کوشا ، عامل جنايت پل مديريت اعدام شد .

magnet

عضو جدید

به گزارش مشرق به نقل از ایرنا، براي اجراي مراسم حكم اعدام عامل اين جنايت، محلي در ابتداي غربي بلوار دريا در محوطه اي خاكي بعد از دانشگاه امام صادق(ع) در نظر گرفته شده بود.


**مراسم اعدام در يك محوطه محصور شده انجام شد كه درون آن محل را با داربست كه حدود چهار متر از زمين ارتفاع داشت ، بسته بودند . پلاكاردي نيز در اين مكان نصب شده بود كه روي آن نوشته بود 'محل اجراي مراسم اعدام عامل جنايت پل مديريت'.



**جمع زيادي از اقشار مختلف مردم اعم از زن و مرد ' از حدود ساعت چهار بامداد يكي دو ساعت قبل از اجراي مراسم در محل اجراي حكم حاضر شده بودند، آنها در انتظار بودند تا اجراي عدالت را با چشمان خودشان ببينند.



** بسياري از اهالي محل از روي پشت بام منازل و يا بالكن آپارتمان هاي خود كه به محل اجراي مراسم اشراف داشت مشغول تماشاي اين مراسم بودند.


**با پخش شدن اذان صبح و نزديك شدن به آغاز مراسم اعدام ، بر تعداد مردم اضافه مي شد اين درحالي بود كه نيروهاي انتظامي و پليس پيشگيري و آگاهي تهران بزرگ از نخستين ساعات بامداد امروز در اين محل حضور داشتند.

**نيروهاي انتظامي دور تا دور محل برگزاري مراسم اعدام را در محاصره خود داشت و براي حفظ ايمني مردم، بلوار دريا در دو سمت شرق و غرب بر روي تردد خودروها بسته شده بود و عوامل پليس راهنمايي و رانندگي اجازه تردد به خودروها را در اين مسير از بزرگراه چمران به سمت شرق بلوار و از چهار راه سعادت آباد به سمت غرب نمي دادند.



**ساعت 5 و 53 دقيقه بامداد تست آخر محل اجراي حكم انجام و طناب دار سبز رنگ بر روي داربست تعبيه شده در اين مكان نصب شد.



** عوامل اورژانس و آتش نشاني در كنار عوامل انتظامي، قضايي و امنيتي در محل اجراي مراسم حضور داشتند.



** تعداد زيادي از خبرنگاران، عكاسان و تصويربرداران رسانه هاي داخلي براي پوشش خبر اجراي مراسم اعدام از حدود ساعت چهار بامداد در محل اجراي حكم حضور يافته بودند.



** خودروي مخصوص انتقال محكومين پليس كه حامل 'كوشا ' عامل جنايت بود حوالي ساعت 6 و 5 دقيقه به محل اجراي مراسم وارد شد.



** ساعت 6 و 11 دقيقه آياتي از قرآن كريم توسط قاري قرائت شد و اين يعني شروع رسمي اجراي مراسم اعدام.



**ساعت 6 و 16 دقيقه عامل جنايت از داخل خودرو به محل اجراي مراسم و پاي چوبه دار منتقل شد تا حكم دادگاه قرائت شود.



** عامل جنايت با موهاي تراشيده، دست بسته به پاي چوبه دار منتقل و طناب سبز رنگ بر گردن او انداخته شد.

**سرپرست دادسراي جنايي تهران به عنوان نماينده دادستان پس از استقرار عامل جنايت در محل اجراي مراسم، حكم را قرائت كرد.



** اولياي دم 'مهسا' دختر دانشجويي كه با ضربات متعدد چاقوي عامل جنايت روز چهارشنبه 15 تيرماه به قتل رسيده بود در محل اجراي مراسم حضور داشتند.



**پس از اتمام قرائت حكم توسط سرپرست دادسراي جنايي تهران، حكم اجرا و صندلي از زير پاي عامل جنايت كشيده شد و عامل جنايت حدود ساعت 6 و 20 دقيقه به دار مجازات آويخته و در ملا عام اعدام شد.



** دقايقي بعد ماموران اجراي حكم پابند او را از پايش باز كردند.



**آمبولانس پزشكي قانوني براي انتقال جسد كوشا حدود ساعت 6 و 35 دقيقه وارد محوطه اجراي مراسم شد و در اين زمان خودروي مخصوص انتقال محكومين از اين محل خارج شد.



**حوالي ساعت 6 و 44 دقيقه پزشك قانوني اقدام به معاينه جسد از دار آويخته شده كوشا كرد تا مرگ او را تاييد كند، سپس تاييد مرگ را به اطلاع نماينده دادستان رساند.



** جسد 'كوشا' عامل جنايت پل مديريت ساعت 6 و 47 دقيقه بامداد امروز سه شنبه از دار مجازات پايين آورده شد و به داخل آميولانس پزشكي قانوني منتقل گرديد و مراسم به اتمام رسيد.


'كوشا' عامل جنايت پل مديريت در روز چهارشنبه 15 تيرماه امسال با چاقو به همكلاسي خود حمله كرده و با ضربات متعدد چاقو او را كشت.


**سير رسيدگي به پرونده اين فرد در مجموع حدود 69 روز به طول انجاميد و وي از سوي شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به قصاص محكوم و پس از آن اين حكم از سوي ديوان عالي كشور تاييد شد و به اين ترتيب صبح امروز طناب سبز رنگ اعدام به گردن وي افتاد و زندگي او پيش از طلوع آفتاب به پايان رسيد.














جواني كه علاقه‌ يك‌سويه‌اش به دختر هم‌كلاسي جنايتي فجيع را رقم زد، محصول اين عشق نافرجام را با سر سپردن به چوبه دار در ساعت 6 و 17 دقيقه بامداد سه‌شنبه ـ 22 شهريورماه ـ درو كرد.

به گزارش ايسنا،‌ ساعت 14:30 بعدازظهر چهارشنبه 15 تيرماه سال‌جاري افرادي كه از روي يك پل عابر پياده در حوالي پل مديريت عبور مي‌كردند، ديدند كه پسري جوان در حالي كه نقاب به صورت داشت، به دو دختر جوان حمله کرد و يكي از آنان را هدف ضربات چاقو قرار ‌داد. سپس روي شکم اين دختر نشست و بي‌محابا ضرباتي متعدد به ناحيه سينه، پهلو و گردنش وارد کرد.

رهگذران در حالي که از ترس شوكه شده بودند، همزمان با خاموش شدن ضجه‌هاي دختر جوان، مرد نقابدار را كه قصد داشت با دستاني خون‌آلود خود را به موتورسيکلتي در پايين پل برساند، در محاصره خود درآوردند و نهايتا پسر جوان تسليم شد.

كمتر از 15 دقيقه بعد و درپي تماس با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 خودروي پليس از کلانتري 145 ونک و اورژانس، خود را به محل حادثه رساندند و ماموران موفق شدند پسر جوان را که ديگر نقابي به صورت نداشت و همچنان با هراس فراوان مترصد فرصتي براي فرار بود، دستگير كنند.

تحقيقات اوليه با حضور قاضي رسولي ـ بازپرس كيشك قتل پايتخت ـ نشان داد که دختر جوان به نام «مهسا» 24 ساله با ضربات متعدد چاقو توسط هم‌دانشگاهي‌اش به نام «كوشا» از پاي درآمده و مرضيه ـ دوست مهسا ـ نيز با زخمي شدن هر دو دست دچار خونريزي شديد شده که به بيمارستان انتقال يافته است.

عامل جنايت چه كسي بود؟

«كوشا پارسا»، دانشجوي سال چهارم رشته ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي، از چهار سال قبل به «مهسا امين‌فروغي» علاقه پيدا كرده بود اما ادعا مي‌كرد كه «مهسا» توجهي به او نمي‌كرده و به همين دليل کينه او را به دل گرفته است.

او كه زاده‌ي كرمانشاه بود، در كرج سكونت داشت و برآمده از خانواده‌اي فرهنگي و تحصيلكرده بود كه توانسته بود با رتبه‌اي عالي در دانشگاه علامه مشغول به تحصيل شود.

كوشا در بازجويي‌هاي ابتدايي گفت: اصلا با مهسا دوست نبودم. از همان روزهاي نخست دانشگاه، او را ديدم و از او خوشم آمد. هربار جلو رفتم قاطعانه «نه» گفت و مرا طرد کرد. با اينكه هيچ‌گاه به من ابراز علاقه نکرده بود اما همه ذهن و وجودم را تسخير کرده بود.حدود دو سال قبل متوجه شدم ما تناسبي با هم نداريم اما با اين حال «نه» گفتن‌هاي او برايم کابوس شده بود و کينه به دل داشتم. مهسا دختر بسيار پاکي بود و او را با هيچ‌ پسري نديده بودم. چند روز قبل از حادثه تصميم به قتل مهسا مقتول گرفتم. روز حادثه وقتي او به همراه يکي از دوستانش از دانشگاه بيرون رفت، براي آنکه شناسايي نشوم، صورتم را با پارچه پوشاندم و روي پل عابر پياده به آنها حمله كردم.

يکي از استادان «كوشا» درباره او مي‌گويد: وقتي از موضوع با خبر شدم باورم نمي‌شد کوشا دست به چنين کاري زده باشد. اگر چه او پسر مغروري بود و از رفتارش در کلاس‌هاي درس مي‌شد فهميد که شخصيت خاصي دارد اما در اين چند سال هيچ‌گونه رفتار غيراخلاقي و مورد انضباطي از او ديده نشده بود و در کل دانشجوي دردسرسازي نبود. نمي‌دانم چرا و چگونه اين حادثه رخ داد. آنچه مسلم است بايد گذشته اين فرد به‌خصوص دوران کودکي، نوجواني و محيطي که در آن رشد کرده را به دقت تحت بررسي کارشناسانه قرار داد تا علت اصلي چنين جنايتي مشخص شود.

مشروح محاكمه «كوشا» در دادگاه كيفري استان تهران

متهم جنايت در پل مديريت ساعت 11 روز چهارشنبه 5 مردادماه در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي و مستشاران بدون حضور اولياي دم پاي ميز محاكمه رفت.

در ادامه جلسه و پس از تقاضاي قصاص توسط وكلاي اولياي دم، «مرضيه.م» دوست مقتول که در صحنه قتل حضور داشت و توسط قاتل مجروح شده بود، در جايگاه قرار گرفت و اظهار كرد: دو سال قبل، بعد از برگزاري يکي از امتحانات به همراه مهسا به اتاق استاد رفتيم تا درباره امتحان و سخت بودن آن صحبت کنيم. کوشا هم آنجا بود. مهسا دو هفته بعد به من گفت كه کوشا چند بار به او پيشنهاد دوستي داده است. يک بار هم کوشا به مهسا شماره تلفنش را داده بود تا با او تماس بگيرد.

وي با بيان اينکه کوشا يک بار هم از من خواست تا براي اين دوستي وساطت کنم، ادامه داد: به کوشا گفتم فکر مهسا را از سرت بيرون کن چون مهسا بعد از تحصيلات از ايران خارج مي‌شود.

مرضيه ادامه داد: اين موضوع گذشت و تا روز حادثه ديگر اتفاق خاصي نيفتاد. ارتباط خاصي هم بين ما و کوشا نبود. روز حادثه به همراه مهسا روي پل عابر پياده بوديم که مهسا جلوتر از من قرار گرفت. در يک لحظه مردي نقابدار از کنار من عبور کرد و به سرعت مهسا را به نرده پل چسباند و شروع به ضربه زدن کرد. اول فکر مي‌کردم او را با مشت مي‌زند اما وقتي مهسا روي زمين افتاد، خون از بدنش جاري شد و آن موقع فهميدم ضربات را با چاقو زده است.

وي افزود: وقتي پارچه از چهره او افتاد ديدم که کوشا، همکلاسي خودمان است. با داد و فرياد مردم را خبر کردم اما کسي جرات نداشت جلو بيايد. کوشا به قدري وحشي شده بود که هرچه قسم دادم و فرياد زدم توجهي نکرد.

مرضيه گفت: حدود دو سال از آخرين باري که کوشا مي‌خواست با مهسا دوست شود گذشته بود و به قدري انگيزه کوشا براي اين دوستي ضعيف و سطحي به نظر مي‌آمد که هرگز فکر نمي‌کرديم کار به اينجا کشيده شود. کوشا هيچ‌وقت درخواست ازدواج نداده بود و فقط مي‌خواست با مهسا دوست شود. او آدمي منزوي بود و در دانشگاه در جمع دانشجويان حاضر نمي‌شد.

در ادامه اين جلسه، «کوشا» ضمن قبول اتهامات وارده اظهار كرد: از اولين سال ورودم به دانشگاه به مهسا علاقه‌مند شدم. هميشه اخلاقيات را رعايت مي‌کردم اما او هميشه به من بي‌اعتنايي مي‌کرد. اين بي‌توجهي‌ها نه‌تنها باعث كاهش علاقه من به او نشد بلكه بيشتر هم شد. چند روز بعد از اينکه او را در کرج ديدم، به او پيشنهاد دوستي دادم ولي مهسا شروع به اهانت و تمسخر کرد. اين رفتارش را چندبار ديگر هم مرتكب شد و اين باعث عصبانيت من شد.

وي ادامه داد: سعي کردم توهين او را فراموش کنم اما نتوانستم. روز به روز ناراحتي‌ام بيشتر مي‌شد. چندبار خواستم رفتارش را جبران کنم تا دلم خنك شود اما نشد تا اينکه آخرين روزهاي دانشگاه فرا رسيد و تصميم به انتقام گرفتم.

كوشا گفت: روز حادثه تمام اتفاقات چهار سال قبل را مرور كردم. مي‌دانستم اتفاق خوبي رخ نخواهد داد اما به هر حال تصميم خود را گرفته بودم. چاقوها را از سال‌ها قبل خريده بودم و يکي از آنها هم يادگاري دوستم بود.

وي افزود: روي پل به سمت مهسا حمله کردم. در همين هنگام مرضيه براي دفاع از او پيش آمد و پارچه را از روي صورتم کشيد. به او هشدار دادم برود اما نرفت. نفهميدم او را چگونه زدم. ابتدا تصور مي‌کردم فقط دو يا سه ضربه به مهسا زده‌ام اما در کلانتري به من گفتند حدود بيش از 20 ضربه به او زده‌ام.

کوشا درباره وضعيت خود در خانواده نيز گفت: خانواده من هميشه عصباني بود و هميشه بين والدين و خواهر و برادرم نزاع و اختلاف وجود داشت. من هم هميشه عصباني بودم و افسردگي و اضطراب داشتم. وقتي در يک جمع حضور پيدا مي‌كردم دچار اضطراب مي‌شدم و حتي روانپزشک به من دارو داد اما نتيجه‌بخش نبود.

کوشا در بيان آخرين دفاعيات خود گفت: آن قدر رفتار خانواده مهسا با من خوب بود كه باعث شد بيش از پيش از کاري که کرده‌ام شرمنده و پشيمان شوم. آنها بايد به حقي كه دارند برسند. از خانواده خود و جامعه عذرخواهي مي‌کنم.

بعد از اظهارات متهم، قاضي عزيزمحمدي ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، متهم را به قصاص نفس در ملاءعام محکوم کرد.


. . . و سرانجام تمام شد . . . .
 
آخرین ویرایش:

alborz_3000

اخراجی موقت
به قیافش نمیخورد قاطی داشته باشه، بنظر پسر ارومی میومد. فکر کنم مقصر دختره بوده
 

alborz_3000

اخراجی موقت
قابل توجه دخترا که همینجور فکر نکرده جواب رد میدن!
جواب رد بخوره تو سرشون، طرفو مسخره میکننف تحقیر میکنن، والا این پسره به قیافش نمیخوره این غلطا، انقدر تحت فشار گذاشتنش تا مرتکب این حماقت بشه
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
جواب رد بخوره تو سرشون، طرفو مسخره میکننف تحقیر میکنن، والا این پسره به قیافش نمیخوره این غلطا، انقدر تحت فشار گذاشتنش تا مرتکب این حماقت بشه
آره والا کاملا محترمانه و با دلایل کافی جواب رد بدید دیگه.
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
این مردمی که ساعت ها نشستن تا اعدام شدن این پسر رو ببینن چرا موقعی که داشت به اون دختر حمله میکرد و تیکه تیکش میکرد
یکی پا پیش نذاشت
آخه چرا شدیم تماشاچی
چرااااااااااااااا؟
 

alborz_3000

اخراجی موقت
این مردمی که ساعت ها نشستن تا اعدام شدن این پسر رو ببینن چرا موقعی که داشت به اون دختر حمله میکرد و تیکه تیکش میکرد
یکی پا پیش نذاشت
آخه چرا شدیم تماشاچی
چرااااااااااااااا؟
والا مثل اینکه رو پل خلوت بوده و تا مردم برسن، دختره تیکه پاره شده بود، اما خوب شما هم بی راه نمیگی. نمیدونم چرا الان عشق و عاشقیا اینجوری شده، قتل، اسید پاشیو تجاوز
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
والا مثل اینکه رو پل خلوت بوده و تا مردم برسن، دختره تیکه پاره شده بود، اما خوب شما هم بی راه نمیگی. نمیدونم چرا الان عشق و عاشقیا اینجوری شده، قتل، اسید پاشیو تجاوز
واقعا عشق به نفرت تبدیل میشه؟
من قبول ندارم. عاشق همیشه عاشق میمونه.
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
والا مثل اینکه رو پل خلوت بوده و تا مردم برسن، دختره تیکه پاره شده بود، اما خوب شما هم بی راه نمیگی. نمیدونم چرا الان عشق و عاشقیا اینجوری شده، قتل، اسید پاشیو تجاوز
اینا کوچیک کوچیکشه
داریم به کجا میریم خدا میدونه
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا عشق به نفرت تبدیل میشه؟
من قبول ندارم. عاشق همیشه عاشق میمونه.
مشکل اینه که ما هوس و دوست داشتن و عادت و علاقه رو با عشق اشتباه گرفتیم
ماها اصلا نمیدونیم عشق چیه
چه برسه از عشق و عاشقی دم بزنیم
واقعا متاسفم
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
مشکل اینه که ما هوس و دوست داشتن و عادت و علاقه رو با عشق اشتباه گرفتیم
ماها اصلا نمیدونیم عشق چیه
چه برسه از عشق و عاشقی دم بزنیم
واقعا متاسفم

تا حدودی باهات موافقم ...
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مشکل اینه که ما هوس و دوست داشتن و عادت و علاقه رو با عشق اشتباه گرفتیم
ماها اصلا نمیدونیم عشق چیه
چه برسه از عشق و عاشقی دم بزنیم
واقعا متاسفم
هوس که بله.
ولی دوس داشتن شاید از عشق هم بالاتر باشه که من هنوز در این مورد به جمع بندی کلی نرسیدم!
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
این بحث رو کم رنگ کنید چند ثانیه ...تو یکی از عکسا صورتش کامل مشخص ..الان به چی فکر میکنه؟؟؟
واقعا درد داره
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوس که بله.
ولی دوس داشتن شاید از عشق هم بالاتر باشه که من هنوز در این مورد به جمع بندی کلی نرسیدم!
خب عاشق هیچی و هیچ کسی رو جز عشقش نمیبینه و جز خوشحالیه اون به هیچی فک نمیکنه حتی اگه به قیمت نابودی خودش تموم بشه نمیزاره به عشقش کمترین صدمه ای برسه
عاشقا هیچ وقت تصمیماتشنو از روی عقل نمیگیرن و هرکاری میکنن که معشوقشون خوشحال باشه یه جورایی عاشقا کورن
ولی کسایی که دوست دارن خیلی خلی بهترن چرا؟
چون تصمیماتشونو از روی عقل میگیرن و خوبی خودشون و طرفشونو در نظر میگیرن ولی
ولی عاشقا توی تصمیم گیری جایی برای عقل نمیزارن
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بحث رو کم رنگ کنید چند ثانیه ...تو یکی از عکسا صورتش کامل مشخص ..الان به چی فکر میکنه؟؟؟
واقعا درد داره
نمیدونم چرا عکسا رو گذاشتن
منو یاد بدترین خاطره عمرم انداخت
آره حتما ترسیده و داره فک میکنه بعدش چی میشه
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خب عاشق هیچی و هیچ کسی رو جز عشقش نمیبینه و جز خوشحالیه اون به هیچی فک نمیکنه حتی اگه به قیمت نابودی خودش تموم بشه نمیزاره به عشقش کمترین صدمه ای برسه
عاشقا هیچ وقت تصمیماتشنو از روی عقل نمیگیرن و هرکاری میکنن که معشوقشون خوشحال باشه یه جورایی عاشقا کورن
ولی کسایی که دوست دارن خیلی خلی بهترن چرا؟
چون تصمیماتشونو از روی عقل میگیرن و خوبی خودشون و طرفشونو در نظر میگیرن ولی
ولی عاشقا توی تصمیم گیری جایی برای عقل نمیزارن
حرفتون رو قبول دارم. ولی خوب عشق هم حال و هوای خاص و فوق العاده عجیبی داره که هیچ جا نمونشو پیدا نمیکنی و همینه که منو تو انتخاب یکی از این دو مردد میکنه!!!
 

behzadk2019

کاربر فعال تالار مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
نمیدونم چرا عکسا رو گذاشتن
منو یاد بدترین خاطره عمرم انداخت
آره حتما ترسیده و داره فک میکنه بعدش چی میشه

دقیقا ..منم امروز این 3ومین بار که اینا رو دیدم ..اونم به صورت کاملا تصادفی ...نمیدونم چرا نمیتونم نگاش کنم ...به کل بهم میریزم
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرفتون رو قبول دارم. ولی خوب عشق هم حال و هوای خاص و فوق العاده عجیبی داره که هیچ جا نمونشو پیدا نمیکنی و همینه که منو تو انتخاب یکی از این دو مردد میکنه!!!
من خودمم عاشقم
حاظرم بخاطرش بمیرم ولی اگه روزی بودنم کنارش آزارش بده و بدونم که دیگه دوسم نداره تنهاش میزارم
تا شاید بدون من خوشحال باشه
 

amireza_2000

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من خودمم عاشقم
حاظرم بخاطرش بمیرم ولی اگه روزی بودنم کنارش آزارش بده و بدونم که دیگه دوسم نداره تنهاش میزارم
تا شاید بدون من خوشحال باشه
درسته. ولی اون روز دیگه روز مرگ عاشقه
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقیقا ..منم امروز این 3ومین بار که اینا رو دیدم ..اونم به صورت کاملا تصادفی ...نمیدونم چرا نمیتونم نگاش کنم ...به کل بهم میریزم
من این صحنه رو کاملا زنده دیدم با این تفاوتی که اونی که بالای دار بود داییم بود
واقعا وحشتناکه
تو تک تک سلولای بدنم اون صحنه هک شده
 

Similar threads

بالا