قاصدک

shinto

عضو جدید
قاصدک
من که ياري ندارم
چشم انتظاري ندارم.
قاصدک بروبرو که با تو کاري ندارم
قاصدک به چشم من ، قصه يک دردي برو.
ميدونم براي من خبر نياوردي برو
توي هفت آسمون. من يه ستاره ندارم
کسي که عشق منو به ياد بياره ندارم.
ندارم دلي که يک لحظه يه يادم بزنه.
ندارم هيچکسي رو که فکر کني يار منه
قاصدک برو برو که با تو کاري ندارم
من که ياري ندارم
چشم انتظاري ندارم.
خيلي وقته اوني که براش ميمردم ديگه نيست
قاصدک ها رو به يادش ميشمردم ديگه نيست
خيلي وقته که دارم با تنهايي سر مي کنم.
همه ي قاصدک هاي شهرو پرپر مي کنم.
قاصدک برو برو که با تو کاري ندارم
من که ياري ندارم
چشم انتظاري ندارم.
 
آخرین ویرایش:

salimipour

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیشتر از این که از شعر ات خوشم بیا از عکس اواتارت خوشم امد / خیلی ناز
 

shinto

عضو جدید
قاصدک اخوان ثالث

قاصدک اخوان ثالث

قاصدک (اخوان ثالث)
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردي ؟
از کجا وز که خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي ، اما ،‌اما
گرد بام و در من
بي ثمر مي گردي
انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز ديار و دياري باري
برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
که دروغي تو ، دروغ
که فريبي تو. ، فريب
قاصدک هان ، ولي ... آخر ... اي واي
راستي ايا رفتي با باد ؟
با توام ، اي! کجا رفتي ؟ اي
راستي ايا جايي خبري هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمي ، جايي ؟
در اجاقي طمع شعله نمي بندم خردک شرري هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند.
 
آخرین ویرایش:

shinto

عضو جدید
قاصدک.......منتظرم

قاصدک.......منتظرم

قاصدك ... منتظرم ...
منتظر گرماي بهار .... منتظر تابش بهترين نغمه سال
قاصدك ... منتظرم ...
منتظر نور خدا .... منتظر يك باغ دعا
قاصدك ... منتظرم ...
منتظر فرداهاي دلم ... منتظر آبي درياي جنوب ...
منتظر غروب اسفند پشت پستوي بهار
قاصدك ... منتظرم ...
 

shinto

عضو جدید
 

shinto

عضو جدید
قاصدک چشماتو باز کن

قاصدک چشماتو باز کن





قاصدک.*~.*~.*~
قاصدک چشماتو باز کن اینجا زندگی قشنگه اینجا آدماش زیادن اما قلباشون یه رنگه اینجا غم جایی نداره اینجا تیرگی بی رنگه!
قاصدک چشماتو باز کن ببین اینجا آسمونه اینجاها پر از ستاره است اینجا عمق کهکشونه!
قاصدک چشماتو باز کن ببین اینجا غم نداره اینجا از ابرا به جز آب گل و آرزو میباره اینجا تا خود خود صبح خنده و شادی بیداره!
قاصدک چشماتو باز کن ببین اینجا چی نوشته اینجا آدما زیادن-بیشتر از اونا فرشته قاصدک هیچ میدونستی اینجا راست راستی بهشته...!!!!؟؟؟؟












 

shinto

عضو جدید
قاصدک و کودکی

قاصدک و کودکی

[FONT=&quot]قاصدک[/FONT]
[FONT=&quot]آرام بود و در دلش هیاهوی رفتن موج می زد. [/FONT]
[FONT=&quot]آن قدر دلش هوای رفتن داشت که با بادی کوچک مسافتی طولانی می پیمود. [/FONT]
[FONT=&quot]تا چشمت به او می افتاد، برق شادی چشمانت را روشن می کرد. [/FONT]
[FONT=&quot]لبخندی نامحسوس روی لبت می نشست و می دویدی به سویش...[/FONT]
[FONT=&quot]آرام به طرفش می رفتی که نکند با حرکت تو از زمین برخیزد و ذوق سرشار تو را کور کند. [/FONT]
[FONT=&quot]دستت را آرام روی سرش می گذاشتی. [/FONT]
[FONT=&quot]دست دیگرت به کمک می آمد و دو دستت با هم بلندش می کردند. [/FONT]
[FONT=&quot]دستانت آرام او را احاطه کرده بودند که روح لطیفش را خدشه دار نکنند.[/FONT]
[FONT=&quot]نرم نرمک لای دستانت را باز می کردی و با شادی نگاهت را به او می دوختی...[/FONT]
[FONT=&quot]قاصدک اما هوای رفتن داشت! با دمی از دستت بیرون می جست و تو به دنبالش می رفتی و می خندیدی. [/FONT]
[FONT=&quot]تو می دویدی و قاصدک می دوید.[/FONT]
[FONT=&quot]تو می دویدی و قاصدک می رسید! می رسید به آسمان...[/FONT]
[FONT=&quot]و اشک تمام حجم چشمانت را پر می کرد. قاصدکت رفت و تو ماندی...[/FONT]
[FONT=&quot]این بار هم قاصدک بازی را برد. ولی تو امید داشتی... شاید باری دیگر...[/FONT]
[FONT=&quot]کودکی بود و بازی با قاصدک...[/FONT]
[FONT=&quot]کودکی بود و زمین خوردن...[/FONT]
[FONT=&quot]کودکی بود و امید...[/FONT]
[FONT=&quot]کودکی بود و سادگی! [/FONT]
 

shinto

عضو جدید
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست...

قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست...

قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست...



قاصدک با وزش باد حیران در آسمان می گشت.
و چشمان پسرک مسیر حرکتش را دنبال می کرد
آمد و روی دستش نشست . پسرک گفت: قاصدک چه خبر؟
باد وزید و قاصدک رفت. کمی گذشت و باز برگشت. پسرک دوباره پرسید: چه خبر قاصدک؟
قاصدک باز هم سکوت کرد. این بار دیگر نمی رفت. روبروی پسرک نشسته بود بی آنکه چیزی بگوید.
پسرک گفت: قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست!
قاصدک پرید و رفت...
شاید طاقت گفتن خبر نداشت..
پسرک مسیر حرکتش را دنبال می کرد و در انتظار قاصدکی دیگر ..
همچنان بی خبر بود...
 

shinto

عضو جدید
قاصدک برو

قاصدک برو


قاصدك حرف دلم را تو فقط مي داني
نامه ي عاشقيم را تو فقط ميخواني
قاصدك:هيچكس با من نيست ،همه رفتند
تو چرا مي ماني ....

 

aminbeiranvand

عضو جدید
!!!

!!!

khub yadame un khiabu va un sobhe aftabi
ke az shoghe par dadane 1 ghasodak dashtam khodamam par mikeshidam bahash,
vaghean heyrat kardam
chun man ham koli saro ser daram ba ghasodaka....
:gol:
nemidunam chi begham
(fekresh ro bokon,zabunam band umade!!!zabune man!bavaram nemishe!)
 

shinto

عضو جدید
هر قاصدکی یک پیامبر است

هر قاصدکی یک پیامبر است

[FONT=&quot]هر قاصدکی یک پیامبر است[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]ساکت و ساده و سبک بود؛قاصدکی که داشت می رفت. فرشته ای به او رسید و چیزی گفت[/FONT]. [FONT=&quot]قاصدک بی تاب شد وهزار بار چرخید و چرخید و چرخید. قاصدک رو به فرشته کرد و گفت: اما شانه های من ظریف است.زیر بار این خبر می شکند.من نازک تر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خودم ببرم.فرشته گفت: درست است، [/FONT]
[FONT=&quot]آن چه تو باید بر دوش بکشی نا ممکن است و سنگین؛ حتی برای کوه.اما تو می توانی، زیرا قرار است بی قرار باشی.فرشته گفت: فراموش نکن.نام تو قاصدک است [/FONT]
[FONT=&quot]و هر قاصدکی یک پیامبر.آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت و قاصدک ماند و خبری دشوار که بوی ازل و ابد می داد[/FONT].
[FONT=&quot]حالا هزاران سال است که قاصدک می رود ،می چرخد و می رود،می رقصد و می رود و همه می دانند که او با خود خبری دارد. دیروز قاصدک به حوالی پنجره ات آمده [/FONT]
[FONT=&quot]بود .خبری آورده بود و تو یادت رفته بود که هر قاصدکی یک پیامبر است. پنجره بسته بود، تو نشنیدی و او رد شد[/FONT].
[FONT=&quot]اما اگر باز هم قاصدک را دیدی، دیگر نگذار که بی خبر بگذارد و برود .از او بپرس چه بود آن خبری که روزی فرشته ای به او گفت و این همه بی قرار شد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/FONT]
 
بالا