براي آزادي هندوستان از سلطه انگلستان نيز پيرامون امام حسين (ع) و واقعه كربلا مي‌گويد: "من براي مردم هند چيز تازه‌اي نياوردم، فقط نتيجه‌اي را كه از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آورده‌ام، ارمغان ملت هند كردم.
اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم كه حسين بن علي پيمود."

* "ساور جيني نايد" شاعر هندي، عزاداري عزاداران حسيني را در هر سال موجب زنده نگه‌داشتن واقعه جانسوز كربلا مي‌داند و قيام حسيني را استوار نمودن دين بزرگ حضرت محمد (ص) ذكر مي‌كند كه امام حسين(ع) عشق نهايي خود به خدا را با شهادتش ثابت كرد.
او مي‌گويد: "شب شهادت حسين (ع) مريدانش با پيراهنهاي سياه و پاي برهنه با چشمان اشك بار به ياد واقعه جانسوز دور هم جمع شده با بيان اتفاقات آن واقعه سراپا مي‌گويند: حسين...
"اي حسين! چرا هزاران هزار دوست تو اين طور اشك مي‌ريزند؟اي مقدس عالي مقام! آيا اينها براي فداكاري بي‌نظير تو نيست؟ زيرا پرچم دين بزرگ پيامبر (محمد (ص) را برافراشتي و در مقابل شگفتي جهانيان عشق عجيب خود را به خدا ثابت كردي."

* "ايرونيك" مورخ آمريكايي مي‌گويد: "كشته شدن حسين (ع) سرگذشتي است كه به‌علت ناگواري و هولناكي آن واقعه، دوست ندارم سخن را در موردش طولاني كنم زيرا در اسلام كاري زشت تر از آن به وقوع نپيوسته است.
اگر چه كشته شدن اميرمومنان (ع) مصيبت بسيار بزرگي به شمار مي‌آمد، ليكن سرگذشت حسين (ع) كشتار فجيع و مثله كردن و اسارت را دربرداشت كه از شنيدن آن بدن انسان به لرزه مي‌افتد زيرا كه از مشهورترين مصيبت هاست."
* "ماربين" محقق آلماني مي‌گويد: "حسين تنها كسي است كه در ‪ ۱۴‬قرن پيش در برابر حكومت جور و ظلم قد علم كرد.او اول شخص سياستمداري بود كه تا به امروز احدي چنين سياست موثري را اختيار ننموده است. حسين (ع) شعار هميشگي را سر مي‌داد كه من در راه حق و حقيقت كشته مي‌شوم ولي دست به ناحق نمي‌دهم...
"حسين (ع) ديد حركات بني اميه كه سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پايمال مي‌كردند نزديك است پايه‌هاي استوار و مستحكم اسلام را در هم بريزد و اگر بيش از اين مسامحه كند، نام و نشاني از اسلام و مسلمين باقي نخواهد ماند، لذا تصميم گرفت تا در برابر حكومت ظلم و جور بايستد..." ماربين مي‌افزايد: حسين (ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود، درس فداكاري و جانبازي به جهانيان آموخت و نام اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. اگرچنين حادثه جانگدازي پديد نيامده بود ، قطعا اسلام و اسلاميان محو و نابود مي‌گرديدند."
* "جرجي زيدان" نيز درباره امام حسين(ع) مي‌نويسد: "منظره سر بريده حسين (ع) همه را متاثر و محزون ساخت... وقتي چشمان يزيد به سر بريده افتاد، سر تا پا بلرزيد و دانست چه عمل فجيعي مرتكب شده است."

* "نيكلسون" نيز پيرامون واقعه كربلا چنين مي‌نويسد: "حادثه كربلا مايه پشيماني و تاسف امويان شد، زيرا اين واقعه شيعيان را متحد كرد و براي انتقام خون حسين (ع) هم صدا شدند."

---> كربلا.انديشمندان جهان.ايرنا
 

Similar threads

بالا