تحلیل بردن ارزش شخصی یک زوج

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تحلیل بردن ارزش شخصی یک زوج:

شواهد از تحقیقات انجام شده نشان می دهد انواع مختلفی از رفتارهای منفی وجود دارد که هم به طرف مقابل و هم به رابطه آسیب رسان می رسانند. شخصی به نام (گاتمن) به این نتیجه رسیده است که تحقیر و انتقاد شریک زندگی عواقب منفی دراز مدتی برروی رابطه دارد. تحقیر شامل یک حس قوی بیزاری، عدم رضایت و شاید میل به آزار دادن افراد دیگر باشد. انتقاد شامل یک پاسخ منفی به رفتارهای خاص یا ویژگی های خاص فردی است. به طور مشابه ادبیات بیان احساسات نشان می دهد افرادی که دارای انواع بیماریهای روانی هستند اگر در خانواده ای با جوی که دارای خصومت بالا، مشابه تحقیر و انتقاد باشند بیماری آنها عود میکند.
چرا انواع این ارتباطات و رفتارهای خاص برای رابطه مخرب است؟
تحقیر و انتقاد می تواند به هویت و ارزش شخصی یک شخص ضربه مهلکی وارد کند. اکثر مردم به ارتباطات
صمیمانه شان بازمیگردند تا به احساس عزت، ارزش داشتن و تصدیق شدن برسند. تحقیر و انتقاد، عزت و ارزش شخصی هر فرد را کاهش داده و محیط خصمانه و نامطمئنی را ایجاد میکند که در آن شخص بایستی آماده حمایت از خودش
در مقابل شریک زندگیش باشد.
در مجموع اصلاحات ما، تحقیر و انتقاد، کیفیت پرمعنی و احساسی ارتباط را نابود میکند.
بحث اخیر نشان می دهد که رفتارهای ارتباطی منفی بسیار مخرب هستند بدین دلیل که عزت نفس و ارزش شخصی شریک زندگی را تحلیل می برند. این الگوی کاستن ارزش اشخاص محدود به ارتباطات زناشویی نیست. همچنین یک شخص می تواند بصورت عمدی یا غیر عمدی طوری رفتار کند که شخص دیگر، احساس بی ارزشی، بی اهمیتی
و مورد علاقه نبودن، بکند. این رفتار ما می تواند به سادگی نادیده گرفتن اشخاص، وقتی که وارد خانه می شوند باشد. خیلی از زوج های مضطرب ازاینکه وقتی وارد خانه می شوند ظاهرا هیچ کس متوجه آنها نمی شود اظهار تاسف
می کنند. به طور مثال، در طول دیدارهای اجتماعی، زمانی که افراد دیگر حاضر هستند ممکن است شخص تمام توجه خود را به دیگران معطوف کند و همسر خود را نادیده بگیرد. در حقیقت راه های بسیار زیادی وجود دارد که هر شخص می تواند به شریک خود این احساس را بدهد که او ارزشی ندارد.
تحلیل بردن فرض های مهم ارتباطی:
رفتاری که در بالا شرح داده شد اغلب تاثیر منفی بر روی شریک یا دوست دارد بدین دلیل که بر پایه تکرار صورت
می گیرد یکبار دیر کردن کمتر احتمال دارد که یک زوج را به پای میز درمان بیاورد. در مقابل بعضی رفتارهای منفی دیگر کمتر اتفاق می افتد، اما می توانند تاثیر مخربی بر روی شریک و رابطه داشته باشند بسیاری از این
رفتارها در مقوله ای بنام آسیب میان فردی جای می گیرد. برای مثال کتک خوردن حتی یکدفعه یا مسخره شدن
در مقابل والدین یکی از طرفین می تواند عواقب جدی داشته باشد همانطور که در جای دیگر بحث شد اتفاقات آسیب رسان مانند سوء استفاده جسمی یا بدنی یا روابط نامشروع از دیگر رفتارهای ارتباطی منفی جدی هستند این وقایع آسیب رسان معنی خاصی دارند بهمین دلیل، تجاوز از فرض های مهم درمورد رابطه و مسائلی مثل اعتماد، ایمنی، قابلیت پیش بینی، کنترل، و توانایی اعتماد کردن روی شخصی دیگر می شود این آسیب های میان فردی به رسیدگی خاصی نیازمند است اغلب حتی اگر رفتار منفی از بین برود شریک آسیب دیده نمی تواند به آسانی به رابطه اش ادامه دهد. بعد از ضربه دیدن یا اسیب دیدن در نتیجه خیانت همسر و ارتباط بدون مقادیر زیادی از فرایندهای اضافه التیام نمی یابد.
در پایان زنجیره رفتارهای آسیب رسان آزار دادن یا رفتارهای مشکل ساز که مرتبط بویژگی های فردی هر انسان
یا شخصیتش است. تحملش برای همسر بسیار دشوار می باشد این رفتارها ممکن است شامل تفاوت های نسبتا عادی
در شخصیت افراد باشد برای مثال برای فردی ممکن است تحمل اینکه همسرش با صدای بلند غذا می خورد یا با شدت آدامس می جود دشوار باشد. (( من این صداها را می شناسم اما واقعا در سینما نمی توانم کنار او بنشینم من فکر
می کنم او پاپ کورن را در گوش من می جود)) شخصی که ترجیح می دهد در خانه ای مرتب و تمیز زندگی کند ممکن است با شخصی که دوست دارد در یک محیط راحت زندگی کند دچار مشکلش ود شخصی که ترجیح می دهد شبها
دیر بخوابد یا شخصی که دوست دارد زود بخوابد ممکن است با مشکلاتی مواجه شود در این مثال ها هیچ یک از طرفین نمی خواهد احساس بی ارزشی کند مانند مواردی که رفتارهای خصمانه و تحقیر کننده داشتم اگر چه تحمل
این مزاحمت های روزانه ممکن است سخت باشد بخاط اینکه در جهت مخالف جو مثبت که هر شخصی در تلاش برای ایجاد کردن آن است می باشد. از طرف دیگر به نظر می رسد از رفتارهای منفی مخرب و آزار دهنده بخشی از آسیب شناسی روانی فردی باشد برای مثال: درخواست های مکرر یک همسر مضطرب باری دلگرمی یا (تعهد) امنیت می تواند خسته کننده باشد وقتی که شخص افسرده است و در نتیجه آن مسئولیت ها و کارهای روزانه اش را به خوبی انجام
نمی دهد همسر او تحت تاثیر مستقیم قرار می گیرد اگر چک پول ها به موقع نقد نشوند هر دو فرد (همسر) از عوارض بد نوشتن چک ها دچار اضطراب می شوند فصل 4 شامل بحث دقیق تری از آسیب شناسی روانی فردی در ارتباط
می باشد.
پاسخ به رفتارهای منفی نسبت به همسر:
وقتی یک نفر منفی رفتار می کند یعنی همسرش راه های زیادی برای پاسخ دادن دارد. دو مورد از این اختیارات در انواع بسیاری از ارگانیزم ها دیده می شند بر اساس پاسخ فایت فلایت (fight or flight) اولین پاسخ این است که همسر ممکن است جنگ کند یا ممکن است با یک عمل منفی مقابل به مثل کند. چنین مواردی پاسخ های طبیعی همسران مضطرب را شامل می شود. زوج این مقابل به مثل فزاینده را به عنوان جر و بحث یا دعوا تجربه می کند. اگر چه جر و بحث ها نا خوشایند به نظر می رسد اما این بدان معنی نیست که باید همیشه از انها دوری کرد. در مطالعات اخیر ازدواج های سالم و طولانی مدت، پالرو باکوم تنوع زیادی در روش هایی که زوج های شاد در هنگام عدم توافق انجام می دهند یافتند. زوج های بسیاری جر و بحث های ناخوشایندی را گزارش دادند اما به نظر می رسد دو عامل، تسکین دهنده، تاثیر منفی طولانی مدت بودند.1- اگرچه همسران بعضی اوقات با هم مخالف بودند و دعوا می کردند اما این حس ناخوشایند آنها شامل تحقیر شریک نبود.2- زوج ها روش هایی برای تسکین دادن یا برگرداندن رابطه به روال عادیش بعد از یک ارتباط منفی ایجاد کرده بودند. در حال حاضر ما فهم ناکاملی در مورد تاثیر عدم موافقت بین زوج ها داریم اگرچه به نظر می رسد که مخالفتهایی که متداولتر هستند برای مدت طولانی تری ادامه دارند و تحقیر نمودن یکی از همسران بسیار مخرب است. در مورد دیگر شخصی در مقابل رفتار منفی ممکن است عقب نشینی کند. کریستنسن و همکارانش تحقیقات متنوعی انجام دادند که در آن تحقیقات، یک الگوی تقاضا-عقب نشینی دیده می شود که در آن یکی از طرفین سعی می کند همسرش را درگیر مسئله ای کند و همسرش عقب نشینی می کند این مورد هم در زوج های مضطرب دیده می شود به طور مشابه گاتمن در سال 1994 به این نتیجه رسید که حالت دفاعی داشتن، پیامدهای زیان آوری برای ارتباط دارد عقب نشینی ممکن است به دلایل مختلفی صورت گیرد. گاتمن و لِوِنسِن متوجه شدند که به خصوص مردها برانگیختگی فیزیولوژیکی بیشتری هنگام بحث های تعارضی با همسرانشان تجربه می کنند و بنظر می رسد به دلیل اینکه این سطح از برانگیختگی راحت نیست انها به منظور برگشتن به سطح راحت تر عقب نشینی
می کنند. کریستنسن و ِهیوی دریافتند که موضوع خاصی که در طول بحث پیش می آید اینکه کدام طرف در نقش تقاضا و کدام در نقش عقب نشینی باشند را تحت تاثیر قرار میدهد. عموما مردها نقش عقب نشینی را بیشتر می پذیرند اگرچه وقتی زوج در مورد تحقیر رفتاری که بیشتر برای همسر (مرد) مهم است و مرد بیشتر تمایل دارد که زنش را درگیر کند و زن بیشتر متمایل به عقب نشینی است در نتیجه شخصی که مایل است شرایط حاضر را نگه دارد بیشتر تمایل به عقب نشینی دارد. ایده نگه داشتن وضعیت کنونی به قدرت و کنترل وابسته است. هر چقدر شخصی کم قدرت تر باشد مجبور است برای چیزی که می خواهد فشار بیشتری وارد کند در حالی که شخص قدرتمند تر ممکن است برای حفظ کنترل بر روی رابطه در وضعیت کنونی عقب نشینی کند. یک پاسخ انطباقی بیشتر هم به نقش تقاضا یا عقب نشینی کننده همسر، می تواند به یک رفتار منفی یا جهت مثبت دادن یا حداقل منفی جواب ندادن به آن رابطه را دوباره هدایت کند. گاتمن و مارکمن و نوتاریوس به این حالت اصلاح کردن می گویند. این آدمها حدی را که زوج های مضطرب و غیر مضطرب به پیام های منفی پاسخ غیر منفی می دهند را کشف کردند. انها متوجه شدند که زنان مضطرب نسبت به مردان مضطرب و غیر مضطرب و زنان غیر مضطرب تمایل بیشتری به پاسخ دادن منفی دارند. در حالیکه این یافته ها نشان میدهد که زنان مضطرب تمایل کمتری به اصلاح کردن پیام های منفی از همسرشان دارند اینکه این نشان دهنده نقص ارتباطی است یا از عوامل دیگر منشا می گیرد واضح نیست شاید این خامها دارند به همسرانشان که در کارهای وزانه کمتر همکاری می کنند پاسخ می دهند که در نتیجه آن نا امیدی بیشتری در طول رابطه برای خانم ها بوجود می آید به طور مثال در طول صحبت کردن شوهرانشان ممکن است روی شرایط مشکل ساز با رفتاری تحریفی عمل کنند در نتیجه آن اصلاح کردن عکس العمل منفی برای زنان سخت می شود همانطور که (وی بی یان) در سال 1991 گفته است بیشتر سیستم های رمزی (کد) محتوای بحث را نادیده می گیرند و ارتباط بین مکالمه و انچه که بیرون از آن رخ می دهد نادیده می گیرند در نتیجه آن اطلاعات مهم درباره تکامل زوجین به صورت بالقوه حذف می شود.
چرخه ارتباطی که در بالا توضیح داده شد لزوما در طول زندگی یک زوج بهمان نسبت زوج ها ممکن است روش های مختلفی برای سر و کار داشتن با ناسازگاری اختیار کنند در طول زمان اگر هیچ یک از تلاش های بالا موفق نباشند
یک زوج شاید روش تلاش نکردن را بر گزیند یا حتی به طرف شخصی دیگر بروند همانطور که انسایدر و رکس یافتند بعضی زوج های مضطرب در سطح بالایی از تعارض به سر می برند اما بقیه از لحاظ عاطفی از یکدیگر جدا شدند جانسون و گرین برگ اخطار دادند که کمک کردن به زوج هایی که از لحاظ عاطفی از یکدیگر جدا شدند و هرگز برای احتیاجات اساسی همدیگر را راضی نمی کنند بسیار دشوار می باشد.
فهم این مطلب که زوج های بسیاری از صحبت کردن از جنبه های مشکل ساز به دلایل مختلفی دوری می کنند، بسیار مهم است. بعضی از زوج ها از بیان کردن موضوعات بدین دلیل که از لحاظ عاطفی درگیر نیستند، دوری می کنند آنها دیگر احساس شریک بودن در رابطه را ندارند و تصمیم گرفتند که تلاششان برای بحث کردن با همسرانشان ارزشی ندارد اگرچه زوج های دوری کننده که هنوز از لحاظ عاطفی به یکدیگر وابسته هستند یا با تعارض راحت نیستند و یا تمایل به تحمیل کردن عقیده هایشان به همسرشان را ندارند.
متخصصان روانشناسی بالینی باید بین زوج های دیگر که اهمیتی برای رابطه شان قائل نیستند در مقابل انهایی که به دوری کردن از احساسات منفی حساس هستند و مایلند که همسرشان شاد باشند و رابطه به هر قیمتی مثبت شود تفاوت قائل شوند.
ترجمه : آذر حکمت نیا
عنوان مقاله :
Behavioral factors in relationship problems
 
بالا