نوشته پشت کاميوني

عليرضا1361

عضو جدید
کاربر ممتاز

آب رادياتور ماشين بخور محتاج نامردان نباش!
آدم ديوانه را بنگي بس است خانه پرشيشه را سنگي بس است!
اتوبوس من غصه نخور ، منم يه روز بزرگ ميشم ! ( ژيان )
اگر از عشقت نکنم گريه و زاري به جهنم که مرا دوست نداري !
اگه الله کند ياري چه اف باشد چه سوسماري !
اگر خواهي بميري بي بهانه بخور ماست و خيار و هندوانه !
التماس?A !
اي بلبل اگر نالي من با تو هم آوازم تو عشق گل داري،من
عشق گل اندامي !
اي روزگار با ما شدي ناسازگار!
بپر بالا که گيرت نمياد !
باغبان در را مبند من مرد گلچين نيستم من خودم گل دارم و محتاج
يک گل نيستم!
بحث??يا?? ممنوع !
بخور و بخواب کارمه الله نگهدارمه!
به مادرت رحم کن کوچولو ! نوکرتم ننه!
بهتر ازمن چه کسي جواب :به تو چه فضولي ؟
تا جام اجل نکردم نوش هرگز نکنم تو را فراموش !
تا سگ نشوي کوچه و بازار نگردي تا کوچه و بازار نگردي
نشوي گرگ بيابان!
تاکسي نارنجي از من نرنجي!
تجربه نام مستعاري است که بر خطاهاي خود ميگذاريم!
جرم به دنيا آمدن ‹‹‌ شهرت =پشيمان — نشاني=بي نشان ››!
جون من داداش يه خورده يواش!
جهان باشد دبستان و همه مردم دبستاني چرا بايد شود طفلي ز روز امتحان غافل؟!!
داداش مرگ من يواش امان از دست گلگير ساز و نقاش!
درخت مکر زن صد ريشه دارد فلک از دست زن انديشه دارد!
در طواف شمع ميگفت اين سخن پروانه اي سر پيچ سبقت نگير جانا مگر ديوانه اي!
دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهي دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهي!
دلبري دارم چو مار عينکي خوشگل و زيبا ولي کم پولکي!
دنبالم نيا آواره ميشي!
دنيا همه هيچ و اهل دنيا همه هيچ اي هيچ تر از هيچ تو بر هيچ مپيچ!
دو دو تا هفتا کي به کيه!
حالا که خر تو خره ماهم پيرايدم ( ژيان ) !!
رخش بي قرار!
رقيف بي کلک مادر!
رنج گل بلبل کشيد و برگ گل را باد برد رنج دختر مادر کشيد و
لذتش داماد برد!
رود ميرود اما ريگذارش ميماند !
زندگي بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!
زندگي بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!
«zoor nazan farsi neveshtam»
ژيان عشقت مرا بيچاره بنمود ز شهر و خانه ام آواره بنمود!
سر پاييني نوکرتم سر بالايي
شرمندتم ( ژيان )
شب و روز رانندگي در جاده ها کار من است از خطر باکي ندارم جون خدا
يار من است!
شکربترازوي وزارت برکش(اينو برعکس هم بخوني همين ميشه) شو همره بلبل بلب هر مهوش!
عشق ميکروبي است که از راه چشم وارد ميشود و قلب را عاشق ميکند!
قربان وجودي که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!
کوه از بالا نشيني رتبه اي پيدا نکرد جاده از افتادگي
از کوه بالا ميرود!
گاز دادن نشد مردي عشق آن است که بر گردي!
گدايان بهر روزي طفل خود را کور ميخواهند طبيبان جملگي خلق را
رنجور ميخواهند!
تمام مرده شويان راضيند بر مردن مردم بنازم مطربان را که
خلق را مسرور ميخواهند!
گلگيرم ولي گل نميگيرم!
يه بار پريدي موتوري دو بارپريدي موتوري آخر مي افتي موتوري
 

vyunas

عضو جدید
 

Similar threads

بالا