گفتم خرابت ... حرفهای زيبا و رويايی(ادامش بده)

no_one

عضو جدید
گفت آگاه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
 

no_one

عضو جدید
گفتم هزارن شب که آورد باد بوی زلفت
تب تند نفسهایم به آغوش میکشید یادت را
 

sakineh

عضو جدید
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود.
 

tavan

عضو جدید
گل عشق تو هستم ، شبنمم باش
دلم دنیای زخمه، مرهمم باش
ز درد قلب بی کسی قلبم شکسته
به شهر بی کسی ها همدمم باش
 

no_one

عضو جدید
گفتم تنم از خاک است
افتخار عرضه نیست
روح را باخود ببر
غم چار ساز درد نیست.
گفتم بدنبال کسی
عشق را زنجیر کش
که دیگر دل مردگان را
انتظار مهر نیست
 

Similar threads

بالا