خطبه کوبنده حضرت زهرا(فتنه شما بودید...)

ساقي كوير

عضو جدید
اَلا فِی الفِتنةِ سَقطوا وَ انّ جَهنم لَمحیطةٌ بِالکافرینَ ؛ فتنه شما بودید و عمل شما فتنه فاسده بود حقوق را از اهل آن غصب کردید تا آن که بر اساس ادعای واهی خود از فتنه جلوگیری کنید و کدام محنتی بزرگتر از تغییر مجرای اسلام است و تبدیل احکام، و غصب حقوق اهل‌بیت و با قساوت قلب و خشونت با آنان رفتار نمودن؟
فَهیهاتَ مِنکم! ؛ معنی کلمه هیهات یعنی دوری و تو گویی که ارتکاب اینگونه اعمال از آنان، به نظر بسیار مستبعد می‌رسید آن هم استبعادی همراه با تعجب که آنان چگونه به آن کارها توانستند اقدام کنند و چه انسان منصفی اینگونه اعمال زشت و ناپسند را که منجر به آن جرائم بزرگ گردد آن هم بر خلاف تصریح قرآن و تصریحات رسول اکرم و سفارشات وی در حق عترت و اهل‌بیتش باور می‌نماید؟
وَ کیف بکُم ؛ فاطمه زهرا علیهاالسلام از این دگرگونی که در عقاید و سلوک آنان پدید آمده تعجب می‌کند یعنی چگونه این اعمال را انجام دادید و چگونه شما لایق ارتکاب این جنایت بودید؟
وَ انّی تُوفکونَ ؛ کجا می‌روید و شیطان چگونه شما را از راه پر فضیلت و نمونه‌تان به راه دیگر برد و چگونه شما را به این اعمال واداشت در حالی که:
و کتابُ اللهِ بَینَ اَظهر کُم ؛ در حالی که قرآن هنوز در میان شما موجود است و شما را در پناه خویش گرفته است .
اُمورهُ طاهرهٌ ؛ در قرآن چیزی که موجب شک و تردید شود وجود ندارد چرا که امور آن آشکار است.
و اَحکامهُ زاهرهٌ ؛ و احکامش متلالا و درخشان است.
و اَعلامُهُ باهرهٌ ؛ علاماتی که به وسیله آنها بر قرآن استدلال می‌شود از نورانیت و فروغ فراوانی برخوردارند.
و زَواجرهُ لائحة ؛ آن نواهی قرآن که شما را از تبعیت هوی باز می‌دارد واضح و روشن است.
و اَوامرهُ واضحة ؛ اوامری که شما را به اطاعت ما و یاد گرفتن احکام از ما و تسلیم شدن در برابر ما می‌خواند ظاهر است.
و قَد خَلفتموهُ وَراءَ ظُهورکُم ؛ جای تاسف است قرآنی که موصوف به این اوصاف است امروز به پشت سرهاتان افکنده‌اید نه از آن چیزی یاد می‌گیرید و نه گفتارش را اخذ می‌نمائید.
فتنه شما بودید و عمل شما فتنه فاسده بود حقوق را از اهل آن غصب کردید تا آن که بر اساس ادعای واهی خود از فتنه جلوگیری کنید و کدام محنتی بزرگتر از تغییر مجرای اسلام است و تبدیل احکام، و غصب حقوق اهل‌بیت و با قساوت قلب و خشونت با آنان رفتار نمودن؟
اَ رَغبة عَنه تُریدونَ؟ ؛ این استفهام توبیخی است، زیرا انسان زمانی که چیزی را پشت سر افکند معنای آن چنین است که به آن رغبتی ندارد و به آن پشت نموده است، آری گویی این بزرگوار می‌فرماید شما عمل به قرآن را به کناری افکنده‌اید، یعنی قرآن شما را خوش نیاید یعنی احکام آن مزاحم با هوی‌ها و اهداف شماست.
اَم بِغیرهِ تَحکمون؟ ؛ به قوانین دیگری غیر از قوانین قرآن حکم می‌نمایید زیرا که برای قرآن صلاحیت عمل در میان خودتان را قائل نیستید.
بِئسَ لِلظالمینَ بَدلاً ؛ آنچه را که به جای قرآن گرفته‌اید چه بد است یعنی احکام باطلی که اتخاذ نموده‌اید و آنها را به جای قرآن به کار می‌زنید.
ثُمَّ لَم تَلبثُوا اِلّا رَبثَ اَن تَسکنَ نَفرتها وَ یَسلسَ قِیادها ؛ در اینجا حضرت صدیقه طاهره فتنه را به شتر ماده و یا حیوان رمیده‌ای تشبیه می‌فرماید که رام کردنش بسیار دشوار است و سوار شدنش سخت. لذا می‌فرماید بعد از آن که بر این مقام بلند مرتبه عالیقدر والا مسلط شدید؛ (مقام خلافت) آنقدر درنگ نکردید که کارها تمام شود و اضطراب‌ها آرام گردد و آنگاه شروع به اعمال خرابکارانه نمایید.
ثُمَّ اَخذتم تُورونَ و قَدتَها و تُهیَّجونَ جَمرتها ؛ شروع به فتنه‌انگیزی نمودید مانند کسی که در آتش می‌دمد تا بیشتر فروزان شود و یا گل آتش را می‌گرداند و حرکت می‌دهد تا شعله‌ور شده و آتشش کاملاً آشکار گردد و خشک و تر را بسوزاند و مقصود از این مثال امور تاسف باری بود که این افراد بر سر امیرالمومنین آوردند از سلب امکانات و هجوم به در خانه، و آنچه را که بر صدیقه طاهره و او فرزندانش وارد آوردند، مصادره املاک، بازداشتن خمس و فئی از آنان و امور فراوان دیگری که مورخان ذکر کرده‌اند و مسلماً تمامی رویدادها نیست.
و خلاصه کلام آن که شما اقدام به جرائم پشت سر هم و فراوانی نمودید که هر کدام از آنها از دیگری فجیع‌تر و زشت‌تر بود.
و تَستجیبونَ لِهِتافِ الشَّیطانِ الغَویّ ؛ زیرا که شیطان حزب خود را دعوت می‌کند تا سرانجام در زمره اصحاب جهنم درآیند و قرآن کریم ما را از سخن شیطان آگاهی می‌دهد که: « وَ ما کانَ لی عَلیکم مِن سُلطانٍ الّا اَن دَعوتکُم فَاستجبتُم لی» ؛ مرا بر شما تسلطی نبود فقط شما را دعوت کردم و شما نیز اجابت کردید.
آری اعمالی که مردان صاحب قدرت و حکومت در آن زمان بر علیه خانواده پیامبر صورت دادند مسلماً در پاسخ به ندای خدا و پیامبر که آنان را دعوت می‌کردند نبود، بلکه پاسخ به ندای شیطان گمراه بود.
وَ اِطفاءِ اَنوار الدّین الجَلیّ ؛ دین اسلام را انواری است که مردمان به وسیله آنها هدایت می‌شوند و آن انوار عبارتند از محاسن احکام و قوانین اسلام و روحانیتی که دین از آن بهره‌مند است و آنان سعی کردند این انوار را با اعمال زشت و ناپسندشان خاموش کنند.
َو اِخمادِ سُننِ النَّبیِّ الصَّفیِّ ؛ از بین بردن راه و رسم رسول خدا و در اینجا سنن نبوی تشبیه به نور گردیده است و زیر پا نهادن سنن تشبیه به اخماد شده است.
تُسرّونَ حَسواً فِی ارتِغاءٍ ؛ این جمله اشاره به قضیه معروفی است و آن این که زمانی که شیر را می‌دوشند روی آن کف جمع می‌شود مردی می‌آید و چنین وانمود می‌کند که فقط علاقمند به نوشیدن کف است ولی آهسته و در پنهانی شیر را نیز می‌نوشد و این مثل برای کسی وضع شده که ادعای چیزی را می‌کند ولی غیر از آن را مورد نظر دارد، او شیر را مخفیانه می‌نوشد ولی ادعا می‌کند که کف را می‌نوشد در این صورت گفته می‌شود: فُلانٌ یُسرُّ حَسواً فی ارتِغاءٍ وَ الارتغاء یعنی نوشیدن کف.
و به این ترتیب و با ذکر این مَثل حضرت صدیقه طاهره هدف اصلی و حقیقی آن گروه را خبر می‌دهند که آنان ادعای چیزی را می‌کنند ولی مطلب دیگری را مدنظر دارند. آری آنان ادعا می‌کنند که قصد جلوگیری از فتنه را دارند ولی مراد و مقصود حقیقیشان بستن در خانه آل محمد و از بین بردن هستی و کیان اهل‌بیت رسول خدا است.:gol::gol:
 

Similar threads

بالا